آیات قرآن و ظرفیت تولید تئوری‌های روان‌درمانی
کد خبر: 3956383
تاریخ انتشار : ۰۹ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۸
فرح‌بخش در گفت‌وگو با ایکنا تبیین کرد؛

آیات قرآن و ظرفیت تولید تئوری‌های روان‌درمانی

عضو هیئت ‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است: قرآن منبعی معتبر برای شناخت انسان در حیطه روانشناسی محسوب می‌شود و امکان ساخت تئوری‌های روان‌درمانی و مشاوره از آیات آن وجود دارد، ولی ما به دلیل خودباختگی و تصورات اشتباه از این ظرفیت استفاده نکرده‌ایم.

قرآن و روانشناسی

کیومرث فرح‌بخش، عضو هیئت ‌علمی گروه مشاوره و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره)، در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان، درباره امکان استخراج دیدگاه‌های روانشناختی از قرآن کریم، اظهار کرد: قرآن کتاب انسان‌سازی است و می‌خواهد انسان را به‌سمت رفتارهای صحیح هدایت کند، چون خوشبختی انسان در گرو رفتار اوست. علم روانشناسی نیز به معنای اعم کلمه، در پی مطالعه رفتار انسان است و می‌خواهد چرایی و چگونگی آن را در حیطه‌های مختلف مورد مطالعه قرار دهد. یکی از مهم‌ترین حیطه‌های روانشناختی، این است که انسان‌ها چگونه باید رفتار کنند تا هم موفق باشند و هم احساس خوشبختی و شادی کنند. بنابراین می‌توان گفت یکی از اهدافی که علم روانشناسی دنبال می‌کند، در راستای اهداف قرآن است.

وی افزود: تفاوتی که وجود دارد، این است که در روانشناسی تعریفی کاملاً دنیوی از خوشبختی ارائه می‌شود و آن را محدود به همین دنیا تلقی می‌کنند، ولی قرآن انسان را فراتر از زندگی دنیوی می‌داند و تعریفی که از خوشبختی وی ارائه می‌دهد، تفاوت‌هایی با علم روانشناسی دارد. صرف‌نظر از این مورد، با توجه به اینکه یکی از اهداف این علم یافتن راهکارهایی برای سعادت و خوشبختی انسان است، از این لحاظ هدف مشترکی نه فقط با قرآن، بلکه با ادیان بزرگ الهی دارد.

قرآن، منبعی معتبر برای شناخت روانشناسانه از انسان

عضو هیئت‌علمی گروه مشاوره و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) اضافه کرد: وقتی قرار است به چگونگی رفتار انسان برای دستیابی به سعادت و خوشبختی پرداخته شود، لازم است اطلاعاتی در مورد رفتار و روان انسان به دست آید. روانشناسان دنبال کشف این موضوع هستند که انسان برای رشد روانی و تعالی روانشناختی چه کارهایی باید انجام دهد. قطعاً بسیاری از دستورات قرآن در همین راستا است، بنابراین آیات زیادی در قرآن وجود دارد که هم به تبیین روان انسان پرداخته و هم راهکارهایی برای سعادت و خوشبختی وی ارائه داده است و قطعاً قرآن یک منبع معتبر برای شناخت انسان در حیطه روانشناختی محسوب می‌شود.

فرح‌بخش ادامه داد: طبق استنباط‌های شخصی می‌توانم بگویم برخی یافته‌های روانشناسان غربی در مطالعات‌شان با آیاتی که 1400 سال پیش نازل شده است، شباهت زیادی دارد. از طرف دیگر، آبراهام مزلو در مقدمه کتاب «روانشناسی بودن» می‌گوید همان اهدافی که متخصصان بهداشت روانی و روانشناسی در کار خود دنبال می‌کنند، همان اهدافی است که انبیای الهی دنبال می‌کردند، یعنی می‌خواهند انسان آرامش داشته باشد، احساس خوشبختی کند، شکوفا شود و از جنبه‌های انسانی خودش حداکثر استفاده را به عمل آورد.

وی درباره دیدگاه قرآن در خصوص ساختار روانی انسان، گفت: آیات ابتدای سوره بقره، قرآن را کتابی برای هدایت متقین معرفی می‌کند و این موضوع دلالت بر این دارد که انسان وقتی به مرحله سعادت و خوشبختی می‌رسد که قلبی پاک داشته باشد. انسان با روان بیمار نمی‌تواند به سرمنزل مقصود و سعادت برسد و حتی نمی‌تواند حقیقت را بپذیرد. یافته‌های روانشناسی نیز دقیقاً همین را نشان می‌دهد. آیه 171 سوره بقره می‌فرماید: «وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِی يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ؛ و مثل [دعوت‏‌كننده] كافران چون مثل كسى است كه حيوانى را كه جز صدا و ندايى [مبهم چيزى] نمى‌شنود، بانگ مى‏‌زند؛ [آرى] كرند، لالند، كورند [و] درنمى‏‌يابند». آیه 7 سوره بقره نیز می‌فرماید: «خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ خداوند بر دل‌هاى آنان و بر شنوايى ايشان مهر نهاده و بر ديدگانشان پرده‏‌اى است و آنان را عذابى دردناك است». اتفاقاً گشتالت‌درمانی به این موضوع می‌پردازد که چگونه چشم و گوش و قلب انسان‌ها بسته می‌شود و واقعیت‌ها را به گونه دیگری می‌بینند یا اصلاً آنها را نمی‌بینند. در واقع از این نمونه‌های مشترک میان قرآن و تبیین‌های روانشناختی، فراوان وجود دارد.

