کد خبر: 4080656
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۲

ردپای لهجه اصفهانی در فارسی میانه

یک نویسنده و زبان‌شناس گفت: در گویش‌های امروزی، بسیاری از فعل‌ها و واژه‌ها، سبک گفتاری متفاوتی نسبت به گویش اصفهانی دارند و این سبک گویش اصفهانی است که درست است، چراکه نمونه این کلمات در فارسی میانه وجود دارد.

نشست لهجه اصفهانی در موزه عصارخانه شاهی

به گزارش ایکنا از اصفهان، منصور قاسمی، نویسنده و زبان‌شناس در نشستی با عنوان «لهجه اصفهانی؛ نگاهی به لهجه اصفهانی از دیدگاه زبان‌شناسی تاریخی»، از سلسله نشست‌های تخصصی مرکز اصفهان‌شناسی و خانه ملل که روز گذشته، دوم شهریورماه در موزه عصارخانه شاهی برگزار شد، با اشاره به تقسیمات زبان‌های آریایی، اظهار کرد: بخشی از این زبان‌ها در قاره آسیا قرار دارند و بخش دیگر در اروپا. آن بخشی که در حوزه اروپا قرار دارد، شامل زبان‌های لاتین، سلتی، اسلاوی و شاخه‌زبان‌های مربوط به حوزه بالتیک می‌شود. بخش آسیایی شامل زبان‌های ایرانی و هندی است که به نام هند و اروپایی می‌شناسیم. زبان ایرانی باستان نیز به زبان‌های گروه مادی، ساکایی، هخامنشی یا فارسی باستان و اوستایی تقسیم می‌شود. در بخش گویش‌ها، در حوزه ایران مرکزی شاهد حضور واژگانی از این زبان‌ها هستیم. میراث زبان فارسی در مقایسه با دیگر زبان‌های باستانی، بی‌نظیر است و امیدواریم بتوانیم گویش‌های ایرانی و بخش‌هایی را که مربوط به واژه‌شناسی لهجه‌های ایرانی مرکزی است، با عنوان میراث معنوی به ثبت برسانیم.

وی درباره تفاوت گویش با لهجه، گفت: در زبان‌شناسی، گویش‌ها دارای یک نظام دستورزبانی، واژگانی و آوایی هستند و شیوه‌های گفتاری متفاوتی دارند که این شیوه‌های متفاوت را «لهجه» می‌خوانیم. مثلاً، در استان اصفهان گویش‌های میمه‌ای، وزوانی، خوانساری، گلپایگانی، نایینی، انارکی و... داریم. اگر به حوزه‌های این گویش‌ها سفر کنید، در روستاهای پیرامون آنها همان گویش را با لهجه‌ای خاص تلفظ می‌کنند. لهجه‌ها حدود 10 تا 20 درصد با گویش اصلی از نظر آوایی متفاوتند و تعدادی واژگان متفاوت دارند. این لهجه‌ها در کنار نظام آوایی متفاوت، واژگانی از زمان‌های دور با خود به همراه دارند. امروز یک سیر تاریخی از دوران باستان تا دوره عطاملک جوینی درباره لهجه اصفهانی را بررسی می‌کنیم، یعنی تا آخرین زمانی که نشان می‌دهد این شیوه جمله‌نویسی اصفهانی در گذشته سابقه داشته است.

این پژوهشگر زبان‌شناسی با بیان اینکه همگان لهجه اصفهانی را با «اِس» پایانی می‌شناسند، افزود: نکات بسیار مهم‌تری از «اس» پایانی در لهجه اصفهانی وجود دارد که نمونه آن را در لهجه‌های دیگر نمی‌بینیم. در فارسی باستان، نظام معنایی که در رابطه با «آ» رعایت می‌شود، بسیار جالب است. این حرف حدود 32 نقش متفاوت به خود می‌گیرد و ما به چند مورد از نقش‌هایی که از فارسی باستان در لهجه اصفهانی باقی مانده است، می‌پردازیم تا سابقه آنها را متوجه شویم.

وی اضافه کرد: در فارسی باستان، «آ» به‌صورت یک واژه متصل بود و قبل یا بعد از اسم رعایت می‌شد، مانند آی‌ایران، ایرانا، آمصر، مصرا و...؛ یعنی «آ» هم به‌صورت پیشوند و هم به‌صورت پسوند می‌آمد. برای مثال، در گویش اصفهانی می‌گوییم: «آگفتندا، آرفتندآ». در واقع، این «آ» در  دو هزار و 500 سال پیش نیز رعایت می‌شده است.

