به گزارش خبرنگار ایکنا؛ منظومه «سربازنامه» سروده افشین علا برای شهید قاسم سلیمانی، منظومهای حماسی، ملی، آیینی و تلفیقی از داستانهای اساطیری کهن ایران و آموزههای دینی و انقلابی ایران معاصر است که در اولین سالگرد شهادت سپهبد سلیمانی و همراهانش، توسط انتشارات مکتب حاج قاسم منتشر شد و مقام معظم رهبری هم در یادداشتی بر این مجموعه چنین نوشتند:
«بسمه تعالی
زیبا و شیوا و خوشلفظ و معنا سروده شده است. منظومه ماندگاری خواهد شد انشاءالله. این قریحه و این توفیق را به آقای افشین علا تبریک میگویم».
تلاش شاعر در بازآفرینی یکی از مهمترین مفاهیم اساطیری و پهلوانی ایران در قالبی مستند و با تمثیلسازی و ایجاد شباهت میان پهلوانان اساطیری و قهرمانان ملی و همچنین اهمیت این اثر در کلام رهبری بهانهای شد تا با فاصله کمی از دومین سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی و همراهانش در نشستی اختصاصی در ایکنا، با حضور یوسفعلی میرشکاک، از شاعران و نویسندگان برجسته کشور و افشین علاء، شاعر «سربازنامه»، به نقد و بررسی این اثر بپردازیم.
در آغاز این نشست افشین علا درباره این منظومه گفت: «سربازنامه» یک منظومه روایی و حماسی است که نزدیک به 200 بیت این مثنوی را دربرمیگیرد. چند ماه بعد از شهادت سپهبد سلیمانی این منظومه بر اساس احساس نیاز وجود یک کار حماسی با استفاده از اسطورههای ادبی و فارسی که در ابعاد ملی بتواند اثرگذار باشد و فقدانی که میدیدم شکل گرفت و با این انگیزه دست به قلم بردم. سرایش آن را هم از سفری که به کرمان داشتم و از مزار سردار سلیمانی شروع کردم، که چند ماه طول کشید و نهایتا در اولین سالگرد شهادت ایشان، کار منتشر شد. حال اینکه چقدر توانستهام در تحقق هدفم موفق باشم، برعهده منتقدان و مخاطبان اثر است.
علا درباره چرایی انتخاب قالب منظومه برای «سربازنامه» عنوان کرد: قالبی جز این نمیطلبید. یعنی اگر قرار بود که یک کار حماسی و ملی و آئینی آن هم با مضمون روایی داشته باشیم، قطعا باید منظومه میگفتیم. جز در قالب روایت مطول یا همان منظومه در سایر قالبها نمیگنجید یا قالب دیگری به ذهن من نرسید.
شاعر منظومه «سربازنامه» اضافه کرد: البته جا دارد که شبیه این کارها –چهبسا در قالب نیمایی- انجام شود؛ اما مهندسی که در ذهن من برای این وزن شکل گرفت، یک مثنوی بلند بود که بلاتشبیه با الهام از شاهنامه شکل گرفت. در همین راستا اینجا عنوان «سربازنامه» را برای اثر به کار بردیم و «سرباز» آن هم کنایه از شهید سلیمانی است که خودشان تاکید داشتند سرباز هستند.
علا درباره چگونگی شکلگیری ایده سرایش منظومه «سربازنامه» توضیح داد: من هم مثل همه شاعران در آن روزهای بهت و اندوه شهادت سردار سلیمانی، برای او شعر و غزل گفته بودم. حتی در زنده بودن حاج قاسم هم برای او شعر سروده بودم اما ایده یک اثر در قالب کتاب را سردار سید وحید حقانیان به من داد که بعد از شهادت سردار سلیمانی، بهعنوان یکی از نزدیکان حاج قاسم، در حالیکه خیلی داغدار و متاثر بود، در تماسهایی که با هم داشتیم، تاکید میکرد یک منظومه بلند درباره او کار شود.
