کرونا و زدودن توهم کنترل عالم / چه نسبتی میان اخلاق و شانس برقرار است؟
کد خبر: 3972728
تاریخ انتشار : ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۹
محسن جاهد تبیین کرد؛

کرونا و زدودن توهم کنترل عالم / چه نسبتی میان اخلاق و شانس برقرار است؟

یک استاد دانشگاه معتقد است: رخدادهایی مانند کرونا، مانند نوک کوه یخی‌ بودند که نشان دادند ما به این عالم کنترل زیادی هم نداریم و داستان این است که کرونا کنترل ادعایی که در میان مدرن‌ها بود را درهم شکست. در حوزه نظر، همین مدرن‌ها در اواخر قرن نوزدهم ادعا داشتند چیزی در فیزیک نمانده که نیازمند پژوهش باشد و با ورود به قرن بیستم، فهمیدیم این ادعاها افسانه‌ای بیش نیست.

به گزارش ایکنا، نخستین همایش ملی فرهنگ با تأکید بر جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی کرونا، امروز ۳۰ اردیبهشت به میزبانی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی برگزار شد.

محسن جاهد، دانشیار حکمت و کلام دانشگاه شهید بهشتی، در این همایش با موضوع «کرونا و مسئله بخت اخلاقی» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: یکی از مسائل مهم که در حوزه اخلاق اهمیت دارد، شانس و بخت اخلاقی است. این پرسش مطرح است که آیا در اخلاق چیزی به نام شانس داریم یا خیر؟ یعنی در اخلاق نیز بخت و اقبال راه دارد یا ندارد؟ این مسئله از این جهت مهم است که اخلاق در حوزه‌های انسانی از اهمیت درجه اول برخوردار است و اگر تعارضی بین یک امر اقتصادی و یک امر اخلاقی به وجود آید، بسیاری از فلاسفه اخلاق می‌گویند اینجا حکم اخلاقی حق وتو دارد و اگر اخلاق تا این حد مهم است که می‌تواند تمام احکام حوزه‌های زندگی را وتو کند و اولویت داشته باشد باید مورد بحث باشد.

وی تصریح کرد: از نیمه دوم قرن بیستم، بحثی به نام شانس اخلاقی در این حوزه مطرح شد. داستان از این قرار است که ببینیم آیا در اخلاق نیز باید شانس بیاوریم یا خیر. شانس در اقتصاد مهم است اما شاید همه زندگی من را تحت تأثیر قرار ندهد، اما اگر در اخلاق شانس نیاورم، کل زندگی من نابود خواهد شد و سعادت من به خطر می‌افتد. بنابراین این بحث یکی از بحث‌های جدی در حوزه اخلاق هنجاری است و البته روانشناسان نیز در مورد آن بحث کرده‌اند.

جاهد بیان کرد: این سؤال مطرح است که آیا اخلاق تحت تأثیر شانس قرار می‌گیرد یا خیر که دخالت شانس، مخالفینی دارد. برای نمونه رواقیون و کانت می‌خواهند کاری کنند که اخلاق تحت کنترل ما باشد و از حوزه شانس بیرون بیفتد. از آن طرف، جریانی داریم که می‌گویند اخلاق نیز تحت‌الشعاع بخت و اقبال قرار می‌گیرد که یکی از آنها ارسطو است و در کتاب اخلاق نیکوماخوس به دوستی می‌پردازد که می‌تواند تحت کنترل ما نباشد و یک امر بیرونی است. ما دوره‌هایی را سپری کرده‌ایم و اینکه با چه کسی مواجه شویم، کاملاً شانسی است و آدم‌هایی که بیرون از ما به عنوان دوست، همکار، فامیل و ... هستند، می‌توانند اخلاق ما را دگرگون کنند؛ بنابراین اگر انسان در این حوزه شانس بیاورد، بسیار اهمیت دارد.

وی اظهار کرد: یک جریان مهم تحت عنوان اخلاق فضیلت داریم که براساس کار ارسطو و جریان‌های دیگر می‌گویند تمام اخلاق را باید به صفات درونی انسان احاله داد. اگر می‌خواهید آدم خوبی داشته باشید باید اوصاف خوب را پرورش دهید اما این افراد، نوعاً به شانس اخلاقی اعتقاد دارند. همچنین معتقدند اگر بخواهیم اخلاق را تحت کنترل خود قرار دهیم، لازم است که اخلاق را درونی کنیم چون هرچه از درون به بیرون می‌رویم و از خود فاصله می‌گیرم، از حیطه کنترل ما خارج می‌شود.

