جایگاه وجودی زن از منظر فارابی و ملاصدرا
کد خبر: 4082101
تاریخ انتشار : ۰۹ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۴

جایگاه وجودی زن از منظر فارابی و ملاصدرا

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان گفت: ملاصدرا میان ساختار وجودی آدم و حوا یا زن و مرد هیچ تفاوتی قائل نیست و استعدادها و قوای کمالی بی‌حدوحصری را برای آنها متصور است. همچنین فارابی در کتاب السیاست المدنیه در همان ابتدای ورود به مباحث مدنی و فلسفه سیاسی، به عدم تفاوت زن و مرد در بهره‌مندی از قوه‌ ناطقه پرداخته و دامنه ارتقا و تعالی انسان را که بر محور قوه ناطقه است، برای زن و مرد یکسان می‌بیند.

سلسله‌نشست‌های درس‌گفتار ملاصدرا و نقش عشق و زیبایی در نظام خانواده و جامعه

به گزارش ایکنا از اصفهان، سیدمهدی امامی‌جمعه، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در پنجمین نشست از سلسله‌نشست‌های درس‌گفتار ملاصدرا و نقش عشق و زیبایی در نظام خانواده و جامعه که روز گذشته، هشتم شهریورماه به میزبانی پژوهشکده‌ الهیات و خانواده دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد، به شرح موضوع جایگاه وجودی زن از منظر فارابی و ملاصدرا پرداخت.

وی پس‌ از یادآوری مبحث تلازم عشق با شریعت و عقلانیت که در نشست قبلی مطرح شده بود، تکمله‌ای بر آن موضوع افزود و اظهار کرد: ملاصدرا در کتاب کسر اصنام الجاهلیة، صفحات ۱۰۳ تا ۱۲۵، ضمن شرح مفصل بر موضوع علائم عشاق و محبین الله و اوصاف آنها، به نکته مهمی اشاره کرده است و آن اینکه هر گاه انسان به پدیده‌ای عشق بورزد، به آثار و لوازم آن‌ هم عشق می‌ورزد. مثلاً، اگر عالمی را دوست داشته باشد، به تألیفات او هم علاقه‌مند می‌شود، چراکه در دید عاشق، متعلقات معشوق نیز دلخواه و خواستنی است. ملاصدرا در ادامه، قاعده‌ای کلی را مطرح می‌کند، عشق به علت را مستلزم عشق به معلول می‌داند و قواعد علت و معلول در حکمت عملی را در مبحث عشق‌شناسی و عشق‌ورزی نیز به‌کار می‌گیرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در ادامه ضمن ورود به بحث جایگاه وجودی زن از منظر فارابی و ملاصدرا، گفت: برای استحصال نقش عشق و زیبایی در نظام خانواده و جامعه، ضروری است که جایگاه وجودی زن از منظر فلسفه اسلامی کاملاً روشن شود. لذا، بجاست که دیدگاه‌های فارابی به‌عنوان مؤسس فلسفه اسلامی و ملاصدرا به‌عنوان مؤسس مکتب خاصی به نام حکمت متعالیه، ذیل این موضوع بررسی شود.

