به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین محسن الویری، استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع)، 6 اردیبهشتماه، در نشست «دین و چالشهای اخلاقی جامعه امروز» که به همت انجمن اندیشه و قلم برگزار شد، به طرح بحثی با عنوان «خوبشماری بدیها؛ رهیافتی اخلاقی به انگاره تبدیل سیئات به حسنات» پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
یکی از پرسشهای بنیادی در عرصه اخلاق عملی، چگونگی دور شدن از بدیها و نزدیک شدن به خوبیها است. اگر قرار باشد ویژگیهای جامعه امروز ما برشمرده شود، یکی از آنها رواج بیاخلاقی در مقیاسی بیسابقه است. با توجه به این وضعیت نگرانکننده اخلاقی در جامعه، آیا میتوان با استناد به متون دینی تدبیری اندیشید تا از این وضعیت رها شد؟ نکته دیگر این است که انسانها را اگر از نظر برخورداری از خوبیها و بدیها تقسیمبندی کنیم، به سه دسته تقسیم میشوند؛ برخیها بدی در وجودشان جایگاهی ندارد که از جمله معصومین(ع) هستند، دسته دیگر کسانی هستند که خوبی در آنها جایگاهی ندارند و به فکر بیرون آمدن از این وضعیت نیستند، اما دستهای هم هستند که آمیختهای از خوبیها و بدیها را دارند.
این دسته اخیر فرایندی که از نظر نوع مواجهه با بدیها و خوبیها دارند، این طور است که گاهی به سمت سیطره یافتن آن بدیها حرکت میکنند که با تعبیر حبط اعمال از آن یاد شده است که به یکباره اندوخته خود را نابود میکنند. برخی نیز در این فرایند به سمت خوبیها حرکت میکنند و خوبیها بر بدیها سیطره پیدا میکند. اما فرایندی که خوبیها بیاید و بر بدیها غلبه کند، با چند تعبیر مختلف مورد توجه است. در برخی موارد داریم که خوبیها میآیند و بدیها را کنار میزنند؛ برای نمونه در سوره هود میگوید خوبیها، بدیها را از بین میبرد. در جای دیگری داریم که خوبیها، بدیها را میپوشانند. اگر از گناهان کبیره چشم بپوشید و خود را باز بدارید، بدیهای شما را میپوشانیم. حالت سوم جایی است که در متون دینی ما از تعبیر فراموش کردن و از یاد بردن استفاده شده است که خوبیها میآیند و موجب میشوند بدیها از خاطر مرتکب آن کار برود و خدا آنها را پنهان میدارد.
صدوق در ثواب الاعمال روایتی آورده است که این نکته تصریح شده که خدا به فرشتهها میگوید خدا از یاد فرشتگانی که بدیها را ثبت کردهاند، این زشتیها را میبرد. اما در کنار این حالتها که بدیها پوشیده شود، کنار زده شود یا از یاد آن فرشتگان برود، حالتی داریم که بدیها تبدیل به خوبیها میشوند که پدیده دیگری است و در سوره فرقان به این نکته اشاره شده است و در آیه 70 فرموده است کسانی که توبه میکنند و ایمان میآورند و عمل صالح انجام میدهند، در این صورت سیئاتشان تبدیل به حسنه میشود. در این آیه یک نگاه طمع برانگیزی ایجاد میکند که بدی از بین نمیرود، بلکه تبدیل به خوبی میشود.
در دانشهای مختلف از نظر تفسیری، کلامی و ... به این موضوع پرداخته شده که آیا ممکن است عملی که با ویژگیهای خاصی انجام شده، به چیز دیگری تبدیل شود یا خیر. البته با بحثهای کلامی و ... کاری ندارم و با رویکرد اخلاقی میخواهم به مسئله بپردازم. در این آیه شریفه سوره فرقان که بیان شد، نکات تفسیری قابل توجهی وجود دارد که از همه مهمتر، شان نزول و مصداق آیه است، اما باید به دو نکته اشاره کنم که واژه سیئه در قرآن به چند معنا از جمله شرک، عذاب، شر و کار زشت به کار رفته است و در اینجا کار زشت مراد ما است و باید دید چطور کار زشت میتواند به یک سرمایه نیکو تبدیل شود.
