برونی‌گری آفت تحقیقات روشمند مستشرقان است/ مهمترین نقد بر تفاسیر مسلمین چیست؟
کد خبر: 4040166
تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۱
زهرا اخوان صراف:

برونی‌گری آفت تحقیقات روشمند مستشرقان است/ مهمترین نقد بر تفاسیر مسلمین چیست؟

زهرا اخون صراف، با بیان اینکه مستشرقان، تفاسیر اجتهادی مسلمین را فاقد روش می‌دانند، گفت: گرچه باید تفاسیر روشمند نوشته شوند ولی باید مراقب چاله‌ها و آفات مطالعات استشراقی در زمینه قرآن باشیم که مهمترین آن، بیرونی‌گری است که منجر به دو نقیصه ضعف معرفتی و عدم همدلی است.

زهرا اخوان صراف

به گزارش ایکنا، زهرا اخون صراف، مدرس دانشگاه، مفید، شامگاه ۱۲ اسفند ماه در نشست علمی «چاله‌های استشراقی پیش روی مطالعات مدرن و روشمند قرآن»، گفت: قرآن هر چند پیام وحیانی است ولی تفسیر و دانش‌های مرتبط با قرآن، بشری هستند و مهم‌ترین خصیصه علمی دوره مدرن، درک ضرورت بازیابی و بازآفرینی دانش های بشری است و علوم قرآن و تفسیر قرآن هم از این قاعده مستثنا نیست.

وی با اشاره به اینکه عموم مستشرقانی که از نیمه دوم قرن ۲۰ به مطالعات قرآنی پرداخته‌اند، توصیه می‌کنند که این مطالعات براساس دستاوردهای علوم انسانی معاصر غرب بازنگری شوند، افزود: خود آنها دستاوردهایی مرتبط با مطالعه مدرن کتاب مقدس داشتند که بنا بود آن روش‌ها را به تفسیر قرآن هم تعمیم دهند.

اخوان صراف افزود: پرسش این است که بعضاً نتایجی که از این تحقیقات (خاورشناسی) به دست می‌آید آیا با کتاب مسلمین و باور مسلمانان سازگار است یا خیر؟ برای مفسر مسلمان از آن جهت که درباره کتاب مقدس خود پژوهش می‌کند، تفسیرپژوهی، پژوهش یک متن کهن در ضمن متون کهن دیگر نیست و اگر بخواهد دانش تفسیر را بازسازی کند از دو جهت زیر فشار است؛ اول محتوایی که به پشت سر او مربوط است، چه باید بکند تا از آن رها شود؟ و جهت دیگر اینکه چطور درگیر محتوای علمی زرد نشود؟ چه تنبهاتی در این مسیر ضروری است؟

برآیند مطالعات خاورشناسی درباره متون مقدس

اخوان صراف با بیان اینکه تفسیر کتاب مقدس سیر تطوری در طول زمان داشته است، اضافه کرد: برآمد این تطور نتایجی چون تقدس‌زدایی از متن و فهم آن، انحصاری نبودن فهم و مدلل شدن تفسیر است. در مورد قرآن هم نواندیشان مسلمان تلاش کرده‌اند تا آن را به مثابه یک متن مورد توجه قرار دهند، در نتیجه تفسیر علمی، عقلی و ادبی و تفسیر تاریخی را پیش گرفتند. پس شاخص‌های جدید مطالعات قرآنی شامل: رویکرد تاریخی به متن، مطالعه قرآن به مثابه یک متن ادبی، وابسته نبودن تفسیر به عالمان مسلمان و امکان دستیابی به معنای متن بدون ملاحظات دینی است.

