به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین جلالالدین قیاسی، استاد دانشگاه قم، چهارم مردادماه در نشست علمی «فلسفه حقوق جزا از دیدگاه اسلام و غرب» که از سوی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه برگزار شد با اشاره به وضعیت جرمشناسی و رشته آن در کشور که مورد پرسش آیتالله شیخ محمد سند بحرانی، از مراجع تقلید نجف بود، گفت: جرمشناسی هم اکنون درس جنبی محسوب میشود البته برخی اساتید به خاطر علاقهای که دارند رشته تخصصی خود را این رشته انتخاب میکنند. این رشته زیرمجموعه جامعهشناسی است و با حقوق کیفری که بحث هنجاری است تفاوت زیادی دارد.
وی فزود: فلسفه حقوق کیفری، علم درجه دوم و نگاه بیرونی به حقوق کیفری است و موضوع آن هم تاریخچه و روش وتطورات و علل تطورات، تقسیمبندی و مکاتب این علم است. همچنین فلسفه جرمانگاری و فلسفه مجازات موضوعات مهمی است که در هر دو از جرمانگاری استفاده میشود و بین آنها بده و بستان وجود دارد.
قیاسی اضافه کرد: در حوزه جرمانگاری با این موضوع مواجه هستیم که معیار جرم و غیرجرم در مرحله تقنین از سوی مجلس چیست؟ برخی از اندیشمندان غربی، معیار کلی دادهاند؛ برخی گفتهاند نمیتوان معیار داد و برخی معیارهای سهگانه یعنی آسیب به خود، دیگران و اخلاقگرایی را به عنوان معیار قرار دادهاند که اخلاقگرایی خیلی مورد چالش است؛ در جامعه ما هم این بحث مطرح است که آیا حکومت حق دارد مردم را به زور به بهشت ببرد یا عملی مانند استفاده از مواد مخدر و جرائم جنسی (بدون قربانی) را جرم تلقی کند یا اینکه نبستن کمربند ایمنی در رانندگی را جرم بپندارد؟
استاد دانشگاه قم گفت: علاوه بر این مباحثی هم مختص مسلمین است و آن رابطه جرم و گناه است،؛ پیامبر لیستی از جرائم ارائه نکردهاند و آن چیزی که مردم برای آن تعزیر میشدند همین گناهان بوده است، بنابراین معیار اینکه چه گناهی باید به جرم تبدیل شود مهم است؛ برخی مراجع گفتهاند که گناهان کبیره ولی الان این بحث در جامعه هست که آیا جرم بی حجابی را میتوان در کشور قانونی کرد یا خیر؟
وی ادامه داد: مسئله دیگر، اهداف مجازات است یعنی اگر عملی را با هر توجیهی جرم اعلام کردیم این مجازات باید چگونه باشد؟ در غرب دیدگاههای مختلف وجود دارد و برخی میگویند ما چیزی به نام مجازات نداریم زیرا جبر در افراد وجود دارد و مجرم ببری است که از قفس فرار کرده و مسئولیتی در جرم ندارد ولی نباید اجازه دهیم وارد جامعه شود. البته این حرف خیلی در جهان پذیرفته نشد ولی تاثیر زیادی گذاشت.
وی اضافه کرد: برخی مانند هگل و کانت، مجازات را دارای مطلوبیت ذاتی میدانند و اینکه افراد باید مجازات شوند کما اینکه در قیامت هم مجازات خواهند شد؛ البته دیدگاه غالب در دنیا، فایدهگرایان است که معتقدند معیار حسن و قبح، فایدهگرایی است.
قیاسی بیان کرد: البته اهدافی که برای مجازات بیان شده است شامل ده چیز است؛ اول بازدارندگی عام، دوم ارعاب خاص، تشفی خاطر، پیشگیری از انتقام خصوصی، پاسداری از ارزشها زیرا حقوق کیفری تابلوی ارزشهای هر جامعه است؛ عدالت، حفظ نظم و اعاده نظم، اصلاح مجرم، حفظ کرامت انسانی و ... که در تمام نظامات کیفری در دنیا وجود دارد اما ما مسلمین مباحث خاص خودمان را هم داریم مانند؛ چالش حقوق کیفری با حقوق بشر، مثلا تفاوت در دیه زن و مرد و اهل کتاب با غیر کتاب. چالش با مدرنیته زیرا حقوق کیفر اسلامی نهادهایی مانند دیه دارد که امروز وجود ندارد. خشونت در مجازات مانند رجم و اعدام و قطع دست؛ بحث ثبات و متغیر بودن احکام و ارزیابی احکام هم مطرح است.
وی افزود: حقوق کیفری در گذشته فقط به جرم تاکید داشت ولی بعدها از جرم متوجه مجرم شدند و مجرم، محور قرار گرفت یعنی گفتند که اینطور نیست که سرقت، مجازات خاصی دارد بلکه باید ببینیم سارق کیست و متناسب با هر سارقی، پرونده برای او تشکیل دادند؛ قبلا مجازاتها ثابت بود ولی چون مجرمین متفاوت هستند مجازات آنها هم متنوع شده است.
استاد دانشگاه قم تصریح کرد: مدتی گذشت و غیر از جرم و مجرم، به قربانی توجه کردند و اینکه خود قربانی در تحقق جرم نقش دارد، مثلا زنی که بی حجاب است و لباس نامناسب میپوشد خودش در قربانی شدن نقش دارد.
قیاسی با اشاره به نظریه پنجره شکسته درباره جرم، گفت: این نظریه معتقد است که اگر شیشه یک پنجره شکسته شد و آن را درست نکردیم به تدریج بقیه شیشههای آن را هم خواهند شکاند ولی اگر بلافاصله درست شود با تصور اینکه صاحب و حساب و کتاب دارد کسی جرئت نمیکند بقیه را بکشند.
وی ادامه داد: معتقدان به این نظریه، گفتند اگر جرمی رخ داد از ریشه و ابتدا باید جلوی آن را بگیریم و برخی گسترش داده و گفتند در جامعه باید با کوچکترین تخلفات برخورد شود تا به تخلفات بزرگ نرسد و سیاست تسامح صفر را با تمرکز بر روی جرائم خرد انجام دادند؛ چیزی که بنده بارها به مسئولان گفتهام سراغ جرائم خرد بروید و ما هم میتوانیم از این روشها استفاه کنیم.
استاد دانشگاه قم بیان کرد: ما باید به برخی پرسشها بیندیشیم و جواب برای آن بیابیم؛ مثلا اگر علوم تجربی نشان داد اعدام یا قصاص میزان قتل را کمتر نکرده بلکه بیشتر میکند موضع ما به عنوان روحانی در دفاع از دین چیست؟ اگر روزی علم گفت خشونتی که حقوق کیفری دارد باعث زیاد شدن جرم میشود ما باید چه پاسخی بدهیم و چه مواجههای با این چالشها داشته باشیم. مثلا در زمینه مواد مخدر تاکنون ده هزار نفر کشته شدهاند ولی آیا میزان جرم کم شده است؟
انتهای پیام