خروجی جلسه قرائت قرآن تربیت قاری اجتماعی است + فیلم
کد خبر: 4072150
تاریخ انتشار : ۰۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۲۱
تحلیل وضعیت جلسات قرآن در ایران / محمد کاظمی:

خروجی جلسه قرائت قرآن تربیت قاری اجتماعی است + فیلم

قاری ممتاز قرآن کریم معتقد است: در فعالیت‌های قرآنی از کاربردی‌سازی مباحث قرآنی غافل بوده‌ایم، یعنی به این پرسش نپرداخته‌ایم که یک قاری قرآن باید چه نسبتی با جامعه داشته باشد و چه اثری بگذارد و اینکه اساساً جایگاه یک قاری کجاست؟

محمد کاظمی از قاریان ممتاز قرآن کریم بیش از دو دهه سابقه تلاوت و آموزش قرآن دارد. هر چند او تاکنون در مسابقات بین‌المللی کسب رتبه‌ای نداشته است، ولی در جلساتش قاریان ممتاز و بین‌المللی پرورش یافته‌اند. به سبب سابقه موفق این قاری ممتاز در شاگردپروری و برگزاری متعدد جلسات قرآن، بر آن شدیم تا با او به تحلیل و آسیب‌شناسی جلسات قرآن در کشور بپردازیم. در ادامه بخش نخست این گفت‌وگو را می‌خوانید؛

ایکنا- پرسش نخست در زمینه مؤلفه‌های یک جلسه قرآن استاندارد است. تحلیل شما در مورد این مسئله چیست؟

تمام مؤلفه‌هایی که برای هر جلسه آموزشی لحاظ می‌شود، باید برای یک جلسه قرآن هم لحاظ شود، ولی درباره قرآن به صورت خاص باید بگویم به دلیل قداستی آن، جلسه قرآن هم قداست پیدا می‌کند و بر همین اساس همه چیز باید بر محوریت این قداست تعریف شود. اگر بخواهم به صورت جزئی‌تر توضیح دهم باید به جایگاه استاد جلسه اشاره کنم. کسی که جلسه را می‌گرداند باید از صلاحیت‌های لازم برخوردار باشد. در صورتی که استاد در زمینه‌های مختلف تلاوت تخصص داشته باشد این مسئله موجب می‌شود تا قرآن‌آموزان هم با انگیزه بیشتری در جلسه حاضر شوند.

در اینجا باز هم باید به مسئله محوریت قرآن و توجه به قداست این کتاب تأکید کنم و در این راستا بگویم ما باید به این پرسش پاسخ دهیم که قرار است روخوانی، روان‌خوانی، صوت، لحن، تجوید و ... را بیاموزیم که چه شود و به کجا برسیم؟ این پرسش و پاسخ به آن بسیار راهبردی است و اگر بتوانیم در جلسات قرآن به همین پرسش پاسخ دهیم، می‌توانیم همه مؤلفه‌های یک جلسه را بر همین اساس تعیین کنیم و از دیگر سو تمام مؤلفه‌ها معنا پیدا می‌کنند.

ایکنا- پاسخ خود شما درباره پرسشی که مطرح کردید چیست؟ یعنی به نظر شما ما در جلسات، قرآن خواندن می‌آموزیم که چه شود؟

خوشبختانه در سال‌های پس از انقلاب اسلامی به برکت خون شهیدان و رهنمودها و حمایت‌های رهبر معظم انقلاب، در زمینه‌های حفظ و قرائت قرآن پیشرفت‌های خوبی داشته‌ایم و فضای فعلی قرآنی کشور نیز امیدوارکننده است. قاریان جوانی که در حال حاضر به تلاوت می‌پردازند، سطح بسیار بالایی دارند و کیفیت تلاوت‌های آن‌ها را نمی‌توان با تلاوت‌هایی که در دهه‌های 60 و 70 ارائه می‌شد، مقایسه کرد.

