استدلال عالمان علوم مختلف درباره اخلاق نیازمند بحث و بررسی است
کد خبر: 3981426
تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۰
محمد لگنهاوزن:

استدلال عالمان علوم مختلف درباره اخلاق نیازمند بحث و بررسی است

چهره ماندگار فلسفه و استاد مؤسسه امام خمینی(ره) بیان کرد: مباحث اخلاق در حیطه‌های مختلفی مطرح می‌شود اما نکته قابل توجه این است که بتوانیم استدلال‌هایی که توسط عالمان مختلف می‌شود را به بحث بگذاریم و باید به نظریه‌های معاصر نیز در زمینه استدلال اخلاقی توجه داشته باشیم. چه اینکه، یک نظریه این است که می‌گوید باید ببینیم نتیجه یک کار و احتمال منتج بودن آن چیست و یک منطق، باید و نباید را مطرح می‌کند که این نیز به شیوه‌های مختلف بحث شده است.

به گزارش ایکنا، آیین رونمایی از کتاب «فلسفه اخلاق در دایره عقل و دین»، با حضور جمعی از اندیشمندان، شب گذشته، 10 تیر برگزار شد. در ادامه متن سخنان محمد لگنهاوزن، چهره ماندگار فلسفه و استاد مؤسسه امام خمینی(ره) را می‌خوانید؛

نویسنده کتاب «فلسفه اخلاق در دایره عقل و دین»، سعی کرده که گرایش‌هایی ضد هم را جمع کند و در کار ایشان، نوعی شجاعت دیده می‌شود و نویسنده توجه دارد که چطور بحث‌های مربوط به فلسفه معاصر می‌تواند ما را تحریک کند که نکته‌های جالبی را پیدا کنیم و در بازخوانی منابع دینی به این نکات برسیم. این کتاب از دو جهت می‌خواهد مسائل را مطرح کند؛ یکی جمع بین گرایش‌های مختلف است که در فلسفه اخلاق پیدا می‌شود و دیگری هم اینکه می‌خواهد رویکردهای دینی را با رویکردهای فلسفی در بخش اخلاق جمع کند.

اما بنده چند پیشنهاد نیز برای کسانی دارم که می‌خواهند در زمینه موضوع این کتاب مطلبی بنویسند؛ یکی اینکه، توجه داشته باشند که رویکرد نویسنده چَتری است و سعی دارد زیر یک چتر چندین دیدگاه را جمع کند. ما می‌توانیم همان روش را برای بررسی نظریه‌های مختلف که در مورد استدلال اخلاقی است، استفاده کنیم و باید بررسی کنیم که دیدگاه‌های عصری در مورد استدلال اخلاقی که در سنت علوم اسلامی پیدا می‌کنیم که شامل فقه، اصول و ... است، چیست. وقتی در این علوم در مورد چیزی که درست یا نادرست است بحث کرده‌اند، باید ببینیم، چه نوع استدلالی به کار برده‌اند که بگویند درست است یا نیست و منابعی که رویکردهایی که در علوم اسلامی داشته‌اند بیشتر به کدام مسئله‌های اخلاقی توجه داشته‌اند و بعد می‌توانیم این را با بحث‌هایی مقایسه کنیم که در فلسفه معاصر پیدا می‌شود. به نظر بنده خوب است که در علوم اسلامی اینها را بحث کنند و ببینند مثلاً یک عارف چرا روی یک مسئله دست می‌گذارد و آن را تأیید می‌کند و این مسئله متفاوت از دیدگاه یک فقیه یا اصولی است.

در فلسفه سیاسی اسلامی نیز بحث‌های اخلاقی هست، اما استدلال‌هایی که می‌آورند را باید بحث کرد. همچنین باید به نظریه‌های معاصر نیز در زمینه استدلال اخلاقی توجه داشته باشیم. یک نظریه این است که می‌گوید باید ببینیم نتیجه یک کار و احتمال منتج بودن آن چیست. همچنین یک منطق باید و نباید مطرح می‌شود که این نیز به شیوه‌های مختلف بحث شده است. نکته دیگر اینکه، برخی می‌گویند مسائل اخلاقی باید درونی شود و توان داشته باشد که در ما انگیزه ایجاد کند و برخی می‌گویند تفاوتی ندارد که انگیزه ایجاد کند یا خیر و چیزی که مهم است اینکه ببینیم درست است یا خیر. بنابراین در این زمینه نیز بحث‌هایی هست و باید دید دیدگاه درون‌گرایانه در این زمینه صحیح است یا برون‌گرایانه.

