عبدالحمید معرفی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، با اشاره به شعار سال ۱۴۰۰؛ تولید، پشتیبانیها، مانعزداییها، اظهار کرد: در اقتصاد، با دو مفهوم عرضه و تقاضا سروکار داریم، یعنی مردم برای کالاها و خدمات تقاضا دارند و الگوی صحیح اقتصاد این است که این تقاضا با کمترین هزینه برآورده شود. از طرف دیگر، برای اینکه اقتصاد درست عمل کند، پیششرطهایی لازم است که میتوان آنها را به چند دسته تقسیم کرد.
وی افزود: یکی از این پیششرطها، ساختار حقوقی حاکم بر اقتصاد است. یعنی قوانین موجود اعم از بالادستی و پایین دستی مانع تولید نباشد، بنابراین جهتگیری قانونگذار در این زمینه حائز اهمیت است. در اقتصاد ایران، اینگونه نیست، یعنی کسی که میخواهد تولید انجام دهد، گرفتاریها و سنگاندازیهای زیادی برایش به وجود میآید، چون قوانین تسهیلکننده بعضاً وجود ندارد، یا قوانین بهدلایلی آنقدر آشفته و متناقض است که سرمایهگذار درگیر پروسهای طولانی میشود.
عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان اضافه کرد: پیششرط بعدی، به ساختار بروکراسی اداری مربوط میشود که حتی در صورت درست بودن قوانین، اگر این ساختار نسبت به فعالیت اقتصادی شفاف و سرگیرنده نباشد، مانعی بر سر راه تولید خواهد بود و هزینههای زیادی به فعالان اقتصادی تحمیل خواهد کرد.
معرفی ادامه داد: پیششرط سوم، نوع سیاستگذاری است که بیشتر به قوه مجریه و دولت مربوط میشود. در واقع مجموعهای از سیاستهای پولی و مالی، ارزی و تجاری وجود دارد که همه اینها باید تسهیلکننده تولید باشد. برای مثال، سیاستی که دولت در حوزه ارزی، پولی و مالی اتخاذ میکند، باید مشوق تولید باشد. سیاست پولی به بانک مرکزی و سیستم بانکی برمیگردد، اینکه این سیستم چه ارتباطی با تولید دارد و به آن تخصیص اعتبار میدهد یا نه، یا مثلاً سیاست ارزی کشور در جهتی است که تولید و صادرات را تشویق میکند، یا در جهت عکس است. در اقتصاد ایران بعد از جنگ تاکنون و در همه دولتهایی که بر سر کار بودهاند، سیاستگذاریهای خاصی حاکم بوده است که به درآمدهای نفتی مربوط میشود. یعنی همیشه فرض بر این بوده است که یکسری درآمدهای نفتی داریم و این درآمدها به شکل ارز وارد اقتصاد میشود و در اختیار دولت قرار دارد و دولت در هر راهی که بخواهد، آن را بهکار میگیرد.