بخش اول کاظمی نیازمند فیلم /////در کاربردی‌سازی قرآن کم‌کاری کرده‌ایم/ خروجی جلسه قرآن تربیت قاری اجتماعی است

چیزی که از آن غافل شده‌ایم کاربردی‌سازی مباحث قرآنی است. ما به این پرسش نپرداخته‌ایم که یک قاری باید چه نسبتی با جامعه داشته باشد و چه اثری برای جامعه داشته باشد. یا به این پرسش نپرداخته‌ایم که اساساً جایگاه یک قاری در سطوح مختلف کجا است؟ آیا رسالت یک قاری این است که در مسابقات شرکت کند، رتبه بیاورد و سپس از او در محافل و مجالس دعوت کنند تا قرآن بخواند یا حوزه فعالیت قاری فراتر از این حرف‌ها است؟ در جامعه ما تکلیف بسیاری از حرفه‌ها نظیر پزشکی و مهندسی و ... روشن است، اما هنوز تکلیف قاری روشن نشده است.

بر این اساس، در ابتدا باید تعریف کنیم که قاری قرآن چه کسی است و چه مؤلفه‌هایی باید داشته باشد و سپس باید مشخص کنیم کمالی که یک قاری باید به آن برسد چیست؟ همچنین نباید از این نکته غافل شد که قاری قرآن نسبت به بسیاری از افراد جامعه شایستگی بیشتری دارد، چراکه قاری، قرآن را آموخته و در این مسیر حتماً با بسیاری از معانی و معارف قرآنی آشنا می‌شود. اما نکته مهم این است که ببینیم چطور باید این تعالیم قرآنی را در جامعه پیاده کنیم. اگر قاری قرآن کسی باشد که فقط قرآن بخواند به اعتقاد من راه به جایی نمی‌بریم.

در مورد مسائل فنی تلاوت باید توجه داشته باشیم که مصری‌ها از ما جلوتر هستند و با تلاوت‌هایشان جهان را تسخیر کرده‌اند و ما تا رسیدن به مصری‌ها و نوآوری در تلاوت راه زیادی در پیش داریم. بنابر این باید توجه کنیم که در این زمینه راه زیادی داریم و در عین حال باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که از اهدافی که قرآن برای ما ترسیم کرده، غافل نشویم.

افق دیدی که می‌توان برای یک قاری ترسیم کرد این است که یک قاری به غیر از اینکه در مجالس تلاوت می‌کند بتواند در زندگی مردم هم اثرگذاری کند؛ یعنی اگر یک نفر خواست در زمینه‌های اجتماعی، سیاسی و ... به موفقیت برسد یک قاری را برای مشورت و به عنوان الگو انتخاب کند. بر همین اساس لازم است که قاریان در این زمینه‌ها به تخصص برسند و بتوانند خط فکری و خط مشی خاص خود را داشته باشند و چه‌بسا که قرآن هم از ما همین را بخواهد.

ایکنا- پس با این اوصاف می‌توانیم اینطور جمع‌بندی کنیم که مهم‌ترین خروجی جلسات قرآن باید تربیت قاری‌ای باشد که نسبتش با جامعه روشن است و می‌تواند تأثیرگذار باشد.

صد درصد همینطور است. در کشور مصر هم این رویه جریان دارد و شاهد تربیت قاریان برجسته و خودساخته هستیم. اثبات‌کننده ادعای من هم این است که امروزه بسیاری از اساتید وقتی می‌خواهند از یک قاری تأثیرگذار و متواضع یاد کنند از افرادی نظیر استاد منشاوی حرف می‌زنند. منشاوی و قاریان هم‌ردیف او کسانی بودند که سیره زندگی شخصی‌شان بر اساس آموزه‌های الهی بود و همین هم در قرائت‌های آنها مؤثر واقع شده و نمود یافته است.

یکی از نکات قابل توجه درباره سبک زندگی قاریان مصری این است که این قاریان نظیر منشاوی و مصطفی اسماعیل به دنبال خودنمایی نبودند. برای نمونه اگر در یک مجلس چند قاری جمع می‌شدند و تلاوت می‌کردند هیچ کدام از این‌ها تحت تأثیر قرار نمی‌گرفتند و از محدوده سبک تلاوتشان عدول نمی‌کردند. مثلاً اگر عبدالباسط در یک جلسه یک تلاوت شاهکار ارائه می‌داد، هیچ وقت قاری بعدی تحت تأثیر قرار نمی‌گرفت که بخواهد مستمع را بیشتر به خود جذب کند. بر این اساس می‌توانیم تقوای در تلاوت را در تلاوت‌های قاریان مصری مشاهده کنیم که حاکی از یک تربیت و اخلاق قرآنی است و پیش از اینکه این‌ها قاری شده باشند به آداب قرآنی مؤدب شده‌اند.