وی اضافه کرد: فارابی درباره جایگاه وجودی زن در رساله آراء اهل المدینة الفاضله و رساله‌ سیاست المدنیه صراحتاً اعلام نظر کرده‌ و می‌گوید: مراد ما از مشخص کردن جایگاه وجودی انسان اعم از زن و مرد، روشن شدن دو مقوله‌ ساختار وجودی و تعیین دامنه ارتقای تعالی و تکامل اوست، به این معنا که مثلاً زن تا چه مراتبی از وجود می‌تواند تعالی و ارتقا پیدا کند. بدیهی است که این موضوع با نسبت زن با هستی و نظام جهان ارتباط دارد. فارابی در صفحه‌ ۱۸۵ رساله آراء اهل المدینة الفاضله، ابتدا خلقت کالبدی زن و مرد را تعریف می‌کند و از این حیث، انسان را از نوع موجوداتی می‌داند که مذکر و مؤنث آنها دارای خلقتی کاملاً متفاوت و متمایز هستند. از لحاظ روحی نیز هر کدام قوایی خاص با عوارض نفسانی مرتبط با آن را دارند. مثلاً، قوای قدرت، غضب، قساوت و خشونت در مردان قوی‌تر از زنان و قوای رحمانی و رأفت در زنان قوی‌تر از مردان است. البته این قوا به‌گونه‌ای نیست که غیرقابل تغییر و تحول باشند و زن و مرد می‌توانند در تضعیف یا تقویت آنها بکوشند، ولی عبارتی که جایگاه وجودی زن را از منظر فارابی به‌ صراحت بیان می‌کند، آنجاست که می‌گوید: در قوه حس، تخیل و ناطقه(عقلانیت) یعنی قوایی که جنبه معرفتی انسان را تشکیل می‌دهد، هیچ فرقی میان زن و مرد نیست. فارابی در کتاب السیاست المدنیه، صفحه دوم، در همان ابتدای ورود به مباحث مدنی و فلسفه سیاسی، به عدم تفاوت زن و مرد در بهره‌مندی از قوه‌ ناطقه پرداخته و دامنه ارتقا و تعالی انسان را که بر محور قوه ناطقه است، برای زن و مرد یکسان می‌بیند و ادامه می‌دهد: فعل عقل فعال، عنایت به حیوان ناطق است. نقش عقل فعال، عنایت به حیوان ناطق یعنی انسان در جهت دستیابی به اقصی مراتب کمال است تا وی به مرتبه عقل فعال وارد شود و به مقامی برسد که به صرف اراده و بدون نیاز در به‌کارگیری جسم، ماده و عرض به مقاصد خود برسد. وی در صفحه چهارم، به شرح عبارت‌های حیوان ناطقه و قوه ناطقه پرداخته و می‌‌گوید: قوه ناطقه ناظر بر قوه نظریه، قوه عملیه و قوه نزوعیه است. قوه نظری همان عقل نظری، قوه عملی همان عقل عملی و قوه نزوعیه همان قوه برانگیختگی است که به بروز شوق یا کراهت در انسان منجر می‌شود و شکل‌گیری علوم و صنایع، ناشی از همین قوه‌ ناطقه است.

امامی‌جمعه سپس جایگاه وجودی زن از منظر ملاصدرا را بررسی کرد و گفت: ملاصدرا در جلد سوم تفسیرالقرآن، صفحه ۱۶۶، ذیل آیه ۳۸ سوره بقره که به آیه هبوط معروف است، ضمن بیان فلسفه هبوط به ساختار وجودی زن و مرد اشاره کرده است. وی ساختار وجودی آدم و حوا را همراه با کمالات غیرمحصور می‌داند و معتقد است اگر هبوط رخ نمی‌داد، این کمالات و خیرات نامحدود در حد قوه باقی می‌ماند و به فعلیت نمی‌رسید. همان‌طور که معلوم است، ملاصدرا از همان ابتدا میان ساختار وجودی آدم و حوا یا زن و مرد هیچ تفاوتی قائل نیست و استعدادها و قوای کمالی بی‌حدوحصری را برای آنها متصور است. وی در جایی دیگر در اسرارالآیات، ضمن بررسی مقام خلیفةاللهی انسان، بار دیگر به عدم تفاوت ساختار وجودی زن و مرد این‌گونه اشاره می‌کند: خلیفةالله مقامی مختص به انسان و پدیده‌ای تشکیکی و دارای مراتب و تنوع است. لذا، از اعلی مرتبه که مربوط به انسان کامل است تا پایین‌ترین حد آن، هیچ انسانی وجود ندارد که مرتبه‌ای از خلیفةاللهی در ساختار وجودی او نباشد.

وی به شرح عبارت حیوان ناطق از منظر فلسفه اسلامی پرداخت و بیان کرد: برای شناخت این تعبیر که در فلسفه یونانی نیز مطرح شده است، باید دو مفهوم حیوانیت و ناطقیت در دستگاه فلسفه اسلامی بررسی شود. فلسفه اسلامی، انسان را حیوان می‌داند. این تعبیر، نه توهین محسوب می‌شود و نه مدح، بلکه ناظر بر مراتب کمال است. مراد از حیوانیت، حرکت از روی اراده است که در مرتبه بعد از نباتی قرار دارد. در فلسفه اسلامی، نفس به چهار مرتبه وجودی تقسیم می‌شود؛ نباتی، حیوانی، ناطقه و نفس فلکی. انسان صاحب هر چهار نفس است، به این مفهوم که نفس نباتی او ناظر بر رشدونمو اوست که مرتبه‌ای فوق جمادات را برای او رقم می‌زند و نفس حیوانی او واجد حرکت و اراده افزون بر نفس نباتی اوست. در نفس ناطقه، به مرتبه نفس نباتی و حیوانی، عقلانیت نیز اضافه می‌شود و نفس فلکی ناظر بر اعلی‌ترین درجه نفس است که صاحب تمام کمالات به‌شمار می‌رود.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام
captcha