انسجام ملی و تحکیم ارکان حکومت با اقامه عدل محقق می‌شود
کد خبر: 3981547
تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۴
شرح فرازهایی از نهج‌البلاغه توسط حشمت‌الله قنبری

انسجام ملی و تحکیم ارکان حکومت با اقامه عدل محقق می‌شود

یک پژوهشگر تاریخ اسلام در شرح بخش‌هایی از نهج‌البلاغه با اشاره به جایگاه اقامه عدل در منظومه فکری حضرت امیر(ع)، بیان کرد: امام(ع) یکی از مبنایی‌ترین وظایف دولت اسلامی را اقامه عدل می‌داند و تصریح می‌کند که در سایه اقامه عدل، آرامش خاطر مردم فراهم می‌شود، نشاط اجتماعی به وجود می‌آید، انسجام مردم قابلیتِ پیدایی و استحکام پیدا می‌کند و نیز حکومت و دولت محکم‌تر خواهد شد.

به گزارش ایکنا، حشمت‌الله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 11 تیر، در برنامه تلویزیونی «هدی»، که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فقراتی از نهج‌البلاغه پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

حضرت امیر(ع) در یکی از مهم‌ترین و پُرمغزترین فرامین خود به مالک اشتر، ایشان را به دو نکته؛ عبارت از یک عمل مهم و یک دستاورد مهم‌تر دلالت کرده است. البته همه عبارات حضرت(ع) یک وزن دارد اما حوزه استفاده گاهی اوقات حیرت بیشتری دارد و موجب شگفتی می‌شود. امام(ع) تصریح می‌کند که بین همه وظیفه‌ها و اعمالی که یک زمامدار می‌تواند انجام دهد، یکی از آنها با فضیلت‌تر و برتر از بقیه است و بعد هم امام(ع) دستاورد این موضوع را به صورت تلفیقی در اختیار او قرار می‌دهد که یکی از آنها اقامه عدل است.

امام(ع) می‌گویند که یکی از مبنایی‌ترین وظایف دولت اسلامی اقامه عدل است و بعد هم تصریح می‌کنند که در سایه این اقامه عدل، آرامش خاطر مردم فراهم می‌شود و نشاط اجتماعی به وجود می‌آید و انسجام مردم قابلیت پیدایی و استحکام پیدا می‌کند و در سایه آن، حکومت و دولت نیز محکم‌تر می‌شود. برترین دستاوردی که در سایه اقامه عدل برای مردم و زمامداران به وجود می‌آید، انسجام ملی و وحدت اسلامی است. بنابراین شاداب بودن مردم یک وظیفه مبنایی، اخلاقی و سیاسی با همه ویژگی‌های منحصر به فرد آن است.

اقامه عدل یعنی احاله کار به اصلح

به محض اینکه در مورد اقامه عدل بحث می‌شود، قوه قضائیه در ذهن مردم شکل می‌گیرد. حال آنکه از عبارت امام(ع) کاملا و به صورت ملموس می‌شود استفاده کرد که مراد امام از اقامه عدل، انحصاراً به تشکیل قوه قضائیه و جذب قضات عادل نیست و عدل مفهوم وسیع‌تری پیدا می‌کند و معنای دقیق‌تری را به گُرده خودش می‌کشد و اگر بخواهید این قلمرو وسیع را حس کنید، اقامه عدل جنس اقامه نماز پیدا می‌کند. در قرآن هر جا به نماز اشاره کرده، به اقامه اشاره کرده و گفته است که نماز زمانی اقامه می‌شود که نمازخوان بدی‌هایش را اصلاح کند و اگر کسی خُبث طینت داشت و نماز هم خواند، این فرد اساسا نماز اقامه نکرده و کارکرد نماز این است که وجود مبارک یک اهل نماز را به حقایق قرآنی تبدیل کند.

عدل نیز به همین صورت است و همین کارکرد را دارد و اگر تمام گستره کشور را قوه قضائیه کنید، اما در جامعه فساد و بی‌اخلاقی وجود داشته باشد، در این صورت این عدالتخانه نیست. اقامه عدل یعنی احاله کار به اصلح. خواسته حضرت امیر(ع) نیز بسیار مهم است. وقتی احاله کار به اصلح است و پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) این را امر می‌کنند، معلوم می‌شود بین صالح و اصلح تفاوتی هست و کسی که مسئولیت دارد حق ندارد با بودن اصلح به صالح رجوع کند؛ چون کارکرد پایین می‌آید. اقامه عدل؛ یعنی تقسیم درست منابع بین افراد صاحب صلاحیت و در این صورت کسی نمی‌آید منابع را از بین ببرد. از آن طرف، بی‌عدالتی هم تبدیل به جرم و نیز فرایند تولید به تعطیلی کشیده می‌شود و بعد قوه قضائیه هم نمی‌تواند موفق باشد. بنابراین اقامه عدل به معنای مقابله با تبعیض و رانتخواری و برخورد بی‌اغماض با نفوذی‌های مخرب و مزاحم است.