یکی از مسائلی که مورد توجه قرار گرفته، این بود که ما یکسری مقدمات داریم و می‌توانیم از این به یکسری نتایج برسیم، پس اگر مقدمات اضافه را مطرح کنیم باز هم می‌توانیم به این نتیجه برسیم. پس یک برهان داریم و چند مقدمه و از این مقدمات به نتیجه می‌رسیم. اگر بر مقدمه اضافه می‌کنیم باز هم می‌توانیم به همین نتیجه برسیم و در منطق کلاسیک این طور است اما در استدلال اخلاقی این طور نیست؛ یعنی ما گاهی اوقات اطلاعات کافی داریم که یک حکم ساده داشته باشیم که درست است یا خیر، اما گاهی اوقات اطلاعات بیشتری پیدا می‌شود که نشان می‌دهد این مصداق یک مصداق استثنایی است.

برای نمونه، ارث را داریم که در فقه نیز پیچیده است و قاعده‌های مختلف دارد و نشان می‌دهند در شرایط مختلف چه کاری باید انجام شود. حال آنکه موارد استثنایی نیز وجود دارد. یا مثلا می‌گویند باید راست بگوییم اما اگر بدانیم با صداقت ما چند نفر کشته می‌شوند نباید این کار را بکنیم و وقتی اطلاعات بیشتر پیدا می‌شود به نتایج بیشتری نیز می‌رسیم. همچنین، چند کتاب تحت عنوان استدلالی که استثنا دارد می‌توانید پیدا کنید. اما به طور کلی، مسئله من در مورد کتاب آقای صادقی این است که می‌توانیم یک رویکرد انباشتی نسبت به استدلال اخلاقی داشته باشیم و بگوییم در برخی موارد باید یک استدلال داشته باشیم و در موارد دیگر شیوه دیگری داشته باشیم و به طور کلی می‌توان گفت در مورد معرفت اخلاقی می‌توانیم یک دیدگاه درست کنیم که در آن جایی برای شهود اخلاقی وجود دارد.

همچنین معرفت به نفس نیز مسئله‌ای است که خیلی از اخلاقی‌ها روی آن تاکید کرده‌اند که می‌تواند منبعی برای معرفت اخلاقی شود. معرفت نفس می‌تواند شخصی شود یا می‌توان آن را در انسان‌شناسی پیاده‌سازی کرد و در متون دینی نیز که بحث در مورد فطرت و در مورد هویت اجتماعی می‌شود، از معرفت به نفس نیز سخن به میان می‌آید و همه اینها قلمرویی هستند که در معرفت اخلاقی پیدا می‌شود.

مسئله این است که می‌توانیم یک روشی مانند روشی که آقای صادقی استفاده کرد تا تمام روش‌ها برای کسب معرفت اخلاقی را جمع کند، داشته باشیم. نکته دیگر اینکه برخی‌ها این کتاب را نقد کرده و گفته‌اند ایشان چیزهای مختلف را جمع می‌کند، ولی این کار، هنر نیست، بلکه ذکر نقل قول دیگران است و جمع کردن اینها در یک جلد، هنر نیست و یک دیدگاه اخلاقی نیست و باید بگوییم چیزهایی انباشته شده است. مسئله این است که برای جواب دادن به چنین نقدهایی چه باید کرد؟ به نظر بنده چندین راه وجود دارد که چنین نقدهایی را می‌توان با آنها پاسخ داد؛ یعنی باید نگاه کنیم که این اوامر اخلاقی که مورد توجه نویسنده هستند که اعم از فضیلت‌ها و ... هستند چه ارتباطی با یکدیگر دارند و چندین راه وجود دارد که نشان دهد ارتباط بین اینها چیست.

یکی از راه‌ها، راه توسعه‌ای است و دو سطح دارد؛ یکی سطح شخصی است که می‌توان نگاه کرد که رشد مثلا یک بچه چطور است و بچه چطور یاد می‌گیرد که انسان اخلاقی شود. شاید در مراحلی تاکید بیشتری بر فضیلت یا قاعده یا اهداف است و در متون اسلامی نیز بارها گفته‌اند که قاعده‌هایی که برای سیر و سلوک وجود دارد نیز متناسب با درجه افراد است و برای هر کسی متناسب با خود او قاعده وجود دارد. بنابراین این نشان می‌دهد که ببینیم که ارتباط بین فضیلت و اهداف و وظایف چطور است و چطور می‌تواند تغییر کند. یا می‌توانیم از حیث تاریخی مسئله را بنگریم. مثلا در اخلاق اسلامی برخی گفته‌اند وقتی که ما به قاعده‌هایی در فقه اسلامی نگاه می‌کنیم و توجهی به ملاحظات فقها داشتند توجه می‌کنیم، می‌توانیم مقاصد را درک کنیم. مخصوصا در بین روشنفکران سنی بحث است که می‌توانیم مقاصد شریعت را استخراج کنیم و در اینجا باید به رشد تاریخی مسئله دین و اخلاق توجه کرد.

انتهای پیام
captcha