به گزارش ایکنا، ویژهبرنامه «بر مرکب قلم» و آیین بزرگداشت بزرگان قلم و اخلاق جمعه شب، ۲۷ خرداد با حضور اساتید بزرگ خوشنویسی در فرهنگسرای گلستان برگزار شد.
غلامحسین امیرخانی در برنامه «بر مرکب قلم» با بیان اینکه حدود سال 1340 این افتخار را داشتم که محضر هر دو اساتید میرخانی را درک کنم بیان داشت: در این کلاسها علاوه بر جنبههای آموزشی، بخشهای دیگری از اخلاق، رفتار و منش آنها را درک کردم. هر دو برادر در تمام عمر کاریشان در یک دفتر و روبهروی همدیگر کار میکردند. حضور هر دو نفر در یک جایگاه معانی زیادی دارد و نشان میدهد از نظر اخلاق و معرفت مکمل یکدیگر بودند. از این بابت خاطرات زیادی از آن دو استاد دارم.
تو شیرینتر مینویسی اما من استادترم
وی ادامه داد: خاطرم هست نزدیک به دو دهه روبهروی مسجد سپهسالار دفتری داشتند و بنده از وزارتخانه برای عرض ادب خدمتشان میرفتم. یک روز دیدم که هر دو استاد قصد عزیمت به منزل را دارند. توفیق داشتم که مسیری را همراه با آن دو پیاده بروم و در این مسیر شاهد مکالماتشان باشم. بحث فنی و علمی قابلتوجهی در حوزه خوشنویسی بینشان برقرار بود و صحبت اصلی بر سر این بود که چه کسی استادتر است.
این هنرمند پیشکسوت اضافه کرد: در تمام این زمان، هر دو با رعایت احترام استدلال میآوردند که من استادتر هستم! در پایان، استاد حسین خطاب به برادر گفت: اخوی! تو از من شیرینتر مینویسی اما من استادتر هستم. دقت داشته باشید که در تمام این مکالمه این دو نفر این قدر با احترام و محبت حرف میزدند که واقعاً سرمشقی برای همه ما بود. اینکه اولاً با یکدیگر گفتوگو کنیم و ثانیاً طاقت شنیدن سخن دیگری را داشته باشیم.
امیرخانی با اشاره به خاطرهای از مواجهه خود با استاد بنان گفت: خاطرم هست 2-3 روز قبل از فوت استاد بنان به منزل ایشان رفتم تا عیادتی از او داشته باشم. در آن دیدار از ایشان درباره مقام کمانچهنوازی استاد حسین میرخانی پرسیدم؛ ایشان فرمود که میرخانی در جایگاه دوم این هنر قرار دارد. به نظرم بیان این سخن از زبان استاد بنان بسیار ارزشمند است.
مدیر انجمن خوشنویسان ایران خاطرنشان کرد: در زمان وزارت آقای جنتی، مراسم باشکوهی در زادگاه استادان میرخانی در استان البرز برگزار شد. این جلسه محفلی بود تا ضمن بیان جایگاه بالای هنری آنان، شخصیت متعالی این دو استاد و منش و اخلاق نیک آنان را به عنوان یک معلم به خودمان یادآوری کنیم. البته قرار بود که چنین جلساتی در کرج ادامه داشته باشد اما برگزار نشد.
امیرخانی به یک دهه طلایی در انجمن خوشنویسان اشاره کرد و گفت: به نظرم دهه 60 جایگاه ویژهای در انجمن خوشنویسان داشت چرا که در آن دوره به پشتوانه انتشارات و فروش بسیار بالای کتابهای خوشنویسی، رقم دریافتی برای آموزش هنرجویان در انجمن را این قدر پایین آورده بودیم که حتی ضعیفترین اقشار جامعه نیز که علاقهمند به خوشنویسی بودند میتوانستند آموزش بگیرند. همچنین این فرصت را داشتیم که سمینارهای سراسری کشوری برگزار کنیم تا تجارب استادان به همه هنرجویان در کشور منتقل شود.
برادران میرخانی حافظان هنر خوشنویسی بودند
در ادامه این مراسم یدالله کابلی نیز در رابطه با جایگاه هنری برادران میرخانی بیان کرد: استادان سیدحسن و سیدحسین میرخانی حافظان هنر والای کشورمان در عرصه خوشنویسی بودند و تأسف میخورم که چرا از زندگی آنان هیچ فیلمی تهیه نشد و به نظرم در این زمینه کوتاهی کردیم؛ با این حال معتقدم که این دو نفر جایگاه جاودانهای در هنر ما دارند.
کابلی یادآور شد: از سال 1346 در انجمن خوشنویسان شاگرد استاد میرخانی بودم؛ یکی از ویژگیهای مهم استاد حسن میرخانی در کلاس این بود که در کنار درس هنر، ذکر پند میکرد. پندهایی که واقعاً انسانساز بود. نکته مهم دیگری که در رفتار و منش ایشان دیدم، برخورد پدرانهاش با هنرجویان بود. استاد میرخانی برایم به مانند پدری بود که همه چیز از او یاد گرفتم.
