دوم می 2003 میلادی محمد عبدالعزیز حصان، یکی از ستارگان سپهر تلاوت قرآن در جهان اسلام، به خاموشی گرایید. پس از حصان، اکنون میراث گرانبهایش تشنگان هنر تلاوت قرآن را سیراب میکند و تلاوتهای ماندگارش را باید حلقه وصل مسلمانان و قرآن تلقی کرد.
تسلط حصان بر فنون صوتی، لحنی و مفاهیم آیات سبب شده تا نه صرفاً به عنوان یک قاری بلکه بهمثابه کسی که قرآن را بر مخاطب نازل میکند شناخته شود. شاید رمز ماندگاری حصان و اثرگذاری تلاوتهایش پس از گذشت حدود دو دهه از وفاتش همین باشد.
برای آشنایی بیشتر با ابعاد فنی تلاوتهای حصان، مؤلفههایی که او را از دیگران متمایز کرده است، خصوصیات منحصر بهفرد سبک تلاوتهای حصان و نحوه الگوبرداری و تقلید از او با امین عبدی، قاری ممتاز اهل کرمانشاه، به گفتوگو پرداختیم.
عبدی از جمله قاریان ممتاز قرآن است که در شانزدهمین جشنواره ملی تلاوتهای مجلسی به عنوان قاری منتخب تجلیل شد. سبک تلاوت عبدی متأثر از سبک تلاوتهای حصان است و بهگفته خودش تاکنون بیش از هزار تلاوت از حصان شنیده و حدود هفتصد تلاوت از حصان را تحلیل کرده است. در ادامه مشروح گفتوگو با این قاری ممتاز را میخوانید؛
ایکنا ـ در ابتدا و برای ورود به بحث قدری درباره سبک و سیاق حصان توضیح دهید تا به پرسشهای دیگر بپردازیم.
شخصیت استاد حصان و حال و هوای تلاوتهای این استاد بزرگ عرصه تلاوت قرآن، بر محوریت و مدار لطافت، زیرکی و باهوشی استوار است. اگر تلاوتهای حصان را گوش کنید میفهمید که با یک قاری بسیار باهوش و زیرک طرف هستید. او نهتنها از حیث مسائل فنی در درجه بالایی قرار دارد بلکه مؤلفه حس نیز در تلاوتهای حصان مشهود است و جای برای بحث باقی نمیگذارد.
به یک معنا میتوانم حصان را به عنوان قاری خاشع معرفی کنم. هر چند که شاید مردم قاری یا قاریان دیگری را به عنوان قاری خاشع بشناسند اما به اعتقاد من حصان هم میتواند در میان قاری خاشع قرآن قرار بگیرد، چراکه همه مؤلفهها برای یک تلاوت فاخر را دارد؛ به این معنا که تلاوتهای حصان جامع میان هنر تلاوت قرآن و حس و حال خواندن است.
با این حال، درباره ابعاد فنی تلاوت استاد حصان بحثهای انتقادی هم وجود دارد. برای نمونه برخی معتقدند که ایشان محدوده صوتی بم نداشته یا اینکه قاری کمنَفَسی بوده است که همه اینها قابل بحث است و در ادامه گفتوگو به پاسخ منتقدین هم خواهم پرداخت.
ایکنا ـ به مقوله حس اشاره کردید. به نظر شما منشأ حس و حال برای یک قاری قرآن کجاست؟ به بیان دیگر آیا حس و حال فرد در تلاوت قرآنش اثر میگذارد یا تلاوت قرآن موجب ایجاد حس و حال خواهد شد؟
موسیقی در تمام دنیا به عنوان یک زبان مؤثر و مشترک شناخته میشود. برای نمونه ممکن است شما موسیقیای را گوش کنید که متعلق به کشور دیگری است، اما با آن ارتباط برقرار کنید؛ حتی اگر خواننده یا نوازنده آن موسیقی را نشناسید یا با فرهنگ آن کشور آشنایی نداشته باشید. در اینجا حلقه وصل میان شما و آن اثر هنری، احساساتی است که خالق اثر داشته است.
