به گزارش ایکنا؛ نشست رونمایی از کتاب «درآمدی بر فقه تحزب در نظام اسلامی» با حضور حجتالاسلام مصطفی پورمحمدی، دبیر عالی جامعه روحانیت مبارز و حجتالاسلام والمسلمین مهاجرنیا، نویسنده کتاب، برگزار خواهد شد.
این نشست روز شنبه 24 آبان ساعت 16 در این آدرس برگزار خواهد شد.
برای آشنایی بیشتر با موضوع، مطالبی که حجتالاسلام مهاجرنیا در کرسی علمی ترویجی «فقه تحزّب» بیان کردند، در ادامه از نظر میگذرد؛
احزاب در دنیای غرب وظیفه فعالسازی وضعیت موجود را دارند، نه اینکه حزب نقش هدایتگری، آموزش و پرورش، تهذیب و رشدِ اخلاق را داشته باشد. در واقع حزب برای فعالسازی جامعه موجود، افزایش مشارکت و ارتقاء کارآمدی نظام تشکیل شده است و بنا دارد رابطهای بین نظام و بدنه اجتماعی آن برقرار کند، همانگونه که دنبال بهدستگرفتن قدرت است؛ درحالیکه حزبی که ما مدعی آن هستیم و ویژگیهایش در قرآن و روایات آمده، فقط این نیست که بخواهد مسائل مادی و ظاهری را تأمین کند؛ بلکه حزب بهتبع فلسفه نظام سیاسی اسلام، مسئولیتی در راستای وظایف حکومت اسلامی و ادامه رسالت و امامت برعهده دارد.
در قرآن کریم آمده است: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ …» (آل عمران/۱۰۴) امت را بعضی معادل حزب دانستهاند؛ یعنی یک اجتماع، جمع و امتی تشکیل شود که کار هدایت، اصلاح، امربه-معروف و نهیازمنکر را به عهده گیرد. حزبی که در قرآن بیان شده است، فقط متمرکز بر قدرت سیاسی نیست؛ بلکه بحث هدایت، معنویت، امربهمعروف و نهیازمنکر، خیرات و فضائل اجتماعی، سیاسی، دینی و اعتقادی را پی میگیرد. درنتیجه ما باید بهدنبال آن فلسفه دینامیکی که حزب را بهمثابه موتور محرکه جامعه تلقی میکند و در واقع مکمل سیستم ولایت فقیه است، باشیم. بهعبارتدیگر، هرآنچه نظام سیاسی کم میگذارد، حزب باید آن را جبران کند؛ مسئولیت تمام نواقص نظام سیاسی، متوجه احزاب است؛ بنابراین ما باید درصدد ارائه یک مدل ایدهآل باشیم.
در مجموع، در این گفتارها چهار بحث را تعقیب خواهیم کرد: یکم؛ بحث درمورد رویکرد جامعه شناسی به حزب است که موضوع شناسی احزاب و ظرفیت شناسی از کارکردهای حزبِ معیار در آن انجام خواهد شد. دوم؛ نگاه فلسفه سیاسی به حزب باید بشود؛ به این بیان که اصولاً حزب چه مطلوبیتهایی در نظام ولایی دارد، جایگاه آن کجاست و در نظام اسلامی و بر اساس مبانی دینی، اصولاً حزب چه جایگاه و چه ضرورتی دارد. سوم؛ رویکرد فقهی به حزب را دنبال خواهیم کرد؛ با این توضیح که بهلحاظ فقهی، اصل ضرورت حزب، مبانی، ادله و وظایف حزب بررسی شود تا دانش حزب شناسیِ حزب معیار، متناسب با نظام اسلامی تولید شود. چهارم؛ آسیب شناسی عملکرد احزاب و مسیر پیش روی آن ها، همچنین ارائه یک مدل و الگو برای گام دوم انقلاب اسلامی، یعنی چهل ساله دوم، باتوجه به مسیر نظام در سالهای آتی، با مدنظر قراردادن این نگاه که چه حزبی میتواند در این فرآیند چهل ساله کمک کار نظام باشد و اسلامیت آن را تأمین کرده و نظام نیابی امام زمان (عج) را تقویت نماید.
در خصوص ماهیت جریانی تحزب در قرآن نیز باید بگوییم مروری بر آیات قرآن در دوره حیات ۲۳ ساله پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و نقل ماجراهای تاریخ رسالت انبیا، بیانگر آن است که وحی علاوه بر ابعاد اعتقادی و نظری به واقعیتهای اجتماعی نیز نظر داشته و جریانات اجتماعی بهمثابه واقعیتهایی همزاد با شکلگیری اولین جامعه بشری از منظر آیات پنهان نمانده است. گزارش رسالت پیامبران از حضرت نوح علیهالسلام به بعد حاکی از آن است که عنصر جریانی تأثیرگذار بر روند بینش و تفکر، عقاید و گرایشها و کنشهای اجتماعی، بسیار برجسته است و ادبیات ارزشی انبیا هم حقایق کلی را بهگونهای بیان کرده است که هم اتفاقات جزئی، موردی، فردی وخارجی را به سطح جریانی و اجتماعی ارتقا داده و هم آنها را منشأ انتزاع برای ورود به حقایق کلی تلقی کرده است. نمونه آن در رسالت تک تک انبیا دیده میشود.
