نقش «قصد» در ‌‌حُسن‌ و قُبح اخلاقی‌‌‌ در فصلنامه «اخلاق‌پژوهی»
کد خبر: 3953937
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۰

نقش «قصد» در ‌‌حُسن‌ و قُبح اخلاقی‌‌‌ در فصلنامه «اخلاق‌پژوهی»

هشتمین شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی «اخلاق‌پژوهی» روانه بازار نشر شد.

به گزارش ایکنا، هشتمین شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی «اخلاق‌پژوهی» به صاحب‌امتیازی پژوهشگاه قرآن و حدیث و سردبیری حجت‌الاسلام هادی صادقی از سوی پژوهشکده اخلاق و روان‌شناسی اسلامی منتشر شد.

عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «ملاحظات اخلاقی در باب مسئولیت اجتماعی سازمان؛ بازخوانی و نقد دیدگاه‌ میلتون فریدمن»، «بازخوانی نظریه متافیزیکی رابرت آدامز در باب ارزش و مقایسه آن با آموزه تشکیک وجود ملاصدرا»، «نقش «قصد» در ‌‌حُسن‌ و قُبح اخلاقی‌‌‌، از منظر آخوند خراسانی»، «نقشِ فناوری در زیستِ اخلاقی شهروندان»، «تحلیل سه تلقی و تعریف از تواضع؛ رویکردهای ارسطو‌‌، آگوستین و جولیا درایور» و «تبیین تأثیر مُخرّب حسد بر ساحت معرفتی و عاطفی ایمان».

بازخوانی نظریه متافیزیکی رابرت آدامز در باب ارزش

در چکیده مقاله «بازخوانی نظریه متافیزیکی رابرت آدامز در باب ارزش و مقایسه آن با آموزه تشکیک وجود ملاصدرا» می‌خوانیم: «رابرت مری هیو آدامز - فیلسوف اخلاق معاصر - نظریه‌ای وجودشناختی درباره خوبی ارائه کرده که به «نظریه شباهت با خدا» شناخته می‌شود. خوبی ‌‌‌‌‌‌مدِّ نظر آدامز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، نوعی خوبیِ ذاتی است که از آن به «علوّ»‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، تعبیر می‌کند. با این حال‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، حوزه نظریه‌‌پردازی آدامز هم خوبی اخلاقی و به تعبیر او «علوّ اخلاقی» را شامل می‌شود و هم آن دسته از خوبی‌های ذاتی ‌‌غیر مرتبط با اخلاق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، مانند خوبی‌های زیبایی‌شناختی را دربر می‌گیرد. به اعتقاد آدامز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، خداوند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، خوبِ برتر و مصداق تام و کاملِ خوبی است و خوبی امور دیگر ناشی از شباهت آنها با خداوند است. بنابراین‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، «خوبی» یا به تعبیر آدامز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، «عالی ‌بودنِ» هر چیزی بستگی به شباهت آن با خداوند دارد. حکمت صدرایی - بر اساس آموزه تشکیک وجود - بالاترین مرتبه وجود‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، یعنی ذات حق را دارای بالاترین خیر می‌داند و خیر بودن مراتب دیگر را به میزان نزدیکی‌شان به ذات خداوند ارزیابی می‌کند. آدامز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ گرچه تبیینی الهیاتی برای غایت اخلاقْ ارائه می‌دهد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، اما نظریه او در پاسخ به مبنای بنیادین‌ ‌‌غیر الهیاتی در اخلاق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، برای رهایی از اِشکال خودسرانگی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، ناکام مانده است. در این مقاله، ضمن مقایسه «نظریه متافیزیکی آدامز» در باب ارزش با «نظریه مراتب وجود» در فلسفه صدرایی، تلاش می‌کنیم برخی نواقص این نظریه را بر اساس تفکر موجود در فلسفۀ اسلامی برطرف سازیم.»

