به گزارش ایکنا، شب شعر بینالمللی «مرد میدان» به مناسبت نخستین سالگرد شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس در خرمشهر برگزار میشود. این شب شعر با شعرخوانی شاعرانی از کشورهای ایران، افغانستان، پاکستان، سوریه، عراق، لبنان و یمن اختصاص همراه است و آنها شعرهای خود را درباره قهرمانان مقاومت میخوانند.
این شب شعر به صورت محدود و به همت موسسه فرهنگی سپهر سوره هنر با همکاری مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری و منطقه آزاد اروند در «موزه دفاع مقدس خرمشهر» برگزار میشود و شاعرانی همچون سعید بیابانکی، علی داودی، ناصر فیض، مهدی جهاندار، محمدرضا طهماسبی، محمد سروررجایی و عباس محمدی حضور خواهند داشت.
علی داودی، یکی از شاعران حاضر در این شب شعر به خبرنگار ایکنا درباره کارکردهای شعر گفت: شعر کارکردهای گوناگونی دارد، یکی از کارکردهای شعر تبلیغی و تهییجی است که در لحظه و کوتاهمدت سروده میشود و دیگری تحلیلی است و نیاز به زمان بیشتری دارد تا شاعر بتواند بخشی از پیام و شعائر دینی را در آن بگنجاند. بنابراین هر دو کارکرد میتواند در پاسداشت و تکریم یک شخصیت مؤثر باشد.
وی افزود: شاعران به عنوان آیینه فرهنگی اجتماع، حوادث عمومی، ملی و بنیادین را مورد توجه قرار داده و به صورت هنری بازتاب میدهند و تأثیر این هنر دوچندان و عمیقتر بوده و میتواند از رویکردهای سیاسی فاصله داشته باشد. اینکه اخبار را در متون رسمی میشنوید بسیار از متفاوت از چیزی است که با زبان هنری و ادبی پیاده میشود.
داودی ادامه داد: شاعر با سرودن شعر نقطهنظرهایی را کشف و زوایایی را برای بیان خود انتخاب میکند و دارای ظرفیتهایی است که زبان رسمی و بیانات عمومی و اخبار و ... از ظرفیت موجود در شعر برخوردار نیست. وقتی حادثه و رخداد مهمی اتفاق میافتد، همانطور که همه قشرها به عرصه میآیند، شاعران نیز بر حسب وظیفه و رسالت خود از ظرفیتهای ادبی و کارکردهای طبیعی شعر بهره میبرند.
این شاعر بیان کرد: در رابطه با سردار قاسم سلیمانی و همرزمانش شعرهای بسیاری سروده شده و امسال چندین مجموعه از آنها منتشر شده است و مجموعه بزرگ دیگری از شعرها تدوین شده و همزمان با سالروز شهادت سردار سلیمانی به همت «مکتب حاج قاسم سلیمانی» منتشر خواهد شد.
در ادامه سروده علی داودی در رثای حاج قاسم سلیمانی آمده است:
از کران تا بیکران
شب
بر زمین گسترد اندوهی لبالب
شد جهان تیره
تیرگی از تیره شیطان
خستگی بر جسم و جان چیره
زوزه با دست گویا
مانده گویا گله بیچوپان!
در شب وحشت
هراس از راه از رهزن
پس به فتوای دل نومید باید شمع را کشتن!
گور تنگ آرزو؛
سرما
در شب چنبر زده -چون اژدهایی مرده دم -
برخویشتن بر ما
در شبی از نطفه نیزه تبار تیر
کو صدایی هان؟ به غیر از ناله زنجیر
شب اگر چه جلوه نازست
خلوت آن یار پیدای مبارک را
پرده رازست
شب اگر هر چند تار، اما نشان یار
شب در رحمت به روی مردمان بازست
در شب دلگیر و دامنگیر شام اما
بی پناهان
پرس پرسان یک ز یکدیگر
که آیا رو به فردا هست امیدی؟
می نوازد صبح ما را باز آیا بانگ خورشیدی؟
های
های
این شب اما حلقه عاشق کش او نیست
این سیاهی قصه شب نیست گیسو نیست
این نقاب تیره قوم سیاهان ست
قصه اینست آی مردم
ماه پنهانست!
این سیاه جهل در دنیای آگاهی
در شب بیروی آسایش شب سرکش
مرغ دانش بال و پر بسته
روح داعش
خدمت ابلیس یاغی را کمر بسته
خانهها و شهرها را
مرگ دارد میکند جارو
آسمان غرق گرمب و بمب
در شب دیوان شب جادو
آی مرشد آی منجی
نقل دیگر گو
پرده دیگر کن
تو باری قصه از سر گو
ما -نه این دربندی شب - زاده روزیم
زاده روزی چو عاشورا
کاوه عشقیم
زاده هیهات
ما علمدار شکوه روز پیروزیم
در شبی از بیکران تا بیکران نقل پریشانی
باد میتوفد
آنچنان غرنده گویی بانگ اسرافیل در صورست
تا مگر خواب سیاهی را برآشوبد
هان و هان -رعد صدا -
گویی کسی بر طبل میکوبد
در هیاهوی رجزخوانی
هم به حکمش ایستاده باد
در شب طوفان! چه طوفانی!!؟
نک ببین بر طبل میکوبد سلیمانی!
شیر-آهن کوه-مردا او که
چشمش آیه والفجر
جانش سوره والتین و الزیتون
یادگار جبهه اروند
در کلامش شورش کارون
در رکابش عشق از هرسو
می خروشد فاطمیون هاشمیون حیدریون
جملگی بی چند و چون؛ مجنون
مرد مردستان
نه تنها نام او شور جوانانست
هم حیات تازه آن پیرهای قصه آن شهنامه خوانان ست
که؛ نمرده رستم آری
رستمی داریم
بر بلند قله تاریخ در جولان
هم اینک پرچمی داریم
خاک این میدان هنوزا پهلوان دارد
مرز ما عشق ست
آرش تیر ایمان در کمان دارد
راه روشن
میدرخشد ماه
آی مرشد قصه کن کوتاه
رجم شیطانست بسم الله
انتهای پیام