هر پیامبری که مبعوث میشد عدهای موافق و مخالف داشت. قرآن مخالفان سیاسی را در قالب یک جریان سیاسی به نام «ملأ» بازسازی کرده و در همه جا از آن یاد میکند، بهگونهای که در ادبیات قرآنی ملأ یک اصطلاح جریانی در روند تاریخ انبیا شده است. قرآن در مرحله بعد این جریان را به یک جریان کلیتر مانند کافرون و کاذبون ارجاع داده و آن را در ذیل بالاترین لایه جریانی به نام حزب شیطان بازسازی مجدد میکند و سپس با یک حکم کلی در مورد آن میفرماید: «أُوْلَئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمْ الْخَاسِرُونَ»؛ آن مخالفانی که انبیا را تکذیب کرده و جزو اشراف و ملأ بودند، بخشی از حزب شیطان هستند و حزب شیطان نیز در هندسه وحی جایگاه مشخصی دارد.
همان طوری که در طیف مقابل ابتدا انسانهای خارجی را دعوت به ایمان کرده و میگوید: «اعْبُدُوا اللَّه» بعد که ایمان آوردند با ارتقای آنها به جریان اعتقادی «مؤمنون» آنها را در سطح خواصِ مورد توجه خداوند مطرح کرده و میگوید: «أُوْلَئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمْ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ»؛ یعینی این افراد مؤید و مرضی خداوند هستند. درنهایت با ارتقای جایگاه جریانی آنها به بالاترین سطح میفرماید: «أُوْلَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمْ الْمُفْلِحُونَ»؛ این جریان در بالاترین سطح خود قرار میگیرد که در هندسه الهی در جایگاه ثابت خود با عنوان «هُمُ الْغالِبُون» و «هُمُ الْمُفْلِحُون» قرار میگیرند؛ اما نگاه جریانی در آموزههای وحیانی در مرتبه بالاتر به دو پارادایم غیر جریانی حق و باطل میرسد و میفرماید: «ذلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ».
این بدان سبب است که آنان که کفر ورزیدند، از باطل پیروی کردند، و آنان که ایمان آوردند از پیروان حق بودند. در اینجا تمام جریان حزب الله و حزب الشیطان زیر مجموعه حق و باطل قرار داده میشوند. فلسفه تاریخ دین و رسالت انبیا آن است که نظام دو پارادایمی را به یک نظام حق محور برساند؛ لذا با آمدن سرسلسله انبیا و خاتم رسولان صلیاللهعلیهوآله ضمن تصدیق انبیای گذشته، پایان تاریخ ادیان قبلی و آیینهای تحریف شدهای که تا دوره ظهور اسلام باقی مانده بود را اعلام و دین حق و جامع را معرفی میکند: «وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا» و در پایان تاریخ هم با جمع آوری غائله دو پارادایمی حق و باطل، سرنوشت بشر را به رسم وراثت تقدیم جریان حق مینماید: «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِینَ وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ»؛ و ما اراده کردیم بر کسانی که در زمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان مردم گردانیم و ایشان را وارث زمین کنیم و در زمین قدرتشان دهیم؛ بنابراین بررسی تحزب در قرآن در پایینترین لایه اجتماعی، در فرایند جریانی خود به سطح بالاترین پارادایمی و درنهایت به وحدت ربوبی میرسد.
جریانات حزبی و تشکلهای موجود در آیات را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
الف. دو جریان فکری کلی و گسترده با عنوان حق و باطل؛ ب. جریانهای فکری با عنوان حزب الله و حزب الشیطان؛ پ. جریانهای سیاسی منحرف تکفیری و اپوزیسیونی حزب الشیطانی به نام ملأ و مترفین؛ ت. جریانهای ارزشی سیاسی اجتماعی مؤمنون که به تناسب محور فعالیت، متنوع و متکثر میشوند. ث. جریانهای التقاطی اهل نفاق که در منطق قرآنی، بخشی از جریان تکفیری حزبالشیطان تلقی میشوند. «أَلَمْ تَرى إِلَى الَّذِینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمْ الَّذِینَ کَفَرُوا»؛ مگر کسانی را که در مدینه و در جامعه اسلامی به نفاق برخاستند ندیدی که به برادران اهل کتاب خود -که از در کفر درآمده بودند- میگفتند: اگر اخراج شدید، حتماً با شما بیرون خواهیم آمد و علیه شما هرگز از کسی فرمان نخواهیم.
انتهای پیام