به گزارش ایکنا از اصفهان، سیدمهدی امامیجمعه، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در هفتمین نشست از سلسلهنشستهای درسگفتار ملاصدرا و نقش عشق و زیبایی در نظام خانواده و جامعه که روز گذشته، ۲۲ شهریورماه به میزبانی پژوهشکده الهیات و خانواده دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد، به شرح موضوع ملاصدرا و جنبههای اجتماعی و خانوادگی زیباشناسی و عشقورزی پرداخت.
وی ضمن اشاره به مباحث نشست قبلی مبنی بر رفع اتهام از ملاصدرا در خصوص جایگاه زنان، اظهار کرد: دیدگاه نظری ملاصدرا درباره بانوان بهصورت کامل بررسی و مشاهده شد که وی در میزان بهرهمندی از قوه ناطقه و عقلیه، تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست و هیچ حد و حصری برای مسیر تکامل زنان در نظر نمیگیرد. بنابراین، تعبیرات نادرست ملاهادی سبزواری از چند عبارت محدود کتاب اسفار، بدون در نظر گرفتن حدود 100 صفحه نظرات صریح ملاصدرا راجع به زنان، تهمتی ناروا و نادرست به وی محسوب میشود. اگر به بررسی جنبههای عملی و عینی زندگی ملاصدرا پرداخته شود و رفتار عملی او با زنان خانواده و اطرافیانش مورد توجه قرار گیرد نیز ردپایی از اتهامات وارد شده بر او پیدا نمیشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان تأکید کرد: ملاصدرا دارای سه دختر به نامهای صدریه، زبیده و بدریه بود که هر کدام از آنها در زمانه خود عالم، فاضل، متکلم، حافظ و مفسر قرآن، شاعر و سخنور بودند. مثلاً، صدریه، فیلسوف، متکلم و سخنوری بود که ابتدا نزد برادر و سپس در محضر پدر تعلیم دید. بدریه، فیلسوفی بود که ابتدا فلسفه را نزد پدر و بعد نزد همسر خود، ملاعبدالرزاق لاهیجی تحصیل کرد و در اغلب علوم به مقام استادی رسید. زبیده که ادیب، حافظ و مفسر قرآن بود نیز نزد پدر خویش تلمذ کرد و در تفسیر قرآن به مقام استادی رسید. بنابراین، اختصاص زمانهای طولانی برای آموزش زنانی که در زندگی ملاصدرا حضور داشتند، نشان از درک درست او از جایگاه زنان بوده است.
وی سپس به شرح جایگاه اجتماعی و خانوادگی عشق پرداخت و گفت: ملاصدرا عشق را برخاسته از نفس آدمی میداند و برای آن ساحتهای قلبی و عقلی قائل است. وی عشق را مرتبط با روابط نفسانی قلمداد کرده، آن را از روابط جسمانی منفک میپندارد و در عین حال، غریزه جنسی را سرکوب نکرده و داشتن روابط جنسی در چارچوب نکاح و به شرط عدم افراط و زیادهروی را تأیید کرده است.
امامیجمعه ادامه داد: ملاصدرا در صفحه ۱۷۲ اسفار، ضمن تأکید بر متوقف نشدن روابط عاطفی خانواده در سطح نکاح، بر ارتقای این روابط به ساحتهای قلبی و عقلی که از آن به عشق تعبیر میشود، اذعان کرده است. وی منشأ اصلی بروز عشق را استحسان شمایل محبوب یعنی توجه به زیباییهای معنوی و خلقی معشوق دانسته و میگوید، استحسان اولین قدم در راستای ارتقای روابط جنسی به روابط عاطفی و قلبی بهشمار میرود. عشق از یک طرف، مستلزم داشتن نفس رحیمه و ذهن شفاف برای درک زیباییهای معنوی معشوق است و از طرف دیگر، ظهور پدیده عشق خود عامل رقت قلبی و رحیمیت نفس میشود و توجه انسان را به امور شریف و معنوی معطوف میکند. پس نفس رحیمه و ذهن شفاف که در پرتو رواج تعلیم هنر، صنایع لطیفه و علوم دقیقه (علوم حکمی، الهی و ریاضی) حاصل میشود، با عشق در تلازم و تأثیر متقابل هستند.
