خطر عدالت‌طلبی در غیاب کثرت‌گرایی
کد خبر: 3970970
تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۷:۱۴
مجاهدی بیان کرد:

خطر عدالت‌طلبی در غیاب کثرت‌گرایی

مجاهدی ضمن اشاره به برخی بدفهمی‌ها از مفهوم عدالت سیاسی، تصریح کرد: از تحلیل تجربه قرن بیستم و یک‌پنجم قرن بیست و یکم آموختیم که عدالت‌گرایی در غیاب کثرت‌گرایی، یک جنایت سازماندهی‌شده ایجاد می‌کند.

به گزارش ایکنا؛ نشست «عدالت سیاسی و جانبداری دینی» با سخنرانی محمدمهدی مجاهدی، پژوهشگر علوم سیاسی شب گذشته در صفحه اینستاگرام دین‌آنلاین برگزار شد. متن جلسه از نظر می‌گذرد؛

آشنایی ما با مسئله عدالت، آشنایی تازه‌ای نیست، اما واقعیت این است که وقتی بحث عدالت سیاسی طرح می‌شود، بارها با خودم این شعر را زمزمه کردم «کاشکی این آشنا ناموختی». آشنایی ما با عدالت قدیمی است. در دوران جدید، عدالت سیاسی نزد فداییان اسلام، برجستگی خاصی پیدا کرد و فهم فداییان اسلام به تبع اخوان المسلمین یکی از منابع بدفهمی ما از عدالت سیاسی است و از این باب واقعاً باید این موانع را زدود و سراغ بحث عدالت رفت. من از نقد فهم عدالت سیاسی اخوان المسلمین و جریان‌های سیاسی متأثر از آنها شروع نمی‌کنم، ولی همین مقدار اشاره می‌کنم که نزد اغلب جریان‌های سیاسی، عدالت سیاسی تابعی از عدالت فردی شخص حاکم در حوزه سیاست بوده است.

عدالت سیاسی وصفی است که موصوف اصلی و مستقیم آن سامان سیاسی است. افراد تنها به واسطه جایگاهشان و کنشی که درون سامان سیاسی یا در قبال سامان سیاسی دارند، به نحو غیر مستقیم به وصف عدالت سیاسی و بی‌عدالتی سیاسی موصوف می‌شوند. سامان سیاسی مجموعه‌ای است از مناسبات انسانی با این ویژگی‌هایی که خدمت‌تان عرض می‌کنم. البته همه ویژگی‌ها را احصا نمی‌کنم. ویژگی اول این است هر سامان سیاسی با همه عناصر مقوم و معرفش برآیندی از شیوه‌ها و روال‌های تعیین مناسبات میان خیرات است و تعیین اصولی عملی برای درافکندن تراجیح و ایجاد تعادل و توازن میان خیرات.

اینها چه خیراتی هستند؟ خیراتی عمومی هستند که پیگیری آنها در جامعه اولویت پیدا کرده است، یعنی همه خیرات همزمان در هر جامعه‌ای دنبال نمی‌شود. در هر جامعه‌ای پاره‌ای از خیرات اولویت پیدا می‌کند. معمولاً اولویت پیدا کردن تابع دلایل خودآگاهانه نیست. من می‌خواهم خیرات عمومی را با برشمردن هفت شاخصه معرفی کنم. نخست اینکه این خیرات نزد عموم مردم مطلوب به شمار می‌آ‌یند، یعنی به تعبیر دقیق کلمه خیر عمومی هستند. دوم اینکه محدود و کمیاب هستند یعنی عرضه آنها به درجات مختلف کمتر از تقاضای آنها است. ویژگی سوم اینکه این خیرات انحصاربردار نیستند یعنی نمی‌شود دیگران را حذف کرد. چهارم اینکه در مقام تصور مفهومی با هم ناسازگار هستند، یعنی نمی‌شود همه آنها را در یک دستگاه نظری چنان کنار هم نشاند که هر یک با برخی دیگر ناسازگاری نکند. پنجمین ویژگی اینکه در مقام برخورداری و عمل با هم متزاحم هستند؛ یعنی نه تنها برخورداری کسی به معنای نابرخورداری دیگر کسان است، بلکه برخورداری کسی از یکی از خیرات با برخورداری همان کسی از پاره‌ای خیرات دیگر سازگار نیست. ویژگی ششم این است که در غیاب جامعه خیرات عمومی، تحقق‌یافتنی نیست. بر اساس این ویژگی‌های پیش‌گفته، هر جامعه‌ای را در نظر بگیرید، در تحلیل نهایی چیزی نیست جز تجسد معین از مجموعه از تفاعل‌هایی که در گذر زمان میان گروه‌هایی به هم پیوسته و هم‌سرنوشت شکل گرفته است.