وی ادامه داد: حتی ایده تمثیل آرش و این شباهتی که بین حماسه «آرش کمانگیر» و «حاج قاسم سلیمانی» است و الان در بسیاری کارها دیده میشود و خیلی از شاعرها به آن پرداختند را اولین بار حقانیان به من داد که من را خیلی به فکر واداشت و دیدم واقعا تمثیل خوب و بجایی است. یعنی همانطور که آرش در واقعیت یا در تخیل و اسطوره با آن قدام حماسی پرتاب تیر و بذل جان خود، مرزهای اقتدار ایران باستانی را گسترش داد، شهید سلیمانی هم با مجاهدت توام با نجابت و بذل جان خود به ایران عزت و اقتدار و مصونیت بخشید.
علا در ادامه گفت: سلیمانی بدون ادعا، سربهزیر در کنار مردم و نه طلبکار، هم محبوبیت ملی و هم قدرت نظامی داشت و توانست مثل آرش علیرغم همه ملامتها در مسیر آرمان خود و اقتدار کشور بایستد. چون طبق متون کهن آرش را هم از مبارزه با دشمن نهی میکردند و میگفتند ما حریف تورانیان نمیشویم و چطور میخواهی با یک تیروکمان به جنگ آنها بروی؟ اما آرش آن ملامتها را گوش نکرد و کار خودش را به انجام رساند. شهید سلیمانی هم زمانی به فرماندهی سپاه قدس منصوب شد و این راه و خطر را انتخاب کرد که خیلی از نگرشها و سلیقهها در داخل کشور منتقد حضور نظامی ایران در کشورهای منطقه بودند و آن را لازم و در راستای منافع ملی ما نمیدانستند؛ حتی در قضیه حضور سپاه در عراق و سوریه مسئولان نظام از طرف برخی رسانهها و افکار عمومی بسیار شماتت شدند اما در نهایت امثال شهید سلیمانی ثابت کردند که این اقدام بجا بوده و نه تنها برای دفع شر از کشورهای منطقه، بلکه برای حفظ کیان، عظمت و اقتدار ایران لازم بوده است. برای اینکه ایران از این به بعد بتواند در عرصه بینالمللی حرفی برای گفتن و قدرت چانهزنی داشته باشند و جان خودش را سر همین هدف بذل کرد.
وی همچنین شهدای مدافع حرم که همراه سردار سلیمانی در منطقه جنگیدند را از مظلومترین شهدا خواند و افزود: در سالهای دفاع مقدس انگیزه دفاع برای شهیدان ملموس و عینی بود، یعنی خود جبههها و مرزهای ما رزمندگان را میطلبید. اما دفاع از حرم موضوعی نبود که همه بتوانند آن را درک کنند؛ بنابراین شهیدانی که در این عرصه جان خودشان را بذل کردند، به نظر من از گزیدهترین و خاصترین شهدای تاریخ انقلاب هستند. ای کاش که مسئولان فرهنگی ما هم بتوانند خاص باشند یا بگذارند افراد خاص فرهنگی سر کار بیایند.
علا با گلایه از اینکه «سربازنامه» علیرغم چاپ نفیس و کیفیت خوب، به دست مخاطبان بیشمارش نرسیده است؛ گفت: این منظومه زمانی سروده شد که هنوز خبری از این همه کار تبلیغی و کتابهای پیدرپی و برنامههای تصویری برای بزرگداشت سپهبد سلیمانی نبود؛ بنابراین دوست دارم خیلی در امتداد کارهای انبوه قرار نگیرد؛ بلکه در حوزه تخصصی شعر مورد نقد قرار بگیرد تا نقاط ضعف و قوت آن شناخته شود و اگر این اثر ضرورتی نداشت یا نقاط ضعفی داشت، به آن پرداخته شود اما اگر نقاط قوتی داشت، همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، این منظومه ماندگار، محکم و قوی است، توقع میرود که این اثر به دست مخاطبان واقعی خودش برسد که میلیونها ایرانی هستند و اینطور نباشد که ما در فروشگاههای کتاب پایتخت هم به آن دسترسی نداشته باشیم. الان روزی نیست که من از شهرستانهای مختلف تماس تلفنی نداشته باشم که «ما این منظومه شما را از تهیه کنیم؟»
وی ادامه داد: متاسفانه با گذشت یک سال از انتشار این منظومه، همچنان احساس میکنم که کتاب به دست مخاطبان ما نرسیده و امسال هم این هجوم و انبوهیِ کارهای بزرگداشت شهید سلیمانی باعث شد خود من هم خیلی اصرار نداشته باشم که پیرامون این اثر حرفی بزنم اما زمانی که دوستان خبرگزاری ایکنا تصمیم به برگزاری جلسه نقد این کتاب را اعلام کردند و مخصوصا وقتی که استاد میرشکاک پذیرفتند پیرامون این اثر نظرات ارزشمند خود را بیان کنند، آن را یک فرصت متفاوت و استثنائی دیدم و میدانم که یک نشست خبری و کلیشهای نیست.