نقش «قصد» در ‌‌حسن‌ و قبح اخلاقی‌‌‌

در طلیعه مقاله «نقش «قصد» در ‌‌حُسن‌ و قُبح اخلاقی‌‌‌، از منظر آخوند خراسانی» آمده است: «بحث ‌‌حُسن‌ و قُبح از مسائل مهم کلام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، فلسفه و اصول فقه است. از طرفی دیگر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، قضاوت دربارۀ نیکویی و بدی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، به متغیّرهایی نظیر «قصدِ فاعل» وابسته است. یکی از مسائل مورد کنکاش فقیهانِ اصولی و فیلسوفان اخلاق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، بررسی نقش قصد در ارزش عمل و ‌‌حُسن‌ و قُبح افعال است. در این میان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، اندیشه‌های ملا محمد کاظم خراسانی (آخوند خراسانی)‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، دربارۀ تأثیر قصد بر ‌‌حُسن‌ و قُبح افعال از اهمیت فراوانی برخوردار است. در این مقاله با روش تحقیقی۔ توصیفی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، ضمن مفهوم‌پردازی ‌‌حُسن‌ و قُبح و تبیین دیدگاه‌های مختلف دربارۀ معنای آنها‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، نظر فقیه و اصولی بزرگ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، آخوند خراسانی دربارۀ نقش قصد در ‌‌حُسن‌ و قُبح اخلاقی تحلیل ‌شده است. از نظر آخوند خراسانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، «‌حُسن‌ و قُبح» همان ملائمت و منافرت فعل با قوّه عاقله است. به این معنا که هر عملی که مورد تأیید عقل باشد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، ملائم و اگر عقل آن را تأیید نکند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، مورد تنفر است. قصد فاعل نیز یکی از معیارهای ملائمت و منافرت با عقل است. بدین ترتیب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، قصد خوب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، حُسن فاعلی دارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، چنان‌ که قصد بد قُبح فاعلی دارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، یعنی عقل اراده انجام افعال قبیح را نمی‌پسندد و به قبح آن حکم می‌کند و به‌تبع قبحِ نیّت عمل نیز قبیح شمرده می‌شود.»

تأثیر مُخرّب حسد بر ساحت معرفتی و عاطفی ایمان

در چکیده مقاله «تبیین تأثیر مُخرب حسد بر ساحت معرفتی و عاطفی ایمان» می‌خوانیم: «در منابع حدیثی «حسد» به عنوان تخریب‌کننده و از بین برنده ایمان معرفی شده است. این نگرشْ بر خواسته از متون دینی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، ضمن آن ‌که رابطه معنادار مسائل اخلاقی با مسائل اعتقادی و حوزه باورها را نشان می‎دهد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، به عنوان یکی از ظرفیت‌های اساسی در اصلاح و بهبود عملکرد اخلاقی افراد - به ‌ویژه دوری از رذیله حسد - به شمار آمده است. در این مقاله - به روش توصیفی – تحلیلی - به تأثیرگذاری این دو حوزه حائز اهمیت پرداخته شده است؛ یکی ساحت ‌شناختی و دیگری ساحت عاطفی و گرایشی. با توجه به این‌که مؤلفه‎های شکل‌دهنده ایمان دو عنصرِ باور قلبی و معرفت‌شناختی است‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، «حسد» به عنوان یک رذیله درونی با تأثیر در این دو ساحت معرفتی و عاطفی انسان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، زمینه تخریب و نابودی ایمان را فراهم می‌آورد. ویژگی حسد که بیانگر اختلال در حوزه عقیده و باور اعتقادی افراد از یک‎سو و بیماری قلبی و روحی افراد از دیگرسوست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، می‎تواند به کاهش و فرسایش ایمان اعتقادی و قلبی افراد بیانجامد. نتایج این پژوهش نشان می‎دهد که مبتنی بر معارف قرآنی وحدیثی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، این رذیله اخلاقی با سه شاخصه شناختى و سه شاخصه عاطفى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، زمینه‌های تخریب ایمان را در انسان فراهم می‌آورد.».

انتهای پیام
captcha