امامیجمعه ادامه داد: ملاصدرا، عشق حاصل از استحسان شمایل محبوب، ترکیب نیکو، تناسب افعال و حرکات، اعتدال مزاج و حسن خلق معشوق را از فضایل انسانی برمیشمرد که هیچ مبدأ شهوانی برای آن نمیتوان در نظر گرفت. عشق، پدیدهای تشکیکی است، قابلیت رشد و بالندگی دارد و میتوان با روشهایی آن را ارتقا بخشید.
وی بیان کرد: ملاصدرا ضمن تأکید بر لزوم آموزش زن و مرد در مسیر ازدواج، این آموزشها را در دو مقطع زمانی، واجب و ضروری دانسته است. وی آموزش کسب زیباییهای معنوی و خلقی را قبل از ازدواج و آموزش استحسان شمایل محبوب را بعد از ازدواج مفید دانسته و اضافه میکند: شمایل، مجموعهای از صفات خلقی قابل اکتساب است که هر فرد برای دستیابی به آنها باید آموزش ببیند. تعلیم دیگر، مربوط به بازه زمانی بعد از ازدواج است و شامل آموزش نحوه توجه و درک زیباییهای معنوی طرف مقابل میشود، بهگونهای که استحسان شمایل محقق شود، چراکه اگر تمام زیباییهای معنوی در یکی از زوجین موجود باشد، ولی از سمت طرف مقابل درک نشود، عشق پدیدار نمیشود. رابطه عاشقانه فراتر از رابطه عاطفی است و علاوه بر ساحت قلبی، پای ساحتهای عقلی نیز به میدان میآید، چراکه درک و استحسان شمایل محبوب کار عقل است و حس و عاطفه بهتنهایی قادر به آفریدن عشق نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان افزود: پس از آنکه معشوق حداکثر تلاش خود را برای کسب زیباییهای معنوی انجام داد، عاشق نیز باید در راستای توجه و درک آنها تمام توان خویش را بهکار گیرد. ملاصدرا برای استحسان شمایل محبوب، مراحلی به این شرح ارائه داده؛ مرحله اول، مشاهده مکرر زیباییهای وجودی زن و مرد نسبت به یکدیگر است. به عبارت دیگر، دقت و توجه برای یافتن و دیدن زیباییهای درونی طرف مقابل، مرحله اول دستیابی به عشق پایدار محسوب میشود. مرحله دوم، نظر کردن در یکدیگر است که به نگاهی عمیقتر از مشاهده برمیگردد و هدف از آن، کشف زیباییهای عقلی معشوق است. مرحله سوم، به تفکر در حوزه زیباییهای معنوی محبوب و مرحله چهارم، به تذکر و یادآوری آنها در زندگی زناشویی مربوط میشود.
وی تصریح کرد: اگر این مراحل بهصورت مستمر در زندگی اتفاق بیفتد، صورتی از معشوق که شامل همه موارد استحصال شده اوست، در قلب عاشق حک میشود و همیشه با ذهن و قلب او همراه است. این صورت که حاصل و برآیند همه زیباییهای کشف شده از سوی عاشق است، در یک صورت واحد، متمثل میشود. در این مرحله، عشقی شکل میگیرد که دیگر قابل تضعیف شدن نیست و خانوادهای در اوج استحکام روابط عاطفی پدیدار میشود. هر یک از زوجین در هر مکان و شرایطی، با این صورت تمثل یافته مأنوس خواهد بود و همیشه در فکر معشوق و محبوب خویش است. لذا، اگر در شرایط خارجی به هر دلیلی میان زوجین تغییراتی رخ دهد، مثل کاهش زیباییها در پی افزایش سن یا وقوع فراقهای طولانی و...، عاشق، معشوق را از خلال همان صورت قلبی حک شده میبیند و به همین دلیل، محبوب در نظر وی همچنان زیبا و جذاب است. پس بهطور خلاصه، مشاهده مکرر، تمرکز، تفکر، تذکر و تمثل را میتوان بهعنوان مراحل دستیابی به استحسان شمایل معشوق برشمرد که سبب ارتقای عشق و بالندگی آن میشود.
امامیجمعه غفلت از منابع و سرمایههای معرفتی موجود در میراث فرهنگی اصیل ایرانیان و تنزل و محدود کردن پدیده عشق و تبدیل مباحث مربوط به آن به یک تابو در مراکز علمی و پژوهشی را از عوامل فقدان استحکام زندگی زوجین برشمرد.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام