ذهن خطاپیشه حیلت‌ساز
کد خبر: 4006065
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۷
یادداشت

ذهن خطاپیشه حیلت‌ساز

ذهن انسان در عین حال که قابلیت تفکر و خردورزی دارد، تحت تأثیر منافع، احساسات، سوگیری‌ها و خطاهای شناختی قابلیت خردگریزی پیدا کرده و انسان را در دام پردازش‌ها و برداشت‌های غلط خود گرفتار می‌کند.

یادداشت

یکی از معضلاتی که در روابط میان‌فردی زیاد به چشم می‌خورد و عامل بسیاری از اختلاف‌ها و جدایی‌ها می‌شود، غیبت و بدگویی افراد از یکدیگر است. با اینکه قرآن کریم صراحتاً مسلمانان را از انجام این کار نهی کرده و آن را گناه می‌شمرد و هیچ کس خوش نمی‌دارد مورد غیبت و بدگویی دیگران واقع شود، ولی بسیاری از ما گرفتار این عادت هستیم و بعضاً آن را با عناوین دیگری توجیه می‌کنیم، تا خیال‌مان بابت انجام آن آسوده باشد. هر چند در خصوص مسائل اخلاقی و اجتماعی، صرف توصیه راهگشا نیست، ولی توجه به زمینه‌هایی که موجبات غیبت را فراهم می‌آورد و نقشی که ذهن در این میان بازی می‌کند، می‌تواند افراد را به فکر و تأمل فرو ببرد و چه بسا باعث تجدیدنظر آنها در خصوص این عادت رفتاری شود.

معمولاً وقتی گفتار یا رفتاری از کسی سر می‌زند و موجب ناراحتی ما می‌شود، برای غلبه بر ناراحتی خود، درباره آن شخص و گفتار یا رفتارش با شخصی دیگر درددل می‌کنیم، تا همدلی و همراهی او را نسبت به خود برانگیزیم و اینجاست که زبان به غیبت می‌گشاییم. در اینکه گفتار و رفتار افراد می‌تواند باعث رنجش و دلخوری شود، تردیدی نیست و شاید این رنجش درست و بجا هم باشد، ولی مشکل اینجاست که ما در قضاوت راجع به آن شخص و تحلیل رفتارش، فریب پردازش‌های ذهنی خود را می‌خوریم و همه افکار و ذهنیات‌مان راجع به او را درست می‌پنداریم. حتی وقتی رفتار و عملکرد یک شخص برایمان سؤال‌برانگیز است، در تحلیل رفتار و انگیزه‌های پیدا و پنهان او مرتکب همین خطا می‌شویم.

واقعیت این است که ذهن انسان در عین حال که قابلیت خردورزی و تفکر دارد، تحت تأثیر احساسات و منافع، قابلیت خردگریزی نیز پیدا می‌کند و حتی می‌تواند دچار سوگیری‌ها و خطاهای شناختی شود. از جمله این خطاها، ذهن‌خوانی است، یعنی وقتی فرض را بر این می‌گذاریم که می‌دانیم افراد درباره ما یا در خصوص یک موضوع، چه فکر می‌کنند، بدون اینکه اطلاعات کافی درباره افکار آنها داشته باشیم. در واقع، ما همه چیز را درباره افراد و افکار آنها نمی‌دانیم و فقط بر حسب مورد و موقعیت، با برخی اطلاعات درباره آنها و افکارشان روبرو می‌شویم. همین‌طور ممکن است تفسیر و برداشت ما از اتفاقات غلط باشد، مثلاً اگر شخصی را به مهمانی دعوت کنیم و او این دعوت را نپذیرد، ذهن ما تمایل دارد این اتفاق را به بی‌احترامی یا اهمیت قائل نشدن آن شخص برای ما تفسیر کند، در صورتی که شاید فرد مورد نظر بنا به دلایلی امکان حضور در مهمانی را نداشته است. همچنین اگر درباره موضوعی احساس خاصی داشته باشیم، ممکن است آن احساس را با واقعیت آن موضوع اشتباه بگیریم.

از طرف دیگر، معمولاً وقتی درباره شخص یا موضوعی به دیدگاهی می‌رسیم، تمایل ما، برجسته ساختن شواهدی است که دیدگاه‌مان را تأیید می‌کند و از آن طرف، شواهد ناهمسو با دیدگاه خود را نادیده می‌گیریم؛ مثلاً ممکن است تصور خاصی راجع به یک فرد و شخصیت او داشته باشیم و همه شواهد و اطلاعات را به‌گونه‌ای تفسیر کنیم که مؤید تصورات و دیدگاه ما باشد، ولی در عین حال، به شواهد و اطلاعاتی که دیدگاه ما را به چالش می‌کشد، بی‌توجه باشیم و به آنها اهمیتی ندهیم، یا آن‌قدر تصورات خود را درست بپنداریم و غرق در آنها باشیم که متوجه تغییرات رفتاری افراد در طول زمان نشویم. ضمن اینکه ما اصولاً دیگران را بر اساس اولویت‌های ذهنی و ارزش‌های خودمان قضاوت می‌کنیم و اگر برخلاف ارزش‌های ما رفتار کنند، آنها را مورد شماتت قرار می‌دهیم، بدون اینکه این موضوع را در نظر بگیریم که شاید افراد به دلیل شرایط زندگی‌شان، تجربه‌های متفاوتی پشت سر گذاشته‌اند و نمی‌توانند مثل ما فکر کنند.

اینکه قرآن هشدار می‌دهد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ...؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، از بسيارى از گمان‌ها بپرهيزيد كه پاره‏‌اى از گمان‌ها گناه است»، شاید اشاره به همین پردازش‌های ذهنی فریبنده و خطاهای شناختی داشته باشد که می‌تواند تأثیرات مخربی بر روابط میان افراد به جا بگذارد. برای همه ما حتماً پیش آمده است که راجع به اشخاص قضاوت یا اظهار نظری کرده‌ایم که بعداً متوجه اشتباه بودن آن شده‌ایم، یا متقابلاً شاهد قضاوت ناعادلانه و غیرمنصفانه افراد درباره خودمان بوده و متحیر مانده‌ایم که آنها چگونه و بر چه اساس این‌گونه درباره ما قضاوت کرده‌اند. شاید در ارتباطات میان‌فردی و اجتماعی، گریزی از این قضاوت‌ها و اظهارنظرها نباشد و ما در مواجهه با اشخاص، به‌طور ناخودآگاه درصدد ذهن‌خوانی و کشف علت رفتار آنها برآمده و نتوانیم مطلقاً چنین رفتاری را از زندگی خود حذف کنیم. از طرف دیگر، وقتی برای بسیاری از امور زندگی مجبور به تصمیم‌گیری هستیم، ذهن ما خواه ناخواه دست به قضاوت و سبک سنگین کردن موضوعات می‌زند، ولی کاری که دست‌کم می‌توانیم انجام دهیم، این است که قضاوت‌ها و دیدگاه‌هایمان را مطلقاً درست نپنداریم، احتمال خطای خود را منتفی ندانیم و در تصمیم‌گیری نسبت به نحوه رفتار با دیگران، صبر و خویشتن‌داری بیشتری به خرج دهیم.

به قلم محبوبه فرهنگ

انتهای پیام
captcha