وی افزود: در اثر تطور در تفسیر کتاب مقدس، فهم کتاب مقدس از یک کنش الهیاتی که به نیروی روح القدس وابسته بود درآمده،  به رفتاری علمی تبدیل شده که فقط به متن و مفسر وابسته است، فهم از تقدس خارج شده و تفسیر کتاب مقدس هم از حوزه الهیات خارج شده است. خصیصه مهم تفسیرپژوهی در این دوره، توجه به لزوم روشمندی است؛ روش، فرآیندی است که فهم را موجه می کند و به این پرسش پاسخ می‌دهد که مفسر طی چه فرایندی از الفاظ به معنای خاصی می‌رسد؟

اخوان صراف با بیان اینکه این بحث به چاله‌های استشراقی پیش روی مطالعات مدرن قرآنی، می پردازد به لنگه دیگر این بحث یعنی پابندهای سنتی که از پشت سر، مطالعات قرآنی را زمین‌گیر، غیرعلمی و ناکارآمد می‌کند اشاره کرد و افزود این دو بحث با هم می تواند به تراز کردن مطالعات قرآنی کمک کند.

اخوان صراف در توصیف شمای بحث خود اظهار کرد: اولا توصیه‌ها و آورده‌های مطالعات قرآنی محققان غربی در دوره معاصر و پشتوانه‌های آن -یعنی مطالعات کتاب مقدس- تحلیل و بررسی شده و اینکه این دستاوردها با چه قیودی اگر وارد حوزه تفسیرپژوهی مسلمین شود همچنان غایات قرآن محفوظ است و مطالبات تفسیر پژوهی باورمندان، تأمین می‌شود؟

استاد دانشگاه مفید بیان کرد: در مرحله بعد با ریزشدن در مصادیق آیه‌پژوهی که مستشرقان با این روش‌ها انجام داده‌اند بررسی می‌شود که آیا برآمد آن مطالعات از اصالت و اعتبار کافی برخوردار هست تا ضرورت ایجاد کند که مفسران مسلمان با شتاب به سمت این روش‌ها بروند یا اینکه اقتضائات دیگری دارد؟

وی با بیان اینکه آسیب‌شناسی مطالعات مستشرقان به اندازه تاریخ خاورپژوهی پیشینه دارد، اظهار کرد: کاوش در تأثیرات بالقوه مطالعات مدرن کتاب مقدس و رویکردهای تجدیدنظر طلبانه محققان معاصر بر تفسیر اسلامی، از این منظر انجام نشده است و نیز این پژوهش عمدتاً با تعامل مستقیم با خاورپژوهان از طریق کنفرانس‌ها و نشست‌ها و مکاتبات شخصی و... بدست آمده‌است.

نگاه مستشرقان به تفاسیر قرآن

وی اضافه کرد: از نظر خاورپژوهان، تفسیر اسلامی فاقد اعتبار است چون یا تفسیر روایی است که متأثر از گرایشات کلامی متأخر از نزول قرآن است و یا تفسیر اجتهادی است که فاقد روش است. افزون بر فقدان روش، خود مسلمین هم در خصوص اعتبار تفسیر اجتهادی نظر یکسانی ندارند.

اخوان صراف افزود: منظور از فقدان روش این نیست که تفسیر اسلامی، قواعد مدون و گرایشات گوناگون یا پیکربندی مناسبی ندارد. بلکه منظور، الگوریتمی کردن تفسیر است که مشخص می‌کند مفسر طی چه گام‌هایی از الفاظ به معانی می‌رسد؟ دقت در کلام خاورپژوهان نشان می‌دهد مراد آنها از متد، همان الگوریتمی است که در علوم دیگر کاربرد دارد یعنی روشی گام به گام برای حل مسئله مانند شیوه حساب کردن معدل در مدرسه.

استاد دانشگاه مفید گفت: این روش چند ویژگی دارد؛ شروع و پایان آن مشخص است؛ ترتیب اجرای عملیات مشخص است، زبان دقیق و بدون ابهام دارد و همه رویکردهای حل مسئله را باید شامل باشد و پیش‌فرضی نداشته باشد؛ مثالی از اعمال این الگوریتم‌ها در کتاب مقدس، نقد فرمی است که نواندیشان مسلمان هم به آن اقبال دارند و پرطرفدارترین روش معنایابی کتاب مقدس است و به مثابه پیوند بین نقد تاریخی و نقد ادبی است. 