در ادامه نشست یوسفعلی میرشکاک، شاعر و ادیب پیشکسوت، منظومه «سربازنامه» را قدم اول شاعر آن خواند و گفت: امیدواریم که خداوند به علا عمر دهد که این دویست بیت را بیشتر و حتی برخی مصرعها و ابیات را بازآفرینی کند.
میرشکاک همتاج شدن اسطوره قومی و اسطوره انقلابی و دینی در منظومه «سربازنامه» را از مهمترین نکات و ویژگیهای این اثر دانست و عنوان کرد: پیش از این جز به ندرت، کسی به این موضوع حتی اشاره نکرده بود و یکی از ضعفهای شعر پس از انقلاب این بود که پیش از منظومه «سربازنامه» علا، اسطوره قومی را در شعر انقلابی و دینی نداشتیم.
او ادامه داد: البته آرش کمانگیر را «سیاوش کسرایی» در ساحت دیگری و در عالم سوسیالیسم و وجه مردمیبودن این قضیه به کار گرفته بود یا «مهرداد اوستا» در وزن نه چندان مناسب بحر هزج مقصور یعنی «مفاعلیلن مفاعیلن مفاعیل»، که وزن پهلویات و ترانه است و خیلی در حماسه جواب نمیدهد، یک آرش کمانگیر خاص سروده بود که متاسفانه در نگرفت؛ اما هیچکدام از اینها جنبه دینی نداشت و امید است که در این اثر علا، طلیعهای برای همتاج شدن ما در فرهنگ دینی و انقلابی باشد؛ برای اینکه هرکجا فونداسیون فرهنگ قومی نباشد، فرهنگ دینی از عهده تصرف برنمیآید.
میرشکاک با اشاره به توجه فردوسی به فرهنگ دینی و قومی، عنوان کرد: فردوسی که در این عرصه هوشیار بود، میدانست که خواه یا ناخواه تقدیر جماعت ایرانی است که شیعه شوند و در همین راستا رستم را مطرح میکند. چون میداند در ذهن عامه مردم اینکه مولا امیرالمومنین درِ خیبر را میکَنَد یا با یک ضربه «مرحب» را نصف میکند یا «عمربن عبدود» را میکشد، مهم است. یا مثلا سیاوش را دقیق با این منظر طرح میکند که بعدا پایهای برای اسوهای به نام اباعبدالله الحسین باشد.
او ادامه داد: درواقع شاهنامه، شهادتنامه هم هست. درعین حال به زبان خودشان، یزدان، دادار، دادگر و خداوند داد و... را دارد و اسامی حضرت حق در شاهنامه بیش از چندهزارتا است و در آن حکمت خسروانی خاص فردوسی میبینیم که دین و به قول خودش شهریاری به یک چادرند.