این تفاعل بر سر حل و فصل سه مسئله و ناظر به سه حوزه است. یکی از این آنها مربوط می‌شود به الگوهای نظری برای تضمین بیشترین سازگاری نظری ممکن میان بیشترین خیرات عمومی، برای بیشینه کردن این سازگاری به منظور استخراج ملاک‌هایی برای اولیت‌بندی خیرات متعارض. دومین حوزه مربوط می‌شود به الگوهای رقیب برای تأسیس نظام سیاسی. سومین طراز مربوط می‌شود به الگوهای سیاست‌گذاری. پس سیاستگذاری سه شرط دارد: یکی تعیین خیرات عمومی، دومی تخصیص منابع برای تأمین خیرات و سومی هم توزیع منافع و مسئولیت‌های ناشی از گردش چرخه قدرت.

هر سامان سیاسی برای حل معضل خیرات عمومی در سه سطح با مسئله عدالت درگیر می‌شود. یکی از آنها مسئله به رسمیت شناختن است؛ به رسمیت شناختن کسانی که تنوعات و تکثرات افراد یا گروه‌هایی که در سامان سیاسی زندگی می‌کنند. این تنوعات گاهی قابل فروکاستن به وحدت است و گاهی قابل فروکاستن نیست. بسته به اینکه هر نظام سیاسی چگونه مسئله شناسایی تنوعات را حل کرده باشد، دامنه پاسخ‌هایی که به مسئله بازنمایی و نمایندگی می‌دهد، متفاوت است. اگر به جای به رسمیت شناختن، تنوعات را منحل کرده باشد، بازنمایی سیاسی را طوری حل می‌کند که گویی هر چه بیرون دیگ وحدت است دشمن است و لایق بازنمایی در ساخت حقیقی و حقوقی قدرت نیست. اگر تنوعات را به مثابه منبعی برای رقابت و شکل‌گیری ائلافات دیده باشیم، آن وقت نمایندگی و بازنمایی در جهت ائتلاف‌های معطوف به منافع مشترک در عین تضمین بازنمایی متناسب، به سمت وضعی خواهیم رفت که بیرون ماندگان از این ائتلافات، پایه اجتماعی خود را دارند. این دو سر طیف نمایندگی و بازنمایی است.

نظام‌های سیاسی معمولاً ترکیبی از دو حد ایده آل هستند؛ یعنی معمولاً نظام سیاسی خالص پیدا نمی‌کنید. با این حال نظریات سیاسی به همان میزان که از کثرت‌گرایی دور شوند، به ویرانگر‌ترین نظریات سیاسی منثل نازیسم نزدیک می‌شوند. دوری از کثرت‌گرایی مثل تروریسم خطرناک است. یکی از وجوه مشترک همه حرکت‌های تروریستی آرمان عدالت بوده است. ایده مرکزی همه آنها عدالت بوده است. خونبارترین تجربه های بشری همه بر محور آرمان عدالت می‌گشتند. این چیزی است که از تحلیل تجربه قرن بیستم و یک پنجم قرن بیست و یکم آموختیم که عدالت‌گرایی در غیاب کثرت‌گرایی یک جنایت سازماندهی شده ایجاد می‌کند. وقتی به نام عدالت تنوعات زدوده شود، بی عدالتی فراگیر می‌شود، یعنی بازشناسی تنوعات زدوده می‌شود، بازنمایی از تنوعات زدوده می‌شود و به نحو سیستماتیک جنایت می‌شود.

انتهای پیام
captcha