عضو هیئت‌علمی گروه مشاوره و روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) در پاسخ به این سؤال که آیا می‌توان از علمی با عنوان روانشناسی اسلامی سخن گفت، بیان کرد: بستگی دارد از چه زاویه‌ای به علم روانشناسی نگاه کنیم. بخشی از روانشناسی به مطالعه سلسله‌ای از پدیده‌ها می‌پردازد که لزومی وجود نداشته تا قرآن به آنها بپردازد، مثل اینکه یادگیری چگونه در انسان اتفاق می‌افتد یا حافظه انسان چگونه کار می‌کند، کمااینکه پرداختن به چنین مسائلی نیز مغایرتی با دین ندارد و آیات الهی نه فقط قرآن، بلکه کل جهان هستی را شامل می‌شود. به تعبیر علامه طباطبایی(ره)، هر کس در این جهان هستی راهی را بگشاید، مثل این می‌ماند که آیات قرآن را تفسیر کرده است.

امکان ساخت تئوری‌های روانشناسی از قرآن وجود دارد

وی ادامه داد: بخشی از روانشناسی نیز وجود دارد که خیلی به یافته‌های آزمایشگاهی متکی نیست، بلکه به سلسله‌ای از فلسفه‌های بنیادین متکی است، مثل فلسفه کانت یا فلسفه اگزیستانسیالیسم و روانشناسان غربی بر مبنای این مکاتب فلسفی، مکتب‌ها یا نظریه‌های روان‌درمانی وضع کرده‌اند. اگر از این زاویه نگاه کنیم، قرآن نه تنها می‌تواند به عنوان منبعی فلسفی مطرح شود، بلکه فراتر از آن می‌تواند مبنای ساخت چندین تئوری در زمینه روانشناسی، روان‌درمانی و مشاوره قرار گیرد و صددرصد چنین چیزی امکان‌پذیر است. مثلاً در حال حاضر بر مبنای فلسفه‌های پُست‌مدرن، تئوری‌های مختلف روان‌درمانی و مشاوره وجود دارد، مثل تئوری‌های راه‌حل محور، روایت‌درمانی، استعاره‌درمانی و ... . از این نظر، چه اشکالی دارد که آیات قرآن نیز مورد استفاده قرار گرفته و بر مبنای آنها تئوری‌های روان‌درمانی و مشاوره وضع شود؟

فرح‌بخش اظهار کرد: شوپنهاور یک فیلسوف بود و اکنون عده‌ای رویکردهای درمانی مبتنی بر فلسفه وی را مطرح می‌کنند، بنابراین ما نیز می‌توانیم بر مبنای آیات قرآن، احادیث و روایات و نیز آرا و نظریات دانشمندان اسلامی مثل ملاصدرا، خواجه نصیرالدین طوسی و ابن‌سینا، نظریه‌های روان‌درمانی تولید کنیم. برخی فکر می‌کنند وقتی از روانشناسی اسلامی صحبت می‌شود، منظور این است که به قرآن مراجعه کرده و ببینیم مثلاً راجع به حافظه، بیماری‌های روانی، درمان وسواس و ... چه می‌گوید و اگر راجع به این موارد در قرآن مطلبی وجود ندارد، پس نمی‌توان از روانشناسی اسلامی سخن گفت، در حالی که این تصور اشتباه است.


بیشتر بخوانید: 


وی افزود: با تکیه بر منابع اسلامی می‌توانیم نظریه تولید کنیم، البته در حال حاضر نظریه آماده و قابل ارائه‌ای نداریم، ولی قابلیت تولید آن صددرصد وجود دارد. من وقتی آثار شهید مطهری را مطالعه می‌کنم، می‌بینم که از دل این آثار می‌توان تئوری‌های قوی روان‌درمانی استخراج کرد. شخصاً کتاب انجیل و تورات را مطالعه کرده‌ام و می‌توانم بگویم این کتاب‌ها از نظر محتوای معرفتی و نوع جهان‌بینی اصلاً با قرآن قابل مقایسه نیستند، ولی دانشمندان غربی بر مبنای آنها، انجیل‌درمانی یا مشاوره و زوج‌درمانی مبتنی بر آیات انجیل را مطرح کرده‌اند. قطعاً مطالبی که در این خصوص نوشته‌اند، در انجیل وجود ندارد، بلکه با تحقیق و تفسیر به این مطالب رسیده‌اند.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: ممکن است این سؤال مطرح شود که چرا ما با وجود منابع قوی و غنی که در اختیار داریم و دنیایی از معارف روانشناختی در آنها وجود دارد، بر مبنای این منابع نظریه تولید نکرده‌ایم؟ مثلاً رباعیات خیام یک شاهکار است و امروزه نظریه معروفی در غرب وجود دارد به نام گشتالت‌درمانی که بنیاد و اساس آن، رباعیات خیام است. به عنوان یک استاد دانشگاه اعتراف می‌کنم که ما اساتید هنوز هویت خودمان را پیدا نکرده‌ایم و نگاه‌مان به غرب است، فکر می‌کنیم هر چه آنها بگویند، درست است و فقط آنها هستند که می‌توانند نظریه تولید کنند و ما نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم.