برخی از قاریان شهیر مصر نظیر شحات انور را من هم در ایران دیده بودم. ایشان هم به مانند قاریان متقدم هرگز در تلاوت‌هایشان تحت تأثیر جو قرار نمی‌گرفتند و اینطور نبود که اگر محفل انس با قرآن شلوغ می‌شد تصمیم بگیرد فلان تحریر خاص را بزند یا کارهای صوت و لحنی خاصی را اجرا کند، بلکه تلاوت خودش را داشت و کاملاً مفهومی تلاوت می‌کرد. بنابر این معتقدم قاریان ما باید به این رشد عقلی در تلاوت قرآن برسند که مفاهیم قرآن بتواند در صوت و لحن آن‌ها تأثیرگذار باشد و بتوانیم در رفتارشان هم نتیجه این سلوک را ببینیم.

ایکنا- به قاریان مصری اشاره کردید. یاد مسئله تقلید از آن‌ها افتادم. به نظر می‌رسد ما در این زمینه هم به صورت جامع ورود نکرده‌ایم و در جلسات قرآن، منشاوی یا مصطفی اسماعیل را در یک یا چند تلاوت خلاصه کرده‌ایم و به دیگر ابعاد شخصیتی آن‌ها بی‌توجه بوده‌ایم. حال آنکه به نظر می‌رسد تلاوت این افراد از شخصیت آن‌ها نمایندگی می‌کند.

بله، همینطور است. در اینجا باید به یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در تلاوت اساتید مصری اشاره کنم که عبارت از زبان آن‌ها است. چون زبان قرآن عربی است تبعاً قاری عرب‌زبان هم می‌تواند با مستمع ارتباط بهتری پیدا کند و چون مخاطب می‌فهمد که چه چیزی را گوش می‌کند، تمام مفاهیم به واسطه الحان قاری منتقل می‌شود. اما در ایران اینطور نیست و انتقال مفاهیم سخت است، چراکه مردم با زبان عربی آشنا نیستند. بنابر این کار قاری ایرانی در انتقال مفاهیم دشوارتر است.

بخش اول کاظمی نیازمند فیلم /////در کاربردی‌سازی قرآن کم‌کاری کرده‌ایم/ خروجی جلسه قرآن تربیت قاری اجتماعی است

افزون بر این باید به سابقه طولانی‌مدت هنر تلاوت در کشور مصر هم توجه داشت. در آنجا هنر تلاوت قرآن سابقه‌ای بالغ بر هفتصد سال دارد و قرائت قرآن در کشور مصر مانند مداحی در ایران است. در ایران مداحی قدمت زیادی دارد و با تعزیه شروع شده و بعد در سبک‌های مختلف ادامه یافته است. ولی نکته‌ای که نباید از آن غافل شویم و در پرسش شما هم وجود داشت این است که اساتید مصری از شخصیت منحصر به فردی برخوردار بودند و ما باید در جلسات قرآن به این مسائل هم توجه داشته باشیم. ما پیش از اینکه بخواهیم وارد مباحث فنی شویم باید با مفاهیم آیات ارتباط برقرار کنیم تا بتوانیم هنر را در خدمت انتقال تعالیم بلند قرآنی درآوریم.

اگر جریان تلاوت قرآن به این صورت پیش برود تأثیرگذاری قاری هم بیشتر خواهد شد و در این زمینه خود من تجربیاتی داشته‌ام؛ یعنی هنگامی که پیش از تلاوت به نکات تفسیری آیات توجه کرده‌ام، مخاطب هم بیشتر تحت تأثیر قرار گرفته و گاهی به من گفته‌اند تلاوت شما با دیگر تلاوت‌ها تفاوت محسوسی داشته است.

