به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «روش شناسی وحیانی در اخلاق کاربردی» امروز یکشنبه 21 آذرماه به مناسبت هفته پژوهش با ارائه عبدالله عمادی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث برگزار شد.
در ادامه سخنان وی را بخوانید:
علم اخلاق کاربردی و شاخه دانشی آن از زمانیکه در دنیای علمی ایجاد شد تا الان، چند دهه بیشتر از عمر آن نمیگذرد و اگرچه رسالت مهمی را دنبال میکند اما همانند بسیاری از علوم انسانی دیگر وارداتی است و برای ما جای این سؤال را باز میکند که آیا این علم را در سنت فرهنگی خودمان داشتهایم یا خیر؟ آیا باید آن را کاملاً بپذیریم یا در آن اصلاحاتی انجام دهیم؟ در حال حاضر مهد علمی اخلاق کاربردی کالجهای فلسفه در اروپا، آمریکا و استرالیا هستند و ما به تبع آن محافل در جریان پیشرفت این علم قرار داریم اما برای ترویج و کاربست اخلاق دچار چالشهای جدی در جامعه خودمان هستیم چراکه هر چند این علم مدعی است که معطوف به جامعه است و از تئوریها فاصله دارد و از سوی دیگر باید مشخص کنیم که چه روشی را برای زیست اخلاقی مسلمانان ارائه میدهد.
در حال حاضر وضعیتی که شاهد آن هستیم تبعیت مطلق از اخلاق کاربردی است و از سوی دیگر سنتی نیز وجود دارد که تلاش میکند علوم انسانی را اسلامی کند و اخلاق کاربردی نیز طبیعتاً در حیطه آن قرار میگیرد. در عرصه نظر، از خدا و دین حرف میزنیم اما در عرصه عمل با چالشهای زیادی رو به رو هستیم و مخصوصاً مخاطبان فعلی تلاش میکنند به جای وحی، عقل خودبنیاد را ملاکی برای زندگی خود قرار دهند.
مفهوم اخلاق کاربردی اسلامی
نگاهی به اخلاق اسلامی، چهار مؤلفه شامل؛ عقل، شهود، تجربه و وحی را به ما نشان میدهد. ما هم به تبع اخلاق اسلامی و مخاطب مسلمانی که داریم با این دیدگاه روبه رو هستیم که چگونه میتوانیم وحی را در زندگی اخلاقی خودمان وارد کنیم به گونهای که انتخابهایی که در زندگی داریم در راستای رضای خداوند باشد و بتوانیم آنها را به وحی نسبت دهیم.
اخلاق اسلامی به عنوان علم و دانش هنوز پایههای تثبیت شدهای ندارد و هرچه هست ذیل دین قرار گرفته است و افرادی که در این حوزه ورود پیدا کردهاند عالمان دینی و فقها بودهاند اما اگر بخواهیم اخلاق کاربردی اسلامی را تعریف کنیم دانشی است که بر مبانی اسلامی استوار است و به کاربست ارزشها یا الزامات موثر در سعادت دنیوی اخروی میپردازد. یک علم برای اینکه به هدف خود برسد باید مسیری را طی کند که آن مسیر را به عنوان روش آن علم شناسایی میکنیم. روش اخلاق کاربردی اسلامی، روشی است که ما را به ارزشها، الزامات و توصیههایی که در چالشهای عینی، قابل استناد به اسلام است میرساند.
در معرفت قرآنی و وحیانی، ارزشها و الزاماتی کلی داریم که ناظر به اخلاق کاربردی به طور خاص نیست بلکه به طور کلی در معرفتشناسی اسلامی مطرح میشود که این معرفتشناسی بنیادهای ثابتی دارد. یکی از آنها غایتِ معرفت است. این معرفتشناسی سعادت دنیوی را تا جایی که زمینهساز سعادت اخروی باشد میپذیرد، بنابراین سعادت دنیوی به عنوان زمینه و سعادت اخروی به عنوان غایت در پس زمینه همه معرفتهای اسلامی وجود دارد. روششناسی وحیانی بدین معنی است که خدای متعال چه مسائلی را در نهاد ما به ودیعه گذاشته و از ما چه میخواهد بنابراین اگر از معرفت عقلانی سخن بگوییم در واقع از معرفت وحیانی سخن گفتهایم. یکی از ویژگیهای این عقلانیت، قابل رشد بودن آن است یعنی عقل به عنوان پدیده ایستا نیست بلکه عقلی که از آن سخن میگوییم پویا و در حال رشد و تکامل است و به همین دلیل است که کلیدواژه «أفضَلُ العَقلِ» به صورت مکرر در منابع اسلامی به کار رفته است.