نفوذی هم نباید حتماُ جاسوس بیگانه باشد، بلکه بدترین نوع نفوذی‌ها که به اعتقادات مردم دسترسی پیدا می‌کنند، بی‌خردهایی هستند که به اعتبار روابط سیاسی، اجتماعی و ... خودشان را به جایی تحمیل می‌کنند. نفوذ اینها؛ یعنی بازی‌کردن با اعتقادات مردم. همچنین مدیران در دستگاه‌های دولتی هزینه‌ پرداخت نمی‌کنند و اگر یک مدیر، ناکارآمدی به بار آورد، یک جلسه می‌گذارند و اسمش را هم تکریم می‌گذارند و بعد میراثش را به نفر بعد می‌دهند و در این صورت قیمت تمام‌شده خسارت معلوم نیست، اما نتیجه سوءتدبیر و حضور نفوذی‌ها، بی‌اعتمادی مردم به دستگاه‌های حکومتی است و وقتی به وجود آمد، در بین عموم مردم منتشر می‌شود و زمانی که به اداره‌ای می‌روند و برخورد بد یک نفوذی را می‌بینند، آن را به یکدیگر انتقال می‌دهند.

وقتی چنین رویه‌ای حاکم شد جامعه اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد و حتی یک عنصر نفوذی مضر و مخرب این استعداد را دارد که اثر تلاش یک جمعیت چندهزار نفره را در ذهن مردم به نابودی بکشاند. بنابراین عدل به معنای برخورد محکم و بی‌رحمانه با این نفوذی‌هاست که مردم و دولت از شر اینها آسودگی پیدا کنند تا اینکه کار مومنانه، رسم‌الخط نظام دیوانی کشور شود و جامعه طعم خدمت بی‌منت را بچشد و در این صورت است که نشاط ملی به وجود می‌آید و وقتی مردم کارشان به اداره‌ای می‌افتد دچار اضطراب نمی‌شوند. الآن در برخی از ادارات طوری برخورد می‌کنند که گویی مردم را به دلیل جرایم غیرقابل بخششان به اعدام محکوم می‌کنند.

عدالت؛ یعنی خدمت بی‌منت

حضرت(ع) به مالک فرمود با برداشت منکرات و آدم‌های نابسامان و سپردن امر به انسان‌های اصلح، عدالت را اقامه کن و در این صورت خود به خود، مردم عامل حکومت می‌شوند؛ چون خود را صاحب حکومت و عامل حکومت را فرزند خود می‌دانند. حضرت امیر(ع) انتظار دارد رفتار حکومت با مردم به گونه‌ای باشد که مردم این حال خوش را از کارگزاران نظام اسلامی دریافت کنند و خدمات، بی‌منت باشد. همه خسارت‌ها و سنگینی‌ها و محدودیت‌های دولت‌ها بر روی دوش مردم است و مردم سنگ زیرین آسیاب هستند.

بنابراین عدالت؛ یعنی خدمت بی‌منت و خالصانه به مردم تا آنها خوب و راحت زندگی کنند و در سایه اقامه عدل است که مناسبات مردم با یکدیگر نیز تنظیم می‌شود. اگر رفتار عادلانه باشد، تبدیل به تربیت می‌شود و مردم با یکدیگر هم خوب می‌شوند، اما اگر کارگزاران بد رفتار کنند، روی مردم نیز اثرات مخرب دارد و مردم نیز با یکدیگر بد رفتار می‌کنند. وقتی که مردم با یکدیگر بی‌رحمانه برخورد کردند نمی‌‌توان رحمت خدا را جلب کرد و فهمید. سطح رضایت‌مندی پایین می‌آید و کسی از داشته‌های خود راضی نیست و اینجا وحدت ملی نیز دچار خدشه می‌شود و توصیه حضرت(ع) این است که مردم باید تکریم شوند تا خوب زندگی کنند. سپس می‌گویند که برای اینکه به این خواسته‌ها برسی، برای برآورده کردن آمال مردم تلاش کن و نگو زیاده‌خواه هستند.

در معنای امروزی اگر این پرسش را مطرح کنیم که مردم چرا باید رأی بدهند؟ پاسخ این است که وظیفه ملی و خدمت به اسلام است و این‌ها را قبول می‌کنیم، اما چرا باید به فلان شخص رأی بدهند؟ این شخص با کدام مزیت و براساس کدام برنامه از مردم رای می‌خواهد؟ وقتی برنامه‌هایی ارائه می‌شود؛ یعنی دردهای مردم دوا می‌شود. مردم رأی می‌دهند تا زندگی آرام‌تری داشته باشند و در کنار زندگی آرام، عزت و اعتبار ملی آنها برایشان مهم‌تر است و وقتی به یک نفر اقبال می‌کنند همه این آمال را می‌خواهند و امام(ع) به مالک می‌گوید آمال و آرزوهای مردم را بشناس و مردم را با خودت هماهنگ نکن، بلکه خودت با آنها هماهنگ شو.

انتهای پیام
captcha