میرشکاک با اعلام اینکه منظومه «سربازنامه» میتواند فصل جدیدی در ادب انقلاب و شعر دینی و انقلابی ما باشد، اظهار کرد: اینکه مردم از این منظومه استقبال کنند یا نکنند؛ خود شاعر میداند چکار کرده است. من نمیگویم همه شعر یکدست است و خواه یا ناخواه به ضرورت رعایت برخی مضامین و طرح برخی حرفها یک مقدار پایین میآید زیرا شعر محض نیست اما میتواند به این فراز برسد و شعر محض شود چون میدانم که علا -که بدون تعارف از مستعدترین و درخشانترین شعرای چند دهه اخیر است- این توانایی را دارد.
این منتقد ادبی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به وزن منظومه «سربازنامه» گفت: وزن این منظومه میتوانست از این بهتر باشد و شاعر وزن بلندتری انتخاب کند تا بهتر بتواند حرفهای خود را بزند اما سعی کرده یک وزن تپنده کلاسیک باشد که خیلی کم هم در این وزن شعر حماسی داریم و این نکته مهم و قابلتوجهی درباره این اثر است و من را امیدوار میکند شاعر با تواناییهایی که دارد، آن را ادامه دهد.
وی افزود: حتی میتوان پیشنهاد داد که یک منظومه منفصل باشد که بخشی در این وزن و بخشهای دیگر آن در اوزان دیگر و حتی شعر مرسل باشد؛ یعنی ممکن است در این منظومه شعر مرسل هم در کنار شعر موزون و مقوا قرار بگیرد؛ حتی در این ماجرا میتوان از نثر هم بهره گرفت. درواقع امکان نوآوری برای سراینده این منظومه زیاد است و افق این قضیه خیلی باز است.
میرشکاک با اشاره به اینکه در منظومه سربازنامه وطن و میهن بعد از سالها در متن قرار گرفته ر از نکات مهم و قابلتوجه این اثر است، افزود: پیش از این بهخاطر شعارهایی که برخی از اهل سیاست دادند، این موضوع کمرنگ شده بود و اینکه وطن در این منظومه مطرح و با دین و جهاد یک اسطوره –حاج قاسم- همتاج شده است، یک نکته بسیار مهم و دقیق است و شک ندارم برای خیلیها سرمشق خواهد شد که از این همتاج بهرهمند شوند؛ البته قوت و ضعف کار دیگران به خودشان مربوط است ولی اینکه این شاعر توانسته این گره را ایجاد کند و البته در منش خود شهید سلیمانی هم باشد، کار مهم و قابل تقدیری است.
شاعر مجموعه «قلندران خلیج» بیان ویژگیهای واقعی شهید در این منظومه را از دیگر نقاط قوت آن خواند و گفت: شهید در این اثر یک موجود انتزاعی غیرواقعی نیست، بلکه موجودی است که واقعیت دارد و میتوان آن را لمس و حس کرد. آن حالت پدری و مهربانی که شهید سلیمانی نسبت به همه هموطنان خود و هموطنان دینیاش داشت، در شعر پیدا است و شاعر توانسته مردم سوریه را در کنار مردم ایران، عراق، یمن و دیگر کشورهای منطقه عزادار شهید سلیمانی نشان دهد، که هستند و نسبت شهید سلیمانی را با همه این اقوام مختلف در شعر نشان دهد.
میرشکاک ضمن بیان اینکه شعر منظومه «سربازنامه» نه خیلی نوآورانه و امروزی است و نه خیلی کلاسیک؛ اضافه کرد: شاعر سعی کرده بین دو زمان گذشته و زمان حال پل بزند و درحقیقت یک مقدار از خودش انصراف داده است زیرا ما میدانیم که علا جزو شاعران نوآور یا بهقول غربیها مدرنیستهاست و برای رعایت حال مخاطب این پل را زده است؛ بنابراین اگر ضعف احتمالی در برخی مصرعها دیده میشود، مربوط به جهدی است که شاعر برای ایجاد همین پل داشته است که مخاطب را دور نکند. یعنی شناخت شاعر از مخاطب این است که بیشتر مردم ایران فکر میکنند شعر وزن است و قافیه و چون تحت تاثیر زبان قدما هستند، اگر کسی خیلی از زبان قدما فاصله بگیرد؛ میگویند «چرا شعر او اینجوری است؟»
وی ایجاد پل بین گذشته و حال را هنر علا دانست و افزود: البته همانطور که اشاره کردم، باز هم میتواند شعر را بازآفرینی کند و آن را ادامه دهد زیرا دریغ است که تا به اینجا آمده است، به همین مقدار بسنده کند. زیرا شاعر میتواند از سلیمانی به کربلا، به هابیل، به یحییبن زکریا، شهدای انقلاب، جنگ تحمیلی و... پل بزند و ماجرا را همینطور پیش ببرد. البته این ویژگی در هسته خود شعر است و من این توانایی را میبینم. درحقیقت انگار این منظومه به شکلی سروده شده؛ بعد ابیاتی از آن انتخاب و کنار هم قرار داده شده است و راحت میتوان آن سفیدهایی که بین سطور هست را با توانایی شاعر و افقی که در خود شعر مطرح هست، پر کرد.