وی ادامه داد: متأسفانه نگاه نامناسبی که در دانشگاه‌های ما وجود دارد، این است که منابع اسلامی را متعلق به قدیم می‌دانند، در حالی که بسیاری از نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی مبتنی بر فلسفه‌های کهن و قدیمی غربی هستند، مثلاً اساس نظریه درمان منطقی عاطفی الیس، آرای رواقیون است. رواقیون، فلاسفه‌ای بودند که حدود دویست تا سیصد سال قبل از میلاد مسیح زندگی می‌کردند، ولی اگر به اساتید دانشگاه بگویید خواجه نصیرالدین طوسی مطالب روانشناختی جالبی در کتاب اخلاق ناصری دارد، به این حرف می‌خندند و می‌گویند خواجه نصیر متعلق به صدها سال پیش بوده است، در صورتی که رواقیون قبل از میلاد مسیح زندگی می‌کردند. همین‌طور نظریات ملاصدرا درباره تغییر و تحولات روان و شکل‌گیری نفس واقعاً نوآورانه است و به نظر من، اگر غربی‌ها از دیدگاه‌های ملاصدرا و خواجه نصیرالدین طوسی مطلع بودند، امروز در علم روانشناسی نسبت به وضعیت موجود بسیار پیش‌تر رفته بودند.

خودباختگی؛ عامل عقب‌ماندگی علوم انسانی اسلامی

فرح‌بخش بیان کرد: ما اساتید دانشگاه که در رشته‌های علوم تربیتی و رفتاری مشغول به کار هستیم، فکر می‌کنیم در این رشته‌ها نیز مثل رشته‌های علوم پایه، غربی‎‌ها باید تولید علم کنند و ما همان را ترجمه کنیم و به دانشجویان‌مان آموزش دهیم. این نوعی خودباختگی، عدم خودباوری و نگاه تحقیرآمیز به داشته‌های خویش بوده و مهم‌ترین عاملی است که باعث می‌شود به سمت تولید علم و نظریه حرکت نکنیم. اشعار حافظ و مولوی را فقط برای ساخت آهنگ و موسیقی استفاده می‌کنیم، در حالی که این اشعار منبع بزرگی از معرفت‌های روانشناختی هستند، قرآن و احادیث و روایات که جایگاه خود را دارند.

وی به سیستم آموزشی و اداری سازمان‌ها در ایران اشاره کرد و گفت: متأسفانه بخشنامه‌هایی که برای ارتقاء اساتید دانشگاه‌ها ابلاغ می‌شود، به گونه‌ای است که اساتید را وادار می‌کند تا از پرداختن به اندیشه‌های خودی اجتناب کنند، مثل تأکید بر چاپ مقالات isi. از طرف دیگر، واقعیت دنیای امروز، بحث رقابت است و هر فرهنگی می‌خواهد خودش را غالب کند. اگر به تاریخ علم مراجعه کنید، می‌بینید به گونه‌ای نوشته شده که هر تولید و پیشرفتی در علوم را متعلق به اروپا می‌داند و در شرق هیچ خبری نبوده است. در صورتی که این‌طور نیست و غرب می‌داند که اگر به جایگاه شرق در تولید علم اعتراف کند، هیمنه‌اش شکسته می‌شود.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) تصریح کرد: در دانشگاه‌های ما، علوم انسانی بیشتر علومی لوکس است و کاربردی نیست و سازمان‌ها و نهادهای دولتی و خصوصی هیچ‌گاه برای حل مشکلات جامعه از اندیشمندان علوم انسانی کمک نخواسته‌اند. البته متأسفانه باید گفت که اگر هم کمک خواسته‌اند، اندیشمندان علوم انسانی چیزی برای عرضه نداشته‌اند؛ چون اولاً دانش آنها بومی نیست، در نتیجه قابلیت پذیرش ندارد و دلیل دوم نیز به عدم خودباوری و نگاه تحقیرآمیز به گذشته و داشته‌های خودی و هیچ دانستن آنها در مقابل دستاوردهای غربی برمی‌گردد.

انتهای پیام
captcha