واژه تبدیل نیز برای موارد مختلفی به کار رفته است و مثلاً تبدیل قومی به قومی دیگر یا تبدیل دو باغ به دو باغ دیگر را داریم و میتوان گفت تبدیل به دو معنای متفاوت به کار رفته است؛ گاهی به معنای جایگزین کردن و گاهی به معنای دگرگون کردن. در اینجا باید اشاره کنم که مفسرین در مورد این آیه، تا 10 دیدگاه را بیان کردهاند که 9 مورد به گونهای است که گویا نمیشود آیه را به این صورت برداشت کرد و گفتهاند مراد عوارض و ملکات نفسانی انسان است. علامه نیز میگوید مراد تغییر سرشت انسان است، چون خود عمل تغییر نمیکند.
به نظر میرسد که شاید بتوان از قرائن، دست از ظاهر آیه برنداریم و آیه را به همین صورت فهم کنیم؛ یعنی خداوند واقعاً در اینجا این مژده را میدهد و آن اینکه بدیهایی که کسی مرتکب شده، تبدیل به یک سرمایه مثبت میشود. آن چنان که بیان شد، تبدیل به معنای جایگزین کردن یا به معنای دگرگون کردن است. در این سوره مراد این است که بدیها تبدیل به خوبی شده است و قرینه اول ما واژه تبدیل است که بدون حرف «ب» متعدی شده است. شاهد دوم امام سجاد(ع) است که در دعای دوم و بیست و چهارم صحیفه، خدا را با همین وصف خوانده است و اگر بخواهیم تفسیر علامه را نیز قبول کنیم که گفتهاند مراد از تبدیل سیئات تبدیل سرشت بد انسان است، با این دعای امام(ع) سازش ندارد و چطور میشود خدا سرشت من را بردارد که با ظاهر دعا سازگاری ندارد.
بنابراین آیه به همین معنا است که میشود بدیها را به خوبیها تبدیل کرد. شاهد دیگر روایتی است که فردی در روز قیامت وقتی نامه اعمالش را میآورد، یادش هست بدیهایی انجام داده، اما تعجب میکند که این بدیها کجا است که متوجه میشود این بدیها تبدیل به حسنات شده است.
حال باید دید آیا میتوان از این آیه برای جامعه امروز درسی بگیریم؟ آیا میشود این را عملیاتی کرد؟ روایتی داریم که امام صادق(ع) به نقل از پیامبر(ص) آوردهاند که چهار ویژگی است که اگر کسی حتی سرتا پایش غرق گناه باشد، بدیهایش تبدیل به خوبی میشود که عبارت از صدق، حیا، حسن خلق و شکر است. صدق یک ویژگی است که سنجش آن آسان است و ابهامی ندارد. حیا هم به همین صورت است که باید انسان پروای دیگری را داشته باشد و حسن خلق نیز دارای شاخصهای مشخصی است و شکر هم به مفهوم پاسداشت داشتهها است که انسان به آنچه دارد توجه بایستهای داشته باشد.
قدر مسلم این است که رویکرد دین برای انسانها هموارکننده است تا در مسیری قرار بگیرند که خوبیها بر بدیها چیره یابد. گویی به هر بهانهای خدا این مژده را میدهد و به هر بهانهای تشویق میکند که انسانها به راهی بروند که بدیها از بین برود. اگر کسی در مسیری که مسیر باطلی است، ثروتی اندوخته باشد، وقتی به خود میآید همین ابزار بد، کارکرد مثبت پیدا میکند و این ابزار که وسیله ارتکاب بدی بود، برای امر مثبت استفاده میشود. جامعهای که امکاناتی را فراهم کرده و در مسیر درست استفاده نمیکند، اما اگر این جامعه خودآگاهی پیدا کند، همان سرمایهها و ابزار و تجهیزاتی که کارکرد منفی داشت، کارکرد مثبت پیدا میکند. یعنی سرمایهای که عامل هلاکت من بود کارکرد مثبت پیدا میکند و این راهکارهایی که در روایت امام صادق(ع) پیشنهاد شده؛ یعنی صدق، حیا، حسن خلق و شکر این طور هستند که اگر در جامعه مد نظر قرار بگیرند و هرکس توجه داشته باشد که در قلمرو نفوذ خودش اینها را گسترش دهد، با گسترش اینها میتوان امید داشت که از این وضعیت نابسامانی اخلاقی بیرون آییم.
انتهای پیام