ایکنا- به نظر شما چرا در جلسات قرآن کشور، شاهد قاریانی در سطح قاریان شهیر مصری نیستیم؟ شما گفتید در مصر کمتر به دنبال رقابت با یکدیگر هستند و حال آنکه به نظر می‌رسد در فضای جلسات ما این رقابت‌ها وجود دارد. از طرفی ما در ایران مسابقات را هم داریم. بر این اساس تحلیل شما از شرایط فعلی چیست؟

البته نکته‌ای که درباره رقابت قاریان گفتید در کشور مصر هم وجود دارد و اینطور نیست که آن‌ها اصلاً مسابقه نداشته باشند، اما شاید شیوه برگزاری مسابقات آنها متفاوت باشد و به میزانی که مسابقه در ایران جدی است در آنجا بااهمیت نباشد. تعداد کمی از قاریان مصری جزو نوادر تلاوت محسوب می‌شوند و امروزه هم می‌بینیم که قاریان مصری به سمت رقابت رفته‌اند. اما نکته قابل توجه این است که در ایران برگزاری مسابقات بسیار بااهمیت بوده و بر جریان تلاوت قرآن هم تأثیرات زیادی گذاشته است؛ یعنی قاریان ما چنین احساسی دارند که اگر در مسابقات نتوانند رتبه خوبی کسب کنند برای ارائه تلاوت‌هایشان مجالی نخواهند داشت.

در کشور ما اولویت اعزام‌ها به خارج از کشور و مسائلی از این قبیل با قاریانی است که در مسابقات رتبه خوبی کسب کرده‌اند. اما این رویه صحیح نیست؛ چراکه برخی از افراد وارد فضای تلاوت شده‌اند اما به این دلیل که در مسابقات توفیقی کسب نکرده‌اند دل‌سرد شده‌اند و گاهاً تلاوت را هم کنار گذاشته‌اند. بنابراین از ظرفیت‌ها و سرمایه‌های قرآنی کشور به طور شایسته‌ای استفاده نمی‌شود و حتی از حافظان قرآن هم به صورت صحیح بهره‌برداری نمی‌کنیم.

نتیجه سیاست‌گذاری‌های فعلی این شده که یک قاری وقتی وارد جلسات قرآن می‌شود اولین هدفی که برای خودش ترسیم می‌کند این است که در مسابقات رتبه بیاورد. افرادی هستند که مثلا بیست سال از عمرشان را صرف مسابقات کرده‌اند و پس از اینکه با آن‌ها صحبت می‌کنید، می‌گویند ای کاش این وقت را صرف کارهای دیگری می‌کردیم و این جای تأسف است که یک نفر پس از سال‌های متمادی که به فعالیت‌های قرآنی اشتغال داشته بگوید اگر کار دیگری انجام می‌دادم بهتر بود. این‌ها اثرات مخرب مسابقات است.

اگر در کشور ما یک نفر باشد که شاخصه‌های یک استاد قرآنی خوب را داشته باشد، شخصیتش هم قابل قبول باشد و از دیگر سو از دانش‌های لازم هم بهره‌مند باشد ولی نخواهد در مسابقات شرکت کند یا اگر در مسابقات حاضر شود رتبه‌ای نیاورد چطور باید جایگاهش مشخص شود؟ آیا این افراد حتماً باید از فیلتر مسابقات عبور کنند تا تلاوت آن‌ها به رسمیت شناخته شود و شأنیت پیدا کنند؟ یا اینکه سفره قرآن برای همه باید باز باشد و همه از آن استفاده کنند؟ گاهی اوقات هم برخی قاریان به استاد خوب دسترسی ندارند، اما به هر حال سطح خوبی از تلاوت را دارا هستند. تکلیف این افراد چیست و در کجا باید از آن‌ها استفاده شود؟

بنابر این این یک مسئله مهم است و باید به آن پرداخته شود که چرا مسئولان قرآنی ما به این نتیجه نمی‌رسند که قدری اهمیت و جدیت مسابقات را کاهش دهند و به کرسی‌های تلاوت و شایسته‌سالاری در تلاوت بپردازند تا کسانی که خوب می‌خوانند مطرح شوند. اگر کرسی‌های تلاوت رواج پیدا کنند و قاریان با فراغ بال بیشتری قرآن بخوانند حتما فضای بهتری را می‌توانیم شاهد باشیم و قاریان هم رشد بیشتری می‌کنند. منظور از فراغ بال در هنگام خواندن هم این است که قاری در بند این نباشد که فلان استاد تجوید او را تأیید کند و این بار از ذهنش برداشته شود.

ادامه دارد ...

گفت‌وگو از مرتضی اوحدی

انتهای پیام
captcha