منتقد نشست ادامه داد: بدون تعارف این اولین بار است که میبینم یک شاعر این دو مقوله را با هم جمع میکند. درواقع یک کاسه کردن فرد ایرانی فارغ از اینکه جهانبینی آن چه است را با رزمنده، مجاهد و جهادگری که صرفا موقف آن دینی است، آن هم در این مقدرا از ابیات، هنر خاصی است. زیرا جا دادن آنها در یک یا دو بیت یا حتی یک غزل وزنهای است که شاید من هم بتوانم آن را بلند کنم اما در یک کار تفصیلی چون سربازنامه نشان میدهد شاعر هنر هنگفتی به خرج داده است.
علا در بخش دوم نشست به تولید آثار انبوه و بعضا بیکیفیت پیرامون نام و شخصیت سپهبد سلیمانی اشاره کرد و گفت: من فکر میکنم یک شهر آباد بهتر از هزار شهر خراب است؛ یعنی گاهی اوقات ما با دفاع بد خود از اسطورهها و قهرمانانی که مردم به آنها علاقهمند و آوازهشان در دنیا پیچیده است؛ آنها را کمرنگ میکنیم و این اجازه را به رسانههای معاند میدهیم که انبوه کار را تبلیغاتی ببینند و بگویند «چقدر به قاسم سلیمانی میپردازید»؟
او ادامه داد: حتی مردمی که دوستدار قلبی سردار سلیمانی هستند، وقتی ببینند بیش از اندازه درباره ایشان کار تولید میشود، ممکن است کمی دلزده شوند. البته کسی نمیتواند مانع آفرینش اثر درباره حاج قاسم سلیمانی باشد؛ قطعا همه کسانی که -مثل خود من که با رضایت عملی که داریم- وارد این عرصه شدیم به خاطر اشتیاق و علاقهمان به حاج قاسم و آرمانهای انقلاب است؛ اما نهادهای متولی باید یک مقدار پختهتر و با برنامه و مهندسیشده حرکت کنند؛ یعنی با دقت بیشتری به آثار توجه کنند و ببینند از بین این همه آثاری که منتشر شده است، چند درصد از نظر ادبی و فنی ارزش دیده شدن و ماندگاری را دارد، بعد به آنها پرداخته شود.
علا ترجیح کمیت بر کیفیت را از عوامل تولید پرحجم آثار درباره حاج قاسم سلیمانی عنوان کرد و افزود: الان شاهد هستیم که عزیزان متولی کتاب و فرهنگ، بیلان کار میدهند که فلان تعداد کتاب برای سردار سلیمانی چاپ شده است اما به کیفیت اصلا دقت نمیکنند. یا حتی مثلا اعلام میکنند که چندهزار بیت درباره ایشان سروده شد، یعنی همه چیز کمی دیده میشود. درحالی که به اعتقاد من در بزرگداشتها و تجلیل از بزرگانی که نقش اسطوره را دارند، باید به اندازه اعتبار و محبوبیتی که در آن چهرهها وجود دارد، کار هم فاخر و نفیس باشد.