اخوان صراف مراحل نقد فرمی را تشریح و تصریح کرد: جداکردن تکه‌های مشخص از متن، تحلیل و تعیین ژانر ادبی آن تکه‌ها، تعیین موقعیت آن در زندگی، یافتن معنا بعد از دانستن رابطه بین متن ادبی و پیش‌زمینه اجتماعی آن و درنهایت، طرح پرسش و نتیجه‌گیری.

وی در ادامه افزود: پس متدی که در تفسیر اسلامی توصیه شده‌است، یک الگوریتم حل مسئله است. ما هر چند درصدد نادیده گرفتن داده‌هایی که در اثر برخورد خنثی با متن ایجاد می‌شود نیستیم ولی از منظر آکادمیک، اینکه «مسلمان تا کجا می‌تواند از این روش‌ها استفاده کند و همچنان خود را مفسر متن مقدس بیابد؟» پرسش‌هایی را پیش روی مفسر مسلمان قرار می‌دهد از جمله اینکه چه کسی و چگونه الگوریتم را طراحی می‌کند؟ چه کسی و با چه معیاری الگوی طراحی شده را ارزش‌سنجی و راستی‌آزمایی می‌کند؟ آیا هر تفسیری از کتاب خدا که در نتیجه اعمال یک الگوریتم به دست آید، تفسیری معتبر و در راستای مرادات الهی است؟ یا از کجا مطمئن باشیم که خروجی یک الگوریتم، دارای اعوجاج و تحریف یا حتی ضد معنا و مقصود وحیانی نباشد؟ لذا ابتدا باید این موارد مشخص باشند و بعد به یک الگوریتم تن داد.

وی اضافه کرد: پرسش‌های بنیادی‌تری هم مطرح است از جمله اینکه از نظر بارومندان، مواجهه بایسته با متن مقدس، تنها مواجهه معنایابی است؟ یا مسلمان این متن را می‌خواند تا از جهان اول عبور کند و در جهان دوم گام بزند؟ از آن برای شفا استفاده می‌کند یا ... . اصل بحث تأثیر بوده است. آیا این فرایندها راهی به اشارات، بطون و لطایف قرآن هم دارد؟ آیا این متدها به جهان دوم متن هم راه دارند؟ طبق برخی اندیشه‌ها قرآن، دو جهان دارد؛ جهان اول همان عصر نزول است و جهان دوم که ضامن قداست قرآن است، اینکه شخص در آن گام می‌زند، جهان‌هایی برای زیستن است نه کتاب‌هایی برای خواندن و... سؤال بنیادین دیگر اینکه قرآن، آخرین روزنه تجلی خداوند است که در عرصه تفسیر اسلامی هنوز علمانی نشده‌است، آیا تمایل داریم با علمانی کردن، این آخرین روزنه را قیراندود کنیم؟

وی ادامه داد: با این توضیح که کسانی چون مارکس وبر، مارتین بوبر و ... گفته‌اند از مختصات عصر مدرن این است که جهان راززدایی شده و خدا به غیبت رفته‌است. سابقاً سه پنجره طبیعت، انسان و کتاب مقدس بود که خدا از آن تجلی می‌کرد؛ در طبیعت به هر چه می‌نگریستیم آیه بود ولی در دوره مدرن همه چیز فرمولیزه است، وجه دیگر درون انسان است که انسان وقتی به عمق خود می نگریست با امر مقدس ملاقات می‌کرد ولی امروزه فقط با مجموعه‌ای از واکنش‌های فیزیولوژیک روبروست و این تجلی هم وجود ندارد. تجلی در متن اینطور بود که همین که فرد طنین برگیر و بخوان را می شنید تمام هستی‌اش زیر و رو می‌شد ولی امروزه درگیر تکه تکه کردن متن، تشخیص ژانر آن و ... شده‌است. این پرسش‌ها باقی‌اند و مادام که این الگوریتم‌ها پاسخ دقیقی برای آنها ندارد، در تن دادن به آن الگوریتم‌ها جای تأمل وجود دارد.