بنابراین کسی که میخواهد به هنر خواندن وارد شود نخست باید حس خودش را پرورش دهد. حس و حال هم با اهتمام داشتن نسبت به برخی مسائل نظیر سیر و سلوک عرفانی یا عبادات و ... حاصل میشود. یکی از شاگردان استاد شجریان که من هم نزد ایشان شاگردی کردهام، تعریف میکردند وقتی که از استاد پرسیدند چرا تلاوت قرآن را ادامه ندادید؟ گفتند: چون احساس قرائت قرآن را نداشتم و حسم در این زمینه ضعیف بود. از اینرو در هر زمینهای باید حس و حال مختص آن حوزه مورد توجه باشد.
وجه تمایز هنر تلاوت قرآن با دیگر هنرهای آوایی در این است که این هنر دارای یک ساحت روحانی هم هست. از طرفی قرآن از جنس کلام است و کلمات هم تغییر میکنند و باید متناسب با تکتک کلمات بار احساسی خاصی در وجود قاری باشد و اگر قاری برای هر یک از کلمات احساس نداشته باشد شاید نتواند اجرای فاخری هم داشته باشد. البته نباید از اینکه غفلت کرد که حس و حال الزاماً هم با ساحت روحانی و قدسی ارتباط ندارد و چهبسا قاری بتواند با هوش بالایی که دارد این حس را ایجاد کند. نمونه بارز این مسئله استاد حصان است که با استعانت از هوش بالای خود توانسته به تلاوتهایی با حس و حال بپردازد.
ایکنا ـ به مسئله خشوع در تلاوت اشاره کردید. معمولاً اینطور است که برای تلاوت خاشعانه و صوت خاشع از منشاوی سخن به میان میآید. فکر میکنید چرا حصان را کمتر با این وصف میشناسند؟ آیا علت سبک خاص خواندن حصان است؟
خشوع در تلاوت میتواند در دو جنبه بررسی شود؛ نخست خشوع در صوت به صورت ذاتی و دوم ایجاد خشوع با استفاده از الحان. در مورد خشوع در صوت باید بگویم که گاهی اوقات رزونانسهای صدا طوری است که حالت خشوع دارد و نیازی نیست قاری در این راستا تلاش چندانی داشته باشد. اما برخی از صداها به صورت ذاتی چنین خصوصیتی ندارند و باید با استفاده از الحان مختلف به صدا حزن و خشوع بدهند. استاد منشاوی از جمله قاریانی است که هر دو وجه را دارد اما جنس صدای مرحوم استاد حصان اینچنین نیست و از همینرو با بهرهگیری از الحان تلاوت را حزین و خاشعانه میکند.
ایکنا ـ در ابتدا به صورت کلی در مورد ابعاد فنی تلاوتهای استاد حصان مطالبی را اشاره فرمودید. حال که صحبت از مباحث صوتی و لحنی و نسبت آن با مقوله خشوع شد، به صورت جزئیتر نظرتان را در مورد تلاوتهای حصان بیان فرمایید. همچنین میتوانید به نقدها هم در همین بخش پاسخ دهید.
نخستین مسئلهای که در تحلیل تلاوتهای حصان باید مورد توجه قرار گیرد، نحوه خواندن ایشان است که تقریباً با همه قاریان تفاوت دارد. هیچ تلاوتی شبیه تلاوت استاد حصان نیست. ممکن است تلاوت استاد شعشاعی تا حدودی نزدیک باشد، اما تلاوتهای حصان نسخه منحصر بهفردی است. در همین راستا باید به الگوی تلاوت استاد حصان اشاره کنم که برخی تصور میکنند ایشان از یک الگوی عام تبعیت میکرده و همواره تلاوتهای خود را از مقام رست شروع میکرده اما اینگونه نیست و در این زمینه شاهد تنوع گستردهای هستیم.