جاهد گفت: یکی از جاهایی که تصور می‌شد شاید در حوزه کنترل ما باشد درون ما است، به خاطر همین است که رواقیون و کانت که مخالف شانس بودند می‌خواستند اخلاق را درونی کنند و بگویند در بیرون، روی چیزهایی کنترل نداریم، اما به درون خود می‌توانیم کنترل داشته باشیم و کانت می‌گفت اخلاق به اراده خیر بستگی دارد و اراده دست انسان است و این اراده امر اخلاقی است، اما البته که ممکن است عوامل بیرونی مانع شوند، ولی با این حال، انسان وظیفه اخلاقی‌اش را باید انجام دهد، حال اگر موفق شود که به توفیق رسیده و اگر هم موفق نشود و عوامل بیرونی مانع شدند، اشکالی به ساحت اخلاقی او وارد نمی‌شود.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر بخواهیم اخلاق را از حیطه شانس بیرون آوریم، باید به درون خود بیاوریم و اخلاقی بودن را به حالات درونی گِره بزنیم و این کاری بود که رواقیون می‌خواستند انجام دهند، اما ارسطو می‌گوید این یک گمان باطل است که فکر کنیم به درون خود نیز کنترل داریم و اگر ضمیر ناخودآگاه را قبول کنیم؛ یعنی به درون خود نیز کنترل نداریم.

وی افزود: داستان شانس اخلاقی منوط به چیزی به نام اصل کنترل است. در مورد اخلاق باید در مورد چیزی حرف بزنیم که در کنترل اخلاق است و اگر این طور نباشد، مسئولیت اخلاقی هم مطرح نمی‌شود. اگر من نمی‌توانم کاری انجام دهم، دیگر بحث اخلاقی معنا ندارد. اما برخی می‌گویند نمی‌توانیم روی اصل کنترل تکیه کنیم. یک بحث نیز، بحث زیبایی‌شناختی است که اگر یک آدمی که زیبا است و زیبایی او دست خود او نیست، دلیل بر این نیست که زیبایی‌اش را انکار کنیم و بگوییم چون کنترلی روی زیبایی خود نداشته، زشت است. برخی در اخلاق می‌گویند مهم این است که آدم‌هایی داشته باشیم که بخشندگی در ژن آنها باشد و باید به صورت زیبایی‌شناسی نگاه کنیم. البته یک نفر مانند ملاصدرا می‌گوید اخلاقیاتی که من کسب می‌کنم، تا هفت نسل در فرزندان من منتقل می‌شود. حال اینکه کسی به لحاظ ذاتی صبور است، نباید صبوری‌اش نفی شود.

این استاد دانشگاه گفت: بنابراین برخی می‌گویند نباید به کنترل درونی توجه کنیم اما این داعیه کنترل از اینجا آمده که کنترل مساوی با قدرت است اما به لحاظ نظری در دنیای مدرن این اشتیاق در ما بیشتر شد. مدرن‌ها می‌گفتند قلب مفهومی کارها عقلانیت است و اگر فرصت داشته باشیم همه چیز را می‌توانیم بفهمیم و به تبع می‌توانیم همه عالم را پیش‌بینی کنیم و پیش‌بینی به معنای کنترل و کنترل به معنای قدرت است و این داعیه را مدرن‌ها به وجود آودند. بنابراین این نگاه که یکی از محصولات عقل ما علم تجربی است می‌تواند به ما پیش‌بینی دهد و کنترل عالم را به ما می‌دهد، سبب شد در فلسفه نیز عده‌ای اخلاق را در کنترل درآورند. برخی‌ها در دنیای مدرن می‌گویند به ما ماده را بدهید تا عالم را خلق کنیم و این یعنی می‌توانیم عالم را کنترل کنیم. این داعیه کنترل بر بشر امروزی به قدری سیطره دارد که این بشر تصور می‌کند می‌تواند همه‌چیز را در محاسبات خود درآورد و آن‌طور که دوست دارد عالم را بسازد.

وی تصریح کرد: رخدادهایی مانند کرونا، مانند نوک کوه یخی‌ بودند که نشان دادند ما به این عالم کنترل زیادی هم نداریم و داستان این است که کرونا کنترل ادعایی که در میان مدرن‌ها بود را درهم شکست. در حوزه نظر، همین مدرن‌ها در اواخر قرن نوزدهم ادعا داشتند چیزی در فیزیک نمانده که نیازمند پژوهش باشد و با ورود به قرن بیستم، فهمیدیم این ادعاها افسانه‌ای بیش نیست و در حوزه عمل نیز مدرن‌ها می‌گفتند می‌توانیم بر عالم و آدم کنترل داشته باشیم و این نیز افسانه‌ای بود و ما می‌دانیم که کم می‌دانیم و قرآن نیز می‌گوید: «وَ مَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا». پدیده‌هایی مانند کرونا مانند نوک کوه یخی هستند که پشت آن‌ها خیلی چیزها خوابیده است و به لحاظ عملی و نظری متوجه می‌شویم که کم می‌دانیم و این واقعه‌ای است که نشان می‌دهد تحت تأثیر شانس هستیم و وقتی خیلی از حیطه‌ها ذیل شانس قرار گرفت باید در داوری اخلاقی نسبت به دیگران مواظبت زیادی داشته باشیم؛ چون آنها ذیل حوادث شانسی این آدم‌ها شده‌اند.

انتهای پیام
captcha