وی افزود: وقتی ما میخواهیم اثری را به فرد ارزشمند یا روح بزرگی تقدیم کنیم، خود اثر هم باید ظرافتها و توانمندیهایی داشته باشد که برازنده عظمت ممدوح باشد. این تمهیدات باید در نگاههای مسئولان فرهنگی قرار بگیرد، وگرنه شاعرها و نویسندهها کار خودشان را انجام میدهند و کسی حق ندارد آنها را از شعر گفتن درباره سردار سلیمانی منع کند. باید شعر گفت و بزرگداشت برگزار کرد اما مسئولان فرهنگی ما متاسفانه کارهای ضعیف، متوسط، غنی، سره و ناسره را از هم تشخیص نمیدهند و به صرف تیتر کتاب و اثر به آن توجه میکنند، یا بیشتر دنبال بیلان کاری هستند.
میرشکاک هم در این بخش از نشست گفت: ما نباید به تولیدات زیاد اعتنا کنیم زیرا یکی از مشکلهایی که ما بعد از انقلاب داشتیم، این بود که پوستر و تبلیغات اینچنینی اساس کار فرهنگی شد. بعدش بیلبورد آمد و برخی مسئولان فکر میکنند همین که پوستر و بیلبورد باشد، کار دیگری نباید انجام داد اما این عزیزان مسئول فکر نمیکنند که پوستر کافی است که برداشته شود، محو میشود.
وی با توصیه به شاعر «سربازنامه» که اصلا به این قضیه توجه نکند، اضافه کرد: شما یک کار کارستان را شروع کردهاید و سعی کنید آن را به فرجام برسانید؛ هرچقدر که توان دارید بسازید و بالا بروید؛ اگر هم بابت بدنامی و سرزنش و افزایش نفرت ضدانقلاب نسبت به خودتان میترسید، به نظرم همین مقدار هم بدنامی است؛ حالا که به اینجا رسیدهاید، با تمام توان کار را ادامه دهید.
میرشکاک با اشاره به اینکه معاندین و مخالفان نظام با ریشه اعتقادی ما مشکل دارند، تصریح کرد: ما هر کاری که کنیم، جماعتی که در تقابل ما هستند، به هیچوجه نمیپذیرند. آنها میخواهند چیزی در ما نباشد که باور ما است و درواقع مشکل اصلی آنها جمهوری اسلامی نیست، بلکه مشکل آنها با نفس اسلام و ذات قرآن و عترت است زیرا فهمیدهاند تا زمانی که این ریشه است؛ مدام جوانه و پاجوش میزند؛ به همین دلیل دنبال این هستند که آن ریشه اصلی نباشد.
علا در ادامه صحبتهای منتقد نشست، با بیان اینکه مثل همیشه چشماندازی از مسائل مبتلابه فرهنگ و ادبیات این روزگار در سخنان استاد میرشکاک بود، عنوان کرد: شاعران انقلاب و آئینی علاوهبر اینکه از ناحیه مخالفین از بیرون از مرزها فحش میخورند، در داخل هم اینطور نیست که برایشان فرش قرمز پهن کنند؛ اینها به تعبیر رهبر انقلاب آتشبهاختیار کار میکنند و چهبسا اینکه خیلی سدها و موانع پیش روی آنها باشد.
او ادامه داد: سختترین مانع پیش روی شاعران انقلابی را تحمل برخی افراد در مصادر فرهنگی خواند و افزود: به اعتقاد من جز شخص ولی فقیه و رهبر معظم انقلاب در مسئولان شخص کارشناس و نکتهبین و کسی که خوب را از بد تشخیص میدهد؛ نیست و اینها همه درد است؛ یعنی اگر کسی بخواهد در این روزگار همچنان بر آن مضامین و عقایدی که در دهه شصت به آن وفادار بودیم و هستیم، بماند، او را پشیمان میکنند. بنابراین به اعتقاد من این عرصهای که ما در آن هستیم، یک عرصه پر از مین است و اینکه ما چقدر ما این قابلیت و لیاقت را داشته باشیم که این راه را ادامه دهیم دست خدا است.