قاسمی ادامه داد: این «آ» گاهی اوقات جانشین ضمیر می‌شود و در واقع، به‌صورت یک مکمل برای ادای ضمیر اشاره یا ضمیر شخصی به‌کار می‌رود. در فارسی باستان، «آ» به‌عنوان یک نشانه و پیشوند برای فعل امر محسوب می‌شود و این در گویش اصفهانی نیز وجود دارد. در فارسی باستان و گویش اصفهانی، «آ» در وجه التزامی و ندایی نیز به‌کار می‌رود، مانند: «آ بگوید» به‌عنوان وجه التزامی و «آ دادا» به‌عنوان ندایی. همچنین، «آ» جایگزین قید در فارسی باستان و گویش اصفهانی است. در فارسی باستان، «آ» در ابتدای جمله به‌عنوان قید منفی به‌کار می‌رود، ولی در گویش اصفهانی همان ساختار در قید مقدار به‌کار می‌رود و بار مثبت دارد. این «آ» در فارسی باستان، کاربری‌های دیگری هم دارد، ولی با توجه به اینکه این کاربری‌ها در گویش اصفهانی رواج ندارد، به آنها نمی‌پردازم.

پرداختن به لهجه اصفهانی، احترام به یک ارزش معنوی است

وی با تذکر این نکته که نگاه ما طنز نیست، بلکه احترام به یک ارزش معنوی است، گفت: متأسفانه در چند سال اخیر، به وجه طنز گویش اصفهانی توجه و از بخش اصلی آن غفلت شده است. پیشوندی وجود دارد که از «وَر» تشکیل شده، این پیشوند در فارسی باستان وجود داشته و در گویش اصفهانی به‌صورت محدود به‌کار می‌رود، مانند: «وَرمالیدن». این پیشوند گاهی به‌صورت قید مکان نیز استفاده می‌شود که در گویش اصفهانی به‌صورت «ور خیابان، ور باغ» رواج دارد. این تک‌واژه‌ها و تک‌پیشوندها اگر زیر ذره‌بین قرار بگیرند، متوجه خاصیت زایشی و کمکی آنها در ساخت واژگان جدید می‌شویم.

این نویسنده و زبان‌شناس بیان کرد: نکته مهمی که باید به آن توجه داشت، این است که لهجه‌های مختلف به فارسی دری وصل می‌شوند، ولی گویش‌ها در ایران به فارسی دری وصل نمی‌شوند و به زبان‌های اوستایی و آریایی فارسی باستان متصل می‌‎شوند. یعنی گویش‌های مرسوم در ایران قدمتی بیش از لهجه‌هایی مانند یزدی، شیرازی و... دارند. بنابراین، در زمان بیان این گویش‌ها، اصالت مهم‌تر از معیار است. در فارسی میانه، همیشه به‌جای کسره، «ی» تلفظ می‌شود. «اَ»، «اِ» و «آ» در این گویش وجود دارد، ولی کسره نه. جالب است که بعضی از این «ی»های جانشین کسره در اصفهان همچنان به‌کار می‌رود، خصوصاً زمانی که صرف نفی انجام می‌دهیم، مانند «نیمیرم، نیمیگم و...». در واقع، این از اصل باقی مانده است.

وی درباره شناخت سیر تاریخی اقوام اصفهان، گفت: اگر بخواهیم سیر تاریخی اقوام در اصفهان را دنبال کنیم، محله‌ها به کمک‌مان می‌آیند. محله‌های تلواژگان و بلواسگان، محل استقرار اشکانیان را به ما یادآور می‌شوند. همچنین محله فرسان که اقوام پارسی و ماتلکان که مادها در آن زندگی می‌کردند، به ما نشان می‌دهد که سه قوم آریایی، اولین کسانی بودند که در این شهر ساکن شدند. در دوران دیلمیان و آل‌بویه که اصفهان پایتخت بود، مردم از دیلمستان به اصفهان کوچ کردند. سلجوقیان با خود مردمانی از خجند، نیشابور و توس به اصفهان آوردند. این مهاجران در نسل‌های دوم و سوم، همان گویش اصفهانی را به خود گرفتند و ادامه دادند. بعداً که در دوران صفویه، آذری‌ها به اصفهان مهاجرت کردند، باز همین لهجه ادامه پیدا کرد؛ به‌طوری که اکنون نسل‌های دوم و سوم آذری‌ها فقط نام ‌خانوادگی‌شان حاضر است و خودشان به لهجه اصفهانی صحبت می‌کنند.