مؤلفه دیگر تلاوتهای حصان این است که مخاطب را به نوعی با پوچی مواجه میکند؛ یعنی میزان فنی بودن تلاوتها به قدری است که اگر به صورت حرفهای به آن توجه شود، مخاطب عملاً احساس میکند که با یک تلاوت دستنیافتنی مواجه است. تا پیش از اینکه با استاد حصان مأنوس شوم حدود پنج سبک مانند سبک تلاوت استادان منشاوی، مصطفی اسماعیل و شحات انور را به حد اعلی رسانده بودم، اما وقتی تلاوت حصان را شنیدم با یک خلأ و پوچی مواجه شدم. من پیش از ورود به عرصه تلاوت در زمینه موسیقی فعالیت داشتم و هیچ اثری نمیتوانست من را با این حس پوچی مواجه کند اما تلاوتهای حصان چنین حسی در من ایجاد کرد.
یکی از دلایلی که تلاوتهای استاد حصان را به این درجه از کمال رسانده این است که ایشان در زمینههای صوتی و لحنی و فهم موسیقی درجه یک بودند. فهم موسیقی بسیار مسئله مهمی است و همین امر موجب میشود که یک قاری قرآن مانند استاد حصان بتواند حدود دو ساعت به تلاوت قرآن بپردازد بدون اینکه از کیفیت تلاوتش کاسته شود.
نخستین تلاوتی که از استاد حصان شنیدم تلاوتی از آیات سوره صاد بود و همان تلاوت موجب شد که چندین سال درگیر سبک تلاوت حصان باشم، چراکه از هر دری میخواستم وارد عالم حصان شوم و بفهمم که چه کاری انجام میدهد به بنبست میرسیدم. یکی از مشکلات جامعه قرآنی ما این است که به واسطه القائات برخی از اساتید، روحیه خودباوری قاریان قرآن ضعیف شده است. مثلاً در مورد تقلید از استاد حصان همواره به من توصیه میشد که هرگز به حصان نزدیک نشوم چون او در یک قله دستنیافتنی قرار دارد.
پس از همه این مسائل وارد فضای تلاوتهای حصان شدم و متوجه شدم که هرچند کار دشوار است، اما اینطور هم نیست که نشود از تلاوتهایش الگوبرداری کرد. به توصیه یکی از دوستانم به مدت چهار سال فقط تلاوتهای حصان را بررسی کردم، چراکه هر تلاوت حصان با رمز و راز خاصی همراه است و باید نشست و این تلاوتهای را رمزگشایی کرد.
در این مدت حدود هفتصد تلاوت از حصان را از لحاظ صوت و لحن و مسائل مربوط به معنامحوری تحلیل کردم. از استاد حصان هزار و دویست تلاوت را دستکم یکبار گوش دادهام و برخی از تلاوتها را بیش از دو هزار بار شنیدهام. نتیجه تحلیل این تلاوت این شد که میتوانم ادعا کنم استاد حصان برای تکتک کلماتی که میخواند برنامه دارد. بنابر این یکی دیگر از مؤلفههای تلاوت ایشان توجه به جزئیات در حد کلمات است.
ایکنا ـ پیشتر اشاره کردید که برخیها به حصان نقد میکنند که هم محدوده صوتی بم نداشته و هم کمنَفَس بوده است. در این زمینه چه پاسخی به منتقدین دارید؟
حصان محدوده صوتی بم را داشته، اما به دلایلی استفاده نمیکرده است. از ایشان تلاوتهایی موجود است که از پردههای بم و در مقام بیات تلاوت را آغاز کرده و حتی پانزده دقیقه این رویه را ادامه داده است. اما به دلیل اینکه حصان از جمله قاریان بسیار باهوش بوده، برای اینکه تلاوت بهتری داشته باشد و بازخورد بهتری دریافت کند بمخوانی را کمتر انجام میداده و مثلا برای آغاز تلاوت، درجه پنجم مقام رست را ترجیح میداده است. این رویه را من هم در تلاوتهای خودم پیاده کردهام؛ چراکه با این روش مخاطب لذت بیشتری میبرد و ارتباط بهتری با تلاوت برقرار میکند. میتوانم بگویم که سبک استاد یک سبک هیجانی است و علاقه دارد خیلی سریع به اصل مطلب برسد، بر همین اساس از مقدمات میکاهد به مسائل دیگر میپردازد.
