حسین روحانی صدر، کارشناس ارشد تاریخ اسلام در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده، درباره کتاب «افسون گل سرخ» نوشته است؛
در سالهای اخیر، نشستها و کنگرههای علمی پیرامون مواضع و حوادث مذهب تشیع و امامان شیعه برگزار شده و میشود؛ زیرا گروههای علمی در دانشگاهها و موسسات مطالعاتی علوم انسانی چهره بسته و در نقاط مختلف جهان به طرح سوال و بحث پیرامون تاریخ و کلام شیعی میپردازند.
دکتر محمدجعفر امیرمحلاتی، استاد گروه الهیات دانشگاه ابرلین ایالت اوهایوی آمریکا، همراه با جمعی از پژوهشگران، همواره به طرح این سوالها و ارائه پاسخهایی به آن در مجموعهکتابهای امام حسینپژوهیشان برآمدهاند.
کتاب نگاهی به افسون گل سرخ، محصول سه گفتوگو و سه مقاله است در پنج فصل شامل: فصل اول «کربلا صحنه رویارویی اسلام علوی و اسلام اموی»؛ فصل دوم «واقعه کربلا از منظر اخلاقی»؛ فصل سوم «تببینهای رایج درباره واقعه کربلا»؛ فصل چهارم «حسین مکتب عدالت و کرامت» و فصل پنجم «اخلاق دینی و اخلاق فرادینی در کربلا»، وی در پیشگفتار هفتصفحهای خود، ابتدای سخن را به بندهایی از اشعار حماسی محمد اقبال لاهوری اختصاص داده تا مخاطبان را با حال و هوای نگاه امروزی به مواضع رویدادهای گذشته تاریخ اسلام مواجه سازد.
سپس بلافاصله مخاطب را در مقابل نظریات دو متفکر معاصر، آیریس مرداک، دانشآموخته فلسفه از دانشگاه آکسفورد و نویسنده کتابهای خیر و شر، اخلاق، روابط جنسی و قدرت ذهن ناخودآگاه، و دیوید کوک، نویسنده کتاب نگاه آخرالزمانی مسلمانان، شناخت جهاد، شهادت در اسلام، درک و نشانیابی حملات انتحاری قرار میدهد. به اعتقاد وی این دو اسلامشناس، دو سوال کلیدی و اضطرابافزا، فراروی امام حسینپژوهان معاصر قرار میدهند. مرداک معتقد است که عموم فرهنگهای معاصر، نگاهشان به اخلاق و مکاتب هنجاری، بحرانمحور است و دغدغه اخلاقاندیشی ندارند. حال، یک مسلمان شیعه میتواند از خود بپرسد که اصولاً سیره و مکتب امام حسین(ع) در زندگی عینی نسل حاضر، آیا صرفاً برای رفع بحران، مثلاً رفع ظلمی مورد توجه قرار میگیرد یا اینکه برای یک وضعیت غیربحرانی و تعالیبخشی هم، محل رجوع و استفاده است؟
دیوید کوک، شهادتپژوه معاصر، درخصوص رویکرد مذاهب اسلامی به پدیده شهادت نکته بدیعی دارد. وی میگوید برای اهلسنت و جماعت، شهادت، امری سرورآفرین، و برای شیعیان، امری حزنانگیز است و به همین جهت، شیعیان، شهادت امامشان را موضوع عزاداری تاریخی قرار میدهند. در عینحال، شهادت سرور شهیدان، یعنی حضرت اباعبداللهالحسین و یارانشان که موضوع مناسک بسیار گسترده عزاداری در جهان تشیع است، بهنوعی در هویتبخشی به جامعۀ شیعی، نقش بسیار عمدهای ایفا میکند. دراینصورت، پارادوکسی تشکیل میشود که از طرفی، شهادت امام حسین، لازمه یک هویت تاریخی برای شیعیان، و از طرف دیگر، امری تأسفبار به حساب میآید. آیا هویت حزنانگیز، قابلتوجیه و دفاع است؟
به دیگر بیان، با در نظر گرفتن اینکه اگر امام حسین و یارانشان شهید نشده بودند، هویتی که امروز از جهان تشیع میشناسیم، شکل و محتوا و معنای دیگری میداشت؛ آیا شیعیان، فاجعه عاشورا را یک حادثه تصادفی میبینند؟ یا برای آن، بهجهت بروز عالیترین نمونه فداکاری و ایثارگری امام و یارانشان، ضرورت قائلاند؟ سوالهای فوق، در عینحال، مجموعهسوالهای دیگری را نیز بههمراه دارد: فاجعه و ایثار کربلا، از چشم کدام مکتب اخلاقی، بهترین نمود و معنای خود را پیدا میکند؟ کدامیک از نظامهای اخلاقی نتیجهگرا، وظیفهگرا، نیتگرا، فضیلتگرا، روشمحور، ظرفیتمحور، حقوقمحور، شریعتمحور، اخلاق دینی یا فرادینی، و سایر مکتبها میتوانند این فاجعه و ایثار را بهتر تبیین کنند؟ فاصله عزاداری در تاریخ تشیع، تا چه حد ابزاری، و تا کجا اصیل و غیرابزاری است؟ در فاجعۀ کربلا، آیا دو فرد در مقابل هم قرار گرفتهاند، یا دو مکتب که ازسوی امام حسین و یزید نمایندگی میشدند؟
در این رویارویی تاریخی، معادله روابط بین قدرت و عدالت و عقلانیت، در کجا قرار دارد؟ حادثۀ کربلا، از منظر خشونتپژوهی و اخلاق جنگ و صلح، دربردارنده چه درسهایی است؟ تغییر و تبدیل منظر و نگاههای تحلیلی نسبت به این حادثه از عقلانیت عرفی فرادینی به مبانی اخلاقی، احساسی، دروندینی، مناسکی و فقهی، چه نتایجی در بر دارد؟ فاجعۀ کربلا، در معادلۀ روابط بین حیات و کرامت و حریت، چه معنا، پیام و پیامدی دارد؟
به ادعای دکتر محلاتی کتاب حاضر، ازجمله کتابهای امام حسینپژوهی برای جهان معاصر، پاسخهای بدیع و راهگشایی برای برخی از سوالات فوق دارد.
این کتاب برگرفته از مجموعه جلساتی است که در خانه اندیشمندان علوم انسانی در مهرماه سال 1399 میان دکتر ابوالقاسم فنایی و مهدی سیمایی، مولف عاشورا در میانه عقل، اخلاق و سیاست، برگزار شده و در سال ۱۴۰۰، ازسوی انتشارات نگاه معاصر در ۱۵۰ صفحه به انتشار رسیده است.