وی بیان کرد: بنابراین بسیاری از سیاستهای پولی، مالی و ارزی دولت در راستای حمایت از تولید نبوده و همواره به درآمدهای ارزی تکیه شده است. در واقع سیستم پولی اینگونه نبوده که به تولید تخصیص اعتبار بدهد و از آن حمایت کند. کسی که تولید انجام میدهد، دنبال سود است و سیستم بانکی باید اعتبار را بهگونهای تخصیص دهد که سودآوری در تولید باشد، ولی تاکنون این طور نبوده است و سیاستها بهگونهای بوده که تجارت خارجی و واردات سودآوری داشته است، یا مثلاً سیاستهای تجاری بهگونهای نبوده که اقتصاد را از درآمدهای نفتی جدا کند و بنابراین با توجه به این درآمدها، سیاستهای سهلگیرانهای نسبت به واردات اتفاق افتاده است. در واقع نتوانستهایم اقتصاد را بهگونهای پایهریزی کنیم که بنیه آن آنقدر از نظر تولید و صنعت قوی باشد که اگر مشکلی مثل تحریم پیش آمد، بتواند روی پای خودش بایستد و دچار مشکلات اساسی نشود. در واقع جهتگیری سیاستگذاریها در راستای خودکفایی، استقلال اقتصادی و توان رقابت با دنیا نبوده و سادهترین راه یعنی واردات انتخاب شده که به ساختار تولید ضربه زده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان تصریح کرد: بهدلیل وجود درآمدهای نفتی، تصور ما بر این بود که این درآمدها همواره وجود دارد و درآمد ارزی برای ما ایجاد میکند و انرژی نفت را هم میتوان بهصورت رایگان در اختیار تولیدکننده و مصرفکننده قرار داد، ولی از زمان شروع تحریمها، با این حقیقت مواجه شدهایم که درآمدهای ارزی قطع شده است و بهجای اینکه رویکرد و نگاه خود را تغییر داده و بپذیریم که در شرایط جدیدی قرار گرفتهایم، سعی کردهایم که به حالت اولیه یعنی فروش نفت و درآمد ارزی حاصل از آن برگردیم، در حالی که از زمان شروع جدی تحریمها علیه ایران، با مشکل فروش نفت و درآمدهای ارزی و جابجایی دلار در سیستم بانکی جهانی مواجه بودهایم و باید رویکرد جدیدی اتخاذ کنیم و بپذیریم که در شرایط جنگ اقتصادی قرار داریم، ولی ما این شرایط را نپذیرفته و فکر کردیم امری موقتی است که میتوان آن را پشت سر گذاشت و تلاش کردیم این مسیر را با رویکردها و روشهای قدیمی ادامه دهیم. مشکل دیگری که هنوز متوجه آن نیستیم و در آینده گریبانمان را خواهد گرفت، مصرف بیرویه انرژی و یارانههایی است که برای آن اعمال میشود. ممکن است بهدلیل مصرف بالای انرژی، در آینده نفت و گاز موجود پاسخگوی نیازهای داخلی نیز نباشد.
وی با بیان اینکه همواره امکان رفع موانع در سه سطح قوانین، ساختار اداری و سیاستگذاریها وجود دارد، گفت: اعمال این تغییرات دو وجه سیاسی و فرهنگی دارد که با هم مرتبط هستند. در وجه سیاسی، مردم باید مراقب انتخاب نمایندگان مجلس و رئیسجمهور بهعنوان قانونگذاران و سیاستگذار باشند، یعنی در مجلس و قوه مجریه اندیشهای حاکم باشد که هم اراده ایجاد تغییر را داشته و هم به آن اعتقاد داشته باشد. در واقع رویکرد قوه مقننه و مجریه در این زمینه حائز اهمبت است و این نیز به انتخاب مردم بستگی خواهد داشت. بنابراین در اینجا فرهنگسازی و آگاهی مردم از مشکلات موجود اهمیت پیدا میکند و اینکه چقدر نوع انتخاب آنها میتواند به رفع مشکلات اقتصادی کمک کند.
معرفی افزود: از طرف دیگر، مردم باید آگاه شوند که با کدام مشکلات اقتصادی سروکار دارند و کشور ما در چه شرایط دشوار جنگ اقتصادی قرار دارد، تا رفتار اقتصادی خود را تغییر دهند و فرهنگ اقتصادی ما به سمت تولید بیشتر برود. من از صرفهجویی حرف نمیزنم، بلکه معتقدم نگاه اقتصادی ما باید تغییر کند. از یک طرف، سیاستگذار رویکرد خود را در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی تغییر نداده است و از طرف دیگر، مردم نیز در واکنش به این شرایط میخواهند ثروت خود را حفظ کنند، بنابراین مجبور میشوند به سمت دلار و سکه و سفتهبازی بروند و البته چارهای هم ندارند، ولی آگاهی آنها از مشکلات و انتخابهایی که در حوزه سیاسی انجام میدهند، میتواند این حرکت را در جامعه به وجود بیاورد که نگاه ما به اقتصاد عوض شود، آن هم اقتصادی که تولید در آن مهجور است و سودآور نیست و از آن حمایت و پشتیانی نمیشود.
انتهای پیام