همچنین در مورد این نقد که حصان کمنَفَس بوده باید بگویم جالب است که برخی معتقدند همین نفس کم موجب شده تا ایشان سبک خودش را پایهگذاری کند. بنابراین نفس بلند نداشتن نهتنها ضعف نیست که میتواند تأثیر مثبت هم داشته باشد.
ایکنا ـ ذهنیتی که ما از یک تلاوت استاندارد داریم اینطور است که قاری از پردههای بم و مقام بیات آغاز کند و بعد ادامه دهد. اما با توضیحات شما مشخص میشود که حصان یک قاری ساختارشکن بوده بدون توجه به مؤلفههای مشهور، سبکی را برگزیده که تلاوت بهتری داشته باشد. درست است؟
دقیقاً همینطور است و ساختارشکنیای که از استاد حصان دیدهایم از کمتر کسی میتوان مشاهده کرد. کسی را سراغ نداریم که مثلا با درجات اوج مقام رست تلاوت را آغاز کرده باشد. حتی در برخی از تلاوتها نیز با اوج دستگاه سهگاه تلاوت را آغاز میکند. بنابر این نحوه آغاز تلاوت حصان متفاوت بوده و با مقامی آغاز میکرده که حس میکرده ارتباط بیشتری با آیه دارد. به همین دلیل ایشان حتی با عجم یا نوااثر هم تلاوت را آغاز کرده است.
همچنین از نظر دانگهای صدایی نیز گاهی اوقات ایشان تلاوت را با جواب جواب آغاز میکند. در حین تلاوت نیز شاهد کارهای خارقالعادهای از استاد حصان هستیم. مثلا از حیث معنایی یا مدلاسیون کارهای خاصی انجام داده و آیه سوالی را در مقام نهاوند اجرا کرده و پاسخ را با مقام رست داده است و در برخی مواقع نیز عکس این رویه را عمل میکند. افزون بر این در انتخاب نغمات نیز کاملاً حکیمانه رفتار کرده و اگر آیهای به یک مسئله پاسخی کوبنده میدهد، استاد حصان از مقامهایی نظیر سهگاه یا رست بهره برده است، اما اگر موضوع آیات نرمتر باشد، از مقامهایی نظیر حجاز، عجم یا نهاوند استفاده کرده است.
به دلیل وجود همین مؤلفهها است که تأکید میکنم اگر کسی میخواهد از حصان تلاوتی تقلید کند، باید ابتدا با عالم حصان وارد شود و او را بفهمد. بعد که حصان را فهمید باید گزینش کند و ببیند کدام یک از الحان و نغمات حصان را میتواند تقلید کند و در تقلید کدام یک از نغمات ابزار لازم را ندارد و نباید به این عرصه ورود کند.
نکته دیگر درباره تلاوتهای حصان مسئله چارچوب تلاوتهای ایشان است. تلاوتهای حصان چارچوب خاصی ندارد، اما در عین حال میتوانید از این چارچوب نداشتن هم یک چارچوب استخراج کنید. حصان به اندازه بیش از هزار تلاوتی که داشته، الگو داشته است.