بیشترین گویش‌های کهن ایرانی به اصفهان و سمنان تعلق دارد

قاسمی افزود: شما اکنون حدود 80 درصد فارسی میانه را متوجه می‌شوید، ولی فارسی باستان را نه. زمانی فارسی باستان را متوجه می‌شوید که با گویش‌های متصل به این زبان، آشنا شوید. این نکته جالبی است که حتی گاهی گویش‌های مختلف را از زبان معیار برتر می‌کند. در معدود کشورهای جهان چنین تنوع گویشی پیدا می‌شود و این برای ما باعث افتخار است. در استان اصفهان و سمنان، بیشترین گویش‌های کهن وجود دارد که قدمت آنها به گذشته‌های دور برمی‌گردد. در گویش‌های شمال استان اصفهان و سمنان، هنوز تقسیمات مذکر، مؤنث و خنثی وجود دارد و این به معنای وجود یک ارزش معنوی بسیار بالاست.

وی با بیان اینکه پسوندی به نام «چی» در گویش اصفهانی وجود دارد، اضافه کرد: این پسوند در صحبت‌های عامیانه بیشتر استفاده می‌شود، مانند «چیزچی یا فرش‌چی». برای مثال، در فارسی باستان، «چایش‌چی» وجود دارد که دقیقاً همان معنا را می‌دهد. این کلمه به معنای چیز کم و نامقدار است. فعل «پاییدن» در فارسی معیار وجود ندارد، ولی در گویش اصفهانی همچنان استفاده می‌شود، مانند «بپا». صرف‌های فعلی در فارسی باستان برای این فعل زیاد است. مثلاً، از اهورامزدا خواسته می‌شود که این سرزمین را از دروغ، دشمن و خشک‌سالی «بِپاید». در فارسی معیار، به‌جای این فعل، «مراقبت کردن» وجود دارد.

این زبان‌شناس به این نکته اشاره کرد که در فارسی باستان، کلمات از چپ به راست نوشته می‌شد و در فارسی میانه، از راست به چپ و افزود: در گویش‌های امروزی، بسیاری از فعل‌ها و واژه‌ها، سبک گفتاری متفاوتی نسبت به گویش اصفهانی دارند و این سبک گویش اصفهانی است که درست است، چراکه نمونه این کلمات در فارسی میانه وجود دارد. امروزه شُمُردن را «شِمُردن» تلفظ می‌کنیم و حالتی در زبان‌شناسی وجود دارد که به آن، «فرآیند واژه» می‌گوییم. در واقع، این واژه‌ها همنشین می‌شوند و حالت آوایی واژه پیشین را به خود می‌‌گیرند. افتادگی حرف «آ» از فارسی میانه به فارسی دری را زیاد می‌بینیم. طبق این فرآیند، این اتفاق از واژه پیشین یعنی «اُ» به اولین همخوان که «س» یا «ش» است، انتقال داده می‌شود. برای همین، حق با شماست که بگویید «شُمُردن». همان‌طور که گفتم، در فارسی باستان، کسره وجود نداشت و «ی»، کار آن را انجام می‌داد.

وی ادامه داد: وقتی در فرآیند واکه‌ها به همنشینی دو همخوان با هم اشاره می‌کنیم، ممکن است «ن» در یک واژه، به «ب» تبدیل شود، ولی در گویش اصفهانی این اتفاق رخ نداده است. مثلاً، در گفتار اصفهانی امروز می‌گوییم «امبار» که در فارسی میانه نیز به همین صورت بوده است. این فعل امروز از دست رفته و برای استفاده از آن به فعل کمکی «کردن» نیاز داریم، در حالی که شکل گذشته این فعل به‌صورت «امباردن» بوده است. اتفاق بدل یا تبدیل که در زبان‌شناسی وجود دارد، در گویش اصفهانی فقط در وام‌واژه‌ها رخ ‌داده، مثلاً واژه «شنبه»، وارداتی و «شمبه» درست است.

قاسمی درباره اصلی‌ترین زمان گویش اصفهانی، بیان کرد: در زبان‌های گروه آریایی و لاتین، اصلی‌ترین زمانی که در گذشته به آن پرداخته می‌شود، ماضی نقلی، در ایران، ماضی یا همان گذشته ساده و در گویش اصفهانی، ماضی است. وقتی فعل به‌کار برده می‌شود، به شکل فارسی میانه است. البته در اینجا تفاوتی به چشم می‌خورد؛ فقط یک کسره در فارسی میانه وجود دارد که در فعل کمکی «ایستیدن» یا «اِستیدن» است. این فعل به‌عنوان فعل کمکی در ماضی نقلی در فارسی میانه به‌کار می‌رفته و امروز در نزد اصفهانی‌ها، نوع سایش‌یافته هجایِ آخرِ صرف‌شده «استیدن» به‌کار می‌رود، یعنی ماضی نقلی با فعل کمکی استفاده می‌شود.