اگر کتابت برادران میرخانی نبود خوشنویسی پیشرفت نمیکرد
امیراحمد فلسفی از هنرمندان عرصه خوشنویسی نیز در این مراسم گفت: امیدوارم در شناخت و ارج نهادن به ارزشهای هنری کشورمان قدمهای درستی برداریم و مفاهیم نهفته در اخلاق، منش و رفتار استادان میرخانی و سایر هنرمندان پیشکسوت را به نسل جوان منتقل کنیم. معتقدم نسل جوان خوشنویسی کشورمان نیاز دارد تا پیشینه گذشته خود را بداند.
وی با نقل خاطرهای از استاد حسن میرخانی سخنان خود را ادامه داد و گفت: خاطرم هست که سال 1355 برای اولین بار خدمت ایشان رسیدم و خواهش کردم که به من هنر خوشنویسی یاد بدهند. ایشان پیشنهاد داد که به انجمن خوشنویسان بروم و پاسخ قابل تأملی به من دادند. فرمودند که اگر من بخواهم به شما آموزش بدهم، هر یک جلسه باید هزینهای به اندازه یک ماه آموزش در انجمن را بپردازید. بنابراین بهتر است به انجمن بروید تا به جای یک جلسه آموزش، چندین جلسه آموزش ببینید. به نظرم این مرام و اخلاق ایشان در قبال شاگرد مثالزدنی است.
فلسفی تأکید کرد: تا قبل از دهه 1360 منابع بسیار کمی در عرصه خوشنویسی در اختیار داشتیم. اگر کتابت این استادان نبود و کتابهای خوشنویسی نمینوشتند، این هنر در کشورمان پیشرفت چشمگیری نمیکرد. برادران میرخانی نقش واسط بین هنر خوشنویسی قدیم و هنر خوشنویسی جدید بودند. البته استاد حسن میرخانی کتابت داشت و استاد حسین میرخانی شاگردپروری میکرد.
از همایون شجریان میخواهم که فیلم استاد میرخانی را در اختیارمان بگذارد
هادی منتظری از نوازندگان پیشکسوت کمانچه در این مراسم گفت: شأن حضور من در اینجا این است که استاد میرخانی علاوه بر هنر خوشنویسی، دستی بر کمانچه نیز داشتند. خاطرم هست یکی از روزهایی که با استاد شجریان تمرین داشتیم، همراه با ایشان به منزل استاد میرخانی رفتیم. در آن جلسه از ایشان خواست که کمانچه بزند اما ایشان گفت از زمانی که به مکه رفتهام، موسیقی نمیزنم. در نهایت با اصرار آقای شجریان چند دقیقهای کمانچه زدند و استاد شجریان نیز از این موسیقینوازی فیلم گرفت. متأسفانه من این فیلم را ندارم اما حتماً در آرشیو استاد شجریان میتوان آن را پیدا کرد. از همایون عزیز میخواهم که این فیلم را در اختیارمان بگذارد.
مهدی فروزنده هنرمند خوشنویس کشور در بخش دیگری از این جلسه گفت: بنده یکی از کوچکترین شاگردان استاد میرخانی بودم و یکی از همان 400 شاگردی هستم که دختر استاد میرخانی بدان اشاره کردند. شکی نیست که استاد سیدحسین میرخانی بنیانگذار انجمن خوشنویسان بود چرا که منش و رفتار ایشان نشان میداد که فردی اداری بوده است. مسئله مهم دیگر جانشینی ایشان است. بنده معتقدم اگر امروز خدمت استاد غلامحسین امیرخانی نبودیم و ایشان جایگزین استاد میرخانی نمیشد، هیچ وقت انجمن به این پایه و بنیان نمیرسید.
وی اضافه کرد: سنگبنایی که این دو استاد گذاشتند، امروز به ثمر نشسته و بیش از 420 استاد تراز اول در سراسر کشور داریم.
پدرم بینایی خود را در راه تربیت شاگرد از دست داد
اخترالسادات میرخانی فرزند استاد سیدحسن میرخانی در خاطرهای از پدرش بیان کرد: پدرم به دلیل دیابت، مشکلی در چشمش داشت. خاطرم هست زمانی که وضعیت بینایی ایشان حاد شده بود همراه با خواهرم ایشان را پیش دکتر بردیم. دکتر بلافاصله گفت که باید عمل کنید وگرنه بیناییتان را از دست میدهید. واکنش پدرم قابل توجه بود. او گفت که چند روزی صبر کنیم، چرا که شاگردانم امتحان دارند و نباید عقب بمانند. دکتر پرسید که آیا حاضری بیناییات را به این دلیل از دست بدهی؟ پاسخ داد: بله. من دو چشم دارم اما آنان 400 چشم. آنها استادان آینده کشور هستند.
وی اضافه کرد: متأسفانه بعد از چند روز که برای درمان مراجعه کردیم، دیگر کار از کار گذشته بود و پدرم نابینا شد. البته اکنون که این اساتید حاضر در جلسه را میبینم، با خود میگویم که پدرم درست میگفت، چرا که آنان با هنر خود نام و یادش را زنده نگه داشتند.
فاطمه سادات میرخانی ضمن تشکر از برگزاری این برنامه بیان داشت: پدرم همیشه خدا را ناظر بر خود میدید و هیچگاه ندیدم که کاری خلاف نظر دین انجام دهد.
در ادامه این مراسم از فرزندان استادان سیدحسن و سیدحسین میرخانی تجلیل شد.
گزارش از رضا عبدی
انتهای پیام