پیوند وثیق تشیع و عدالت در اندیشه علامه حکیمی
کد خبر: 3992711
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۰

پیوند وثیق تشیع و عدالت در اندیشه علامه حکیمی

اکبر ثبوت در پیام تسلیت خود به مناسبت درگذشت علامه حکیمی نوشت: او آخرین بازمانده از دانایانی انگشت‌شمار بود که تشیع را منفک از عدالت نمی‌توانستند دید و پیوندِ استوار در میان این دو را که در خلال قرون و اعصار، در هیاهوی آنچه علم و فرهنگ نام داشت، فراموش شده و بیم گسستن آن می‌رفت، با کوشش‌های خود بر همگان آشکار ساخت.

به گزارش ایکنا، در پی درگذشت علامه حکیمی، اکبر ثبوت پیام تسلیتی بدین شرح به رشته تحریر درآورده است:

«به نام پروردگار حکمت و عدالت

قلب حساسی که فقط به نام و به یاد عدالت می‌تپید. سلام بر عدالت، سلام بر شیفتگان و جان‌باختگان عدالت، سلام بر آنان که هستی خود را وقف پیشبردِ عدالت کرده‌اند و سلام بر اسوه برتر آنان در روزگار ما استاد حکیمی که برای عدالت زیست و نفس کشید و تلاش کرد و خواند و نوشت و هر جا نشانی از عدالت یافت، به میدان آمد و با ستم و بیداد در هر چهره‌ای که ظاهر شد، به ستیز برخاست.

حکیمی تشیع را که برای دیگران فقط یک سنت با توده‌ای از باورها و آئین‌ها بود، مکتبی برای تحقق عدالت در تمام ابعاد آن شناخت، و آن‌گاه که پنداشت جنبشی برای استقرار نظامی عادلانه درگرفته، با آن هم‌آوا و همسو شد؛ و اختلافات بنیادین فکری خود با پیشروِ آن جنبش را نادیده گرفت و همه توان و نیروی خود را در راه آن نثار کرد و با ثمرات قلم و گفتار خود، سرمایه‌های بس ارجمند برای انقلاب فراهم آورد ولی با پیروزی ظاهریِ آن حرکت که همه به دنبال تقسیم غنائم بودند و کسب جان و مال را وجهه همتِ خود گردانیدند. او همچنان جایگاه خود را به عنوان معلم و بیدارگر نگاه داشت؛ و نخست با ادامهٔ ارشاد و آگاهی‌بخشی، و سپس با اعتراض‌های دلسوزانه، کوشید تا نیکی و راستی و داد را بر جای کژی‌ها و کاستی‌ها بنشاند. و آن‌گاه که دامنه انحرافات را فراتر از آن دید که بتوان به اصلاح آورد، در مقام یک منتقد جدی و فریادگر برآمد و سرانجام حساب خود را از همهٔ آن مدعیانِ مجاهده در راه حق جدا کرد و آنچه را در حمایت از جنبش به قلم آورده بود، از کارنامه درخشان خود حذف نمود.

از دیگر سوی، او با اینکه تا آخرین مرحله از تحصیلات حوزه‌ای را به نیکوترین وجهی پیمود و می‌توانست مانند کسانی که حتی در جایگاه شاگردانش نیستند به مقامات و عناوین دهان‌پرکن دست بیابد، ولی او مناصبی را که دیگران در آرزویش بودند و نیز شیوه‌های مرسوم در کار تبلیغ و ترویج دین را رها کرد و راهی نو گشود که مبتنی بر نفی ظلم و گسترش عدالت در ابعاد گوناگون آن بود. یعنی همان گمشده انسانیت و دیانت و انقلاب.

او آخرین بازمانده از دانایانی انگشت‌شمار بود که تشیع را منفک از عدالت نمی‌توانستند دید و پیوندِ استوار در میان این دو را که در خلال قرون و اعصار، در هیاهوی آنچه علم و فرهنگ نام داشت، فراموش شده و بیم گسستن آن می‌رفت، با کوشش‌های خود بر همگان آشکار ساخت.

اینک مائیم و میراث گرانقدری که حکیمی شصت سال از عمر بابرکتش را بر سر آن گذاشت. با آرزوی بهره‌برداری بهینه از آن میراث مقدس و تداوم کوشش برای تکمیل آن. و سخن پایانی همانچه او در انجامهٔ بسیاری از مکتوبات و نوشته‌هایش می‌آورد: والسلام علی من یخدم الحق لذات الحق.

انتهای پیام
captcha