ایکنا ـ یکی از نکاتی که توجه من را جلب کرد، التفات استاد حصان به جزئیات بود. فرمودید که ایشان به تکتک کلمات توجه داشته است، این در حالی است که ما تصور میکنیم اگر بناست تلاوتی منطبق با مفهوم آیه ارائه شود، همین که کلیت آیه در فضای لحنی متناسب اجرا شود کافی است و کمتر به مسئله کلمات توجه میکنیم.
نمیگویم حصان در صددرصد تلاوتهایش اینطور بوده اما در غالب تلاوتهایش این توجه وجود داشته است. البته برنامهریزی حصان هم اینطور نیست که از قبل برنامهای در نظر بگیرد بلکه فیالبداهه اجرا میکرده است. از طرفی استاد حصان تسلط بسیار بالایی روی وقف و ابتدا داشته و یک دانشجوی عربستانی رساله دکتری خود را بر اساس وقف و ابتداهای استاد حصان نگارش کرده است. بنابر این ایشان هرگز تکبعدی نبوده و به زوایای مختلف تلاوت قرآن اشراف داشته است و همین تسلط موجب شده تا حتی برای کلمات هم برنامه داشته باشد.
ایکنا ـ ظاهراً اینطور است که در تلاوت قاریان تغییراتی به وجود میآید و سبک آنها دستخوش تغییر میشود. به نظر شما در تلاوتهای حصان هم شاهد این تغییرات بودهایم؟
استاد حصان اینطور نبودند که سبک تلاوتشان دستخوش تغییر شده باشد. ایشان از سال 1964 میلادی وارد رادیو مصر شدند و تا سال 2003 که از دنیا رفتند یک سیر را داشتند و همواره در اوج پختگی قرار داشتند و تمام تلاوتهای ایشان فاخر است.
در این زمینه یکی از نکات این است که ایشان در اوایل جوانی به تلاوت سوره کهف به سبک استاد مصطفی اسماعیل پرداختهاند که چهبسا این مورد هم به دلیل احترام به مرحوم مصطفی باشد و اینطور نیست که بگوییم ابتدا ایشان سمتوسوی تلاوتهای مصطفی را داشته و بعد سبک خود را یافته است.
ایکنا ـ چه قاریانی بر استاد حصان تأثیرگذار بودهاند؟
یکی از کسانی که بر استاد حصان تأثیر گذاشته، استاد «محمد سلامه» بوده است. هنگامی که استاد حصان در غربیه مصر اولین تلاوت خود را انجام میدهد، استاد سلامه این تلاوت را گوش کرده و واسطه میشود که حصان به رادیو مصر وارد شود. نکته دیگر اینکه سبک تلاوت قاریان ساکن در غربیه مصر به این صورت است که عمدتاً صداهای چپکوک دارند و شبیه به هم تلاوت میکنند، اما میتوانیم بگوییم که تلاوتهای قاریانی نظیر «منصور بدار» یا «علی محمود» نزدیک به تلاوت حصان بودهاند.
با همه این اوصاف باید تأکید کنم که حصان یک قاری منحصر به فرد بوده و یکی از مسائل مهم این است که مشخص شود حصان چطور به این سبک رسیده است. سبک تلاوتهای حصان بهنحوی است که گویی میان سبکهای قدیمی و مدرن جمع کرده است؛ یعنی هم اصالت قاریان قدیمی و رده اول مصر را در این تلاوتها میبینیم و هم بسیار مدرن شده است. از طرفی برای حصان طریقهای در تلاوت نامگذاری شده که نامش طریقه حصانیه است. بنابر این حصان به عنوان یک قاری مبدع مطرح است و شاید بیش از اینکه از دیگران تأثیر پذیرفته باشد توانسته با این سبک منحصر به فرد بر دیگران تأثیر بگذارد؛ چهاینکه به نظر میرسد پیش از ایشان هم کسی که مانند ایشان تلاوت کند، نداشتهایم.