میرشکاک در بخش پایانی نشست با تاکید بر اینکه به نظر من «سربازنامه» کار ماندگاری است؛ تصریح کرد: من انرژی کار ماندگار را در «سربازنامه» دیدم و شک ندارم که با توانایی خود شاعر هم ادامه پیدا خواهد کرد و هم آنجایی که بازآفرینی لازم دارد؛ بازآفرینی خواهد شد.
وی افزود: در عین حال خیلی هم ضرورتی ندارد مخاطب خاص شهید سلیمانی را درنظر بگیریم. معمولا انسان عامی شعر را زمانی میفهمد که با موسیقی تلفیق شود. یعنی مثلا این جماعتی که شعر مولوی را میشنوند، اگر ناظری از مولوی نخواند؛ با مولوی کاری ندارند یا اگر شجریان نخواند با حافظ و سعدی کاری ندارند.
میرشکاک با بیان اینکه بدون تعارف علاء جزو خواص شعرای امروز ما است، اضافه کرد: معتقدم این اثر او به یک کار مفصل و مانا در تمام وجوه خواهد شد زیرا ما از هر حیثی شاعری او را در نظر بگیریم، در هیچ زمینهای اُفت ندارد؛ بنابراین من به شدت به ادامه این منظومه او امیدوار شدم و البته میدانم که خیلیها را برخواهد انگیخت تا نظیرهگویی کنند یا در عرصهها و حوزههای دیگر به آن بپردازند.
او ادامه داد: اصلا باید اینطور باشد که دیگران به خودشان بیایند و به این ساحت ورود کنند؛ چرا که ما از اول انقلاب تاکنون به این شکل منظومهگویی نداشتیم. به همین خاطر بار این کار بر دوش علا افتاده است؛ امید است که به حق ذات پاک شهید سلیمانی و همه شهدا خداوند به او سلامتی و توان دهند تا هم در این منظومه و هم در دیگر کارها، همچنان کار کارستان انجام دهد و امید ما و خیلیها را ناامید نکند.
علا هم در سخنان پایانی خود در این نشست و پس از شنیدن صحبتهای میرشکاک، عنوان کرد: قبول دارم که یکمقدار شتابزدگی در بعضی از فرازهای شعر وجود دارد. خیلی از جاها -البته به ضرورت- به شعار نزدیک شده است، که این را خودم میپذیرم و باور هم دارم که در این کارها که بخشی از آن گزارش است، گاهی وقتها میتوان به شعار نزدیک شد؛ اما نباید شعر شعارزده شود.
وی با اشاره به اینکه از بیانات منتقد نشست برای بازآفرینی اثر الهام گرفتم، اضافه کرد: این ایده استاد میرشکاک که میتوان این منظومه را ادامه داد، خیلی فکر من را مشغول کرد. یعنی به بهانه قاسم سلیمانی میشود در ادامه این منظومه به خیلی از مضامین ملی و آئینی ورود کرد و امیدوارم بتوانم این کار را با هدایت و راهنمایی استاد میرشکاک به انجام برسانم.
علا در پایان گفت: یکی از مصداقهایی که استاد میرشکاک اشاره کرد این بود که از قاسم سلیمانی میتوان به کربلا و قصه هابیل و... پل زد و این برای من واقعا الهامبخش بود، بنابراین اگر شعر ظرفیت آن را داشته باشد، خیلی خوشحال میشوم آن را ادامه دهم. قطعا به بازآفرینی منظومه فکر کردهام زیرا خودم متوجه شتابزدگیهایی در فرازهایی از شعر شدم. امیدوارم یک مقدار تب کار حجیم برای شهید سلیمانی کردن بخوابد و بتوانیم با فراغت بیشتری یک کار خوب عرضه کنیم.
پایان بخش این نشست دو ساعته هم خوانش فرازهایی از منظومه «سربازنامه» توسط افشین علا و شعرخوانی یوسفعلی میرشکاک در مدح سپهبد سلیمانی بود.
انتهای پیام