عقل مطبوع و مسموع در کلام حضرت علی(ع)
در روایتی که منتسب به امیرالمؤمنین(ع) است ایشان فرموده است؛ عقلی که در نهاد بشر نهاده شده مطبوع و آنچه خودش کسب میکند مسموع یا کامل است. عقلی که در اینجا به عنوان عقل کامل به کار رفته همانی است که ما را در شناخت تصمیم درست یاری میکند. لذا هدف از توصیه به فرآیند تعقل، همان کامل کردن عقل است. حال سؤال این است که چگونه باید عقل را کامل و شکوفا کرد؟ ما یک ابزار کمکی برای شکوفا کردن عقل داریم که علم است و یک عامل برای رفع موانع نیز وجود دارد که از آن با عنوان تهذیب یاد میشود چراکه جلوی عقل ما یک حجابِ ماده و غبار غفلت پوشیده شده که باید برطرف شود تا چراغ عقل درخشان باشد.
به نظرم اخلاق کاربردی، علم جدیدی نیست که پیش روی ما گذاشته شده باشد بلکه بسیاری از مبانی آن در معرفت اسلامی مورد بحث قرار گرفته است اما اکنون به عنوان یک شاخه علمی جداگانه شناخته میشود. علمی که پشتوانه عقل قرار میگیرد باید وحی، شهود و تجربه بیرونی را نیز مد نظر قرار دهد. چراکه تجربهای که ما به دست میآوریم همانند یک علم است که باید اعتبارسنجی شده و در فرآیند تعقل مورد توجه قرار گیرد. اساساً فرآیند معرفت فرآیندی است که عالم یا محقق اخلاق به تدریج آن را طی میکند.
بحث بعدی درباره شهودات یا حس اخلاقی ماست. این شهودات در نهاد تمام بشر قرار داده شده است. در رساله «توحید مفضل» که در انسانشناسی کاربرد زیادی دارد بحث تجربه و قلب و ندایی که در آن برای همه انسانها قرار داده شده، مطرح میشود. این معرفتشناسی و روششناسی تا حدی به دیدگاه اخلاق تلفیقی و معرفتشناسی تلفیقی نزدیک است با این تفاوت که نسبت این منابع معرفتی را مشخص میکند و اینگونه نیست که همه را در کاسه ذهن بریزیم و سپس ببینیم در مرحله عمل باید کدامیک را مبنا قرار دهیم.
روشهای جمعآوری اطلاعات
مطابق با این متدلوژی در مرحله گردآوری اطلاعات، محقق دسته زیادی از اطلاعات را باید جمعآوری کند و وی با پنجره بازی رو به رو است که میتواند حقیقت را به میزان بهتری برای ما نمایان کند. در اینجا عقلِ عقلا، تجربه زیسته بشر، فرهنگ دیگران و عواطف جمعی را مورد توجه قرار میدهد که همگی منابع گردآوری اطلاعات در اخلاقِ کاربردی اسلامی هستند. معتقدم هرکدام از این منابع را کنار بگذاریم نمیتوانیم اطمینان داشته باشیم در تصمیم خود به درستی عمل کردهایم.
برخی افراد از روش تحلیل محتوا استفاده کرده و از برخی متون و روایات، نمونهگیری کرده و آن را به همه متون تعمیم میدهند که این روشی اشتباه است چراکه همه متونی که از منظر مفهومی میتواند با بحث ما مرتبط باشد را باید گردآوری کنیم. در مرحله گردآوری، همه اطلاعاتی که جمع کردهایم را کاری نداریم بلکه آنها را با عنوان اطلاعات معتبر و غیرمعتبر دستهبندی میکنیم. روش تحلیل اطلاعات نیز سه محور شامل فهم متن، استدلال منطقی و تهذیب دارد. در محور استدلال منطقی است که میتوانیم فرآیند تعقل را تئوریزه کنیم. اینجاست که متوجه میشویم فهمی که از متون به دست میآوریم با فهمی که از سایر اطلاعات اعم از تجربه و شهود به دست میآوریم چه تفاوتی دارد تا به تصمیم درستی برسیم که در راستای رضایت الهی باشد.
انتهای پیام