ایکنا ـ به ساختارشکنی حصان در تلاوت قرآن اشاره کردید؛ امری که جسارت بسیار زیادی هم میطلبد. فکر میکنید در کشور ما هم شرایط برای این نوآوریها فراهم است؟ چهاینکه ما در ایران مسابقات قرآن را هم داریم و شاید این مسابقات فضای تلاوت قرآن را هم دستخوش تغییر کند. از طرفی میان قاریان قرآن این همدلی وجود دارد که از ابداع استقبال کنند؟
متأسفانه شرایط کشور ما طوری نیست که این اتفاق بیفتد. این در حالی است که اگر دانش موسیقی مردم تقویت شود قول میدهم شرایط هم تغییر خواهد کرد. از طرفی در آینده نهچندان دور، اساتید فن هم خواهند فهمید که استاد حصان چه گوهری بوده است. روزی خواهد رسید که قدر استاد حصان بیشتر دانسته میشود و همه خواهند فهمید که نقش ایشان در ارتقای تلاوت چقدر مؤثر است. بنابر این هرچند در کشور ما شرایط مساعد نیست که قاریانی در سطح حصان پرورش یابند، اما آینده از آنِ حصان و قاریان شبیه به حصان است.
نکته دیگر این است که برای نوآوری و پرداختن به مباحث جدید فضا مساعد نیست. مثلا چند سال قبل بود که به قاریان قرآن توصیه کردم تا کلاسهای صداسازی شرکت کنند. بلافاصله محکوم شدم که دارم قرائت قرآن را به سمت موسیقی و مباحث اینچنینی میکشانم. در حالی که منظور من این نبود و بنا داشتم با تشویق قاریان به صداسازی به تلاوتهای باکیفیتتر برسیم. البته برخی از اساتید مانند استاد حامد شاکرنژاد هستند که ساختارشکنی کردهاند و در این کار موفق هم بودهاند، اما علیه ایشان هم هجمههایی صورت گرفت و میگیرد. بنابراین فضا خیلی برای نوآوری و ساختارشکنی فراهم نیست.
نکته دیگر در باب مکانیزم نوآوریم است؛ یعنی این روند باید در مسیر طبیعی خودش باشد. چهاینکه ساختارشکنی حصان، لطمهای به چارچوب تلاوتش وارد نکرد و اصول سر جای خود باقی ماند. محمد عمران هم اینطور بود و هنگامی که جرئت کرد و بیات کُرد خواند، بسیاری به او هجمه کردند که این نغمه غنا محسوب میشود، اما در نهایت ایشان هم چون به اصول توجه داشت به موفقیت رسید.
البته شرایط به مرور تغییر خواهد کرد. مثلاً در گذشته برخی از دوستان من را از اینکه تلاوتهای حصان را تقلید کنم، نهی میکردند اما امروز شرایط متفاوت شده و دوستانی به من مراجعه میکنند تا برای آشنایی با حصان آنها را راهنمایی کنم. علت این است که درک ما از تلاوت حصان بیشتر شده و کافی است که این درک به وجود آید. اصرار من بر گوش دادن تلاوت حصان هم همین است که موجب میشود وارد عالم حصان شویم و او را درک کنیم.
ایکنا ـ یکی از مباحث مهم، بحث تقلید است. در جلسات قرآن عموماً نسبت به تقلید از منشاوی یا مصطفی اسماعیل تأکید میشود، اما چطور میشود فضای حاکم بر جلسات را تغییر داد و به سمتی برد که حصان و قاریانی شبیه به حصان هم طرفدار پیدا کنند؟
تا اساتید خودشان وارد این عرصه نشوند نمیتوان انتظار داشت که این شرایط به وجود آید. یکبار از یکی از استادان برجستهای که تلاوتهای حصان را هم تحلیل میکند پرسیدم چند تلاوت از ایشان شنیدهاید؟ در پاسخ گفت 10 تلاوت هم نشنیدهام. این برای من جالب بود که استادی در این سطح، 10 تلاوت هم از حصان نشنیده است. مگر میشود یک قاری بیش از هزار تلاوت داشته باشد و با سبکهای مختلفی به تلاوت پرداخته باشد، اما بشود این قاری را با شنیدن 10 تلاوت تحلیل کرد؟ بنابراین اساتید هم تا حدود زیادی با فضای تلاوتهای حصان بیگانه هستند. البته جوانترها به تلاوتهای حصان روی آوردهاند. این میطلبد که اساتید صاحب جلسه به صورت خیلی جدی به این مقوله وارد شوند.