بیرونی‌گری؛ نقیصه تحقیقات روشمند مستشرقان

وی در ادامه به بیان نمونه‌ای از آیه‌پژوهی محققان غربی که با اعمال آن روش‌ها انجام شده پرداخت تا بیان کند از لحاظ عملی هم نتیجه اعمال آن روش‌ها، فاقد اعتبار کافی است. مثلاً اوری روبین در تفسیر دو واژه المزمل و المدثر، می‌گوید: تفاسیر اسلامی در این آیه یا ستایشی یا مذمتی و یا خنثی هستند و قدیمی‌ترین‌ها، مذمتی‌اند که پیش از نهادینه شدن اندیشه عصمت، به قصور و ناتوانی محمد(ص) در ادای نبوت اشاره دارد. اوری روبین با تمسک به تفسیر قدیمی سهیلی مدعی است او این آیه را در پرتو حدیث انا النذیر العریان معنا و بیان کرده‌است که پیامبر(ص) وقتی به ادای رسالت قیام کرد، خود را نذیر عریان خواند پس پیش از آن اقدام ننموده است.

اخوان صراف در تحلیل و نقد نمونه فوق چنین گفت: تا قرن سه و چهار و حتی تا امروز، مسلمانان اصلاً چنین تلقی‌ای از عصمت نداشتند که منافی عتاب لطیف ارشادی به پیامبر(ص) باشد؛ رسول خدا(ص) به هدایت خودِ وحی از آن حالت به درآمده است که آن حالت هم حاصل از سنگینی رسالت و امری طبیعی بوده است. اساساً از طریق همین عتاب‌هاست که مکانیزم اعصام پیامبر (ص) و مصونیت وحی درک می‌شود. اوری روبین حتی در فهم کلام مفسران هم ناتوان بوده است در جایی که نقد آلوسی بر زمخشری را نقل کرده است. پس تحقیقات متدیک و روشمند خاورپژوهان، آفت مهم بیرونی‌گری را دارد که موجب نقص همدلی و نقص معرفتی است و این دو نقص در آیه پژوهی اوری روبین موجود است؛ نقص معرفتی در اینکه عصمت در دیدگاه مفسرانِ نخستین، چیزی نبود که مسلمانان بعدی بخواهند آن را پنهان کنند و اگر نقص همدلی نبود، صحبتی از پنهان کردن به میان نمی‌آمد.

اخوان صراف بیان کرد: از آزاد کردن متن مقدس از سنت فهم و گذار از سنت تفسیری گزیری نیست. تفسیر اجتهادی مسلمانان از نظر مطالعات جدید اشکال دارد و باید روشمند باشد، اما اگر بنا به طراحی الگوریتم باشد، باید با ملاحظه پرسش‌هایی که جای طرح داشت انجام شود به نحوی که مجموعه مختصات و غایات قرآن کریم تأمین شود و انتظارات باورمندان از طریق نظارت مسلمانان آگاه و نواندیش لحاظ شود.

وی افزود: بررسی مصداقی مطالعات خاورپژوهان آشکار می‌کند که حتی خودشان در اعمال این روشها برای معنایابی موجه آیات، موفق نبوده‌اند و این عدم توفیق، به آفت بیرونی‌گری یا نقص insider info برمی‌گردد. بنابراین هر چند داده‌های آن محققان می‌تواند در جای خود سودمند باشد ولی برای پرهیز از افتادن در چاله مطالب زرد علمی، شتابزدگی و نگرانی برای مدرنیزه کردن تفسیر بر اساس چنین یافته‌هایی موجه نیست.

انتهای پیام
captcha