این پژوهشگر تصریح کرد: در فارسی میانه، تعداد حروف، ‌14 تا بیشتر نیست، ولی با همین‌ تعداد می‌توان واژگان زیادی نوشت. مثلاً، اصفهانی‌ها به «جوی» می‌گویند «جوق». شکل فارسی میانه جوی همان جوق است. یا مثلاً، اگر کسی «دیوار» را «دیفال»، «دیوال» و... تلفظ کرد، تصور نکنیم که اشتباه می‌کند، بلکه شکل اصلی این کلمه به همین صورت است و مثال‌هایی از این دست بسیار زیاد وجود دارد.

وی پشت سر هم آمدن افعال در زبان فارسی را بسیار جالب خواند و گفت: در فارسی میانه، دو یا سه فعل و جمله در کنار هم داریم. در نوشته‌های اندرزنامه‌ها، وقتی خوب نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که هر جمله ساختار خودش را دارد و بسیار محدود، جملاتی با دو فعل یا حرف ربطی با «و» می‌بینیم. نمونه بسیار قدیمی‌تر این نکته، اتفاقی‌ است که در زمان حمله مغولان به ایران رخ داد. عطاملک جوینی در کتاب جهان‌گشای خود، اوصاف خراسان بعد از حمله مغولان را نقل می‌کند. شخصی از بخارا، مجروح و با سختی‌های فراوان وارد شهر نیشابور می‌شود و از او احوال بخارا را می‌پرسند. وی می‌گوید: «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند». عطاملک جوینی می‌گوید که چه خوب در هفت کلمه و جمله، آنچه از اخبار باید گفته می‌شد، به زبان آورد. این شیوه گفتار، حداقل از 616 ه.ق سابقه دارد. در گویش اصفهانی می‌توان تا بی‌نهایت، جملات مفهوم‌دار، حتی بدون حرف ربط «و» ساخت، یعنی می‌توانید یک نامه را بدون ارکان جمله بنویسید و ارسال کنید.

قاسمی بیان کرد: نکته مهم دیگر، «ج» اصفهانی است. این «ج» مخصوص این منطقه به‌شمار می‌رود و بسیاری از محققان می‌گویند ممکن است از ارمنی‌ها وام‌ گرفته شده باشد. ارامنه هم این «ج» اصفهانی را دارند. این «ج» در اوستا وجود دارد. در زبان‌های اوستایی، چهار نوع «ج» آمده که در گویش اصفهانی، دو نوع از آن وجود دارد. خواهشاً به استفاده از این «ج» ادامه دهید، آن را به نسل بعدی منتقل و بار معنوی‌اش را رعایت کنید.

وی درباره اشتباهات درون گویش اصفهانی، گفت: همان‌طور که گفتم، در فارسی باستان و فارسی میانه، کسره وجود نداشت. در این موارد، بهتر است به اصل واژه پرداخته شود، مانند: «نَفس یا قَفس» که در گویش انارکی و نایینی می‌گویند «نیفِس». این اشکال در لهجه اصفهانی وجود دارد و پرداختن به آن در کنار این همه کمالات، بد نیست. «اَمروز»، واژه درستی است که وقتی با یک حرف اضافه می‌آید، تا حدودی غلط می‌شود، مانند: «اِز اَمروز». در اینجا، کسره واژه قبلی، واژه بعدی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد که اشتباه است. سابقه این کسره در گویش اصفهانی، کوتاه بوده و به حدود 400 سال پیش و دوره صفویه برمی‌گردد. در لهجه‌ها و گویش‌های پیش از صفویه، همچنان بر اساس روال تاریخی خودمان حرف می‌زدیم.

این نویسنده و زبان‌شناس اظهار کرد: در استان اصفهان وقتی به گویش‌ها می‌پردازید، می‌بینید که در لهجه‌ها ممکن است یک کلمه با دو حرف صدادار در کنار هم تلفظ شود، ولی در لهجه اصفهانی، بسیاری از این نمونه‌ها از فارسی باستان و زبان‌های آریایی حذف شده و عادت کرده‌ایم به اصطلاح، cvcv صحبت کنیم، یعنی یک حرف صدادار و یک حرف صامت در کنار هم. حال آنکه در گویش‌ها، ترکیب cvv رایج است و این نکته جالب در استان اصفهان هنوز به‌عنوان میراث ما وجود دارد. نباید میراث‌مان را صرفاً آثار باستانی و نوشتاری بدانیم، لهجه‌ها و گویش‌ها نیز در جای خود میراث بزرگی هستند که ان‌شاءالله در نگهداری از آنها و انتقالشان به نسل‌های بعدی کوتاهی نخواهیم کرد.

مسعود احمدی

انتهای پیام
captcha