ایکنا ـ تلاوتهای بسیار فنی استاد حصان موجب شده تا برخی تصور کنند اگر به سبک این قاری بخوانند مردم نمیتوانند ارتباط بگیرند. نظر شما در این زمینه چیست؟
حصان الحان عامپسند و خاصپسند دارد. مثلاً در تلاوت سوره هود کارهای عامپسندتری انجام داده اما در برخی تلاوتها هم از الحان خاص و دشوار بهره برده است. بنابراین اگر بناست کسی به سمت حصان برود، باید به این تفکیک توجه داشته باشد تا با انتخاب درست الحان، مخاطب عام را هم راضی نگه دارد.
ایکنا ـ آیا خاطرهای دارید که مرتبط با مرحوم استاد حصان باشد؟
یکی از خاطرات جالب من مربوط به دیدن استاد حصان در عالم خواب است. یکبار ایشان در حرم حضرت زینب (س) دیدم و گفتم سالها است عاشق شما هستم و از شما میخواهم که کمکم کنید تا بیشتر شما را بفهمم و چیزهایی را که به دست میآورم به دیگران هم ارائه کنم. ایشان به من گفت این کار انجام میشود و من هم این اتفاق را به فال نیک گرفتم.
هنگامی که شما از من برای انجام این گفتوگو درخواست کردید هم به دلیل مشغلههای فراوان ماه مبارک رمضان، در ابتدا نمیخواستم دعوت شما قبول کنم، اما یاد همین خواب و رسالتی که بر عهده دارم افتادم و پذیرفتم. امیدوارم در این کار هم خیری باشد و نقطه عطفی در راستای خدمتگزاری به قرآن کریم باشد..
ایکنا ـ درخواست پایانی من از شما معرفی چند تلاوت شاهکار استاد حصان است.
بهمیزانی که انتخاب تلاوت فاخر برای من سخت است، تحلیل تلاوتهای حصان دشوار نیست، چراکه استاد حصان حدود 150 تلاوت فاخر و شاهکار دارد و از این میان انتخاب پنج مورد بسیار دشوار است. با این حال برخی از این تلاوتها عبارت از: تلاوت سورههای مزمل، مدثر، مطففین، تلاوت سوره الرحمن، سه تلاوت از سورههای نجم و قمر، تلاوت از سورههای اسرا، نجم و قصارالسور، تلاوت از سورههای انسان، مرسلات و قصارالسور، تلاوت از سوره نمل، تلاوت از سورههای قاف و ذاریات و تلاوت از سورههای بینه و قصارالسور هستند.
یکی از نکات جالبتوجه در همه این تلاوتها همان مسئله ساختارشکنی است. مثلاً در برخی از تلاوتها مدلاسیون را انتخاب نکرده بلکه به یکباره دوازده دقیقه عجم خوانده است. در تلاوتهای حصان شاهد انتقالهای همسان زیادی هستیم، اما گاهی هم به اینصورت به تلاوت پرداخته که جالب توجه است.
برای دیدن فیلم کامل این گفتوگو اینجا را کلیک کنید.
در ادامه برخی تلاوتهای شاهکار استاد حصان که توسط امین عبدی در اختیار خبرنگار ایکنا قرار گرفته تقدیم میشود.
تلاوت سورههای بنیه و قصارالسور
تلاوت سورههای مزمل و مدثر
تلاوت سوره تین
تلاوت سوره هود
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام