رهبر انقلاب اسلامی در بخشی از بیانات در دیدار اخیر شرکتکنندگان در بیستوچهارمین مجمع عالی فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تبیین دلایل دشمنی با انقلاب اسلامی، خصوصیت مهم انقلاب اسلامی را حاکمیت سیاسی اسلام خواندند و در این راستا به تشریح خصوصیات اسلام سیاسی که موجب برانگیختن دشمنیها شده پرداختند.
این ویژگی موجب شده که هرنظام سیاسی در جهان که براساس استعمار، سلطه و تجاوزگری شکل گرفته و با این روشها پیشرفت کرده با اسلام سیاسی و به تبع آن جمهوری اسلامی به منزله پرچمدار ظلمستیزی و حمایت از مظلومان و مستضعفان دشمنی و خصومت بورزد و لذا «قهراً رژیمی همچون رژیم صهیونیستی را که بنا و اساسش آن بر اشغال و ظلم و زور و شکنجه است با نظامی همچون جمهوری اسلامی به عناد و دشمنی وامیدارد.»
این خصوصیت اسلام سیاسی در تقابل و تضاد کامل با ماهیت نظامهای استعماری است که اساسا با غارت، استثمار و چپاول منابع ملتهای ضعیف به قدرت و ثروت و پیشرفت رسیدهاند در حالی که اسلام سیاسی بر مبنای منطق قرآنی «لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاّ تَعْدِلُوا اعْدِلوا» رفتار عادلانه با همه ملتها حتی ملتهایی با عقاید و ارزشهای متفاوت را در دستور کار دارد و هیچ گاه چشم طمع به منابع و ثروتهای سایر ملتها ندوخته است و لذا چنین بروز و ظهور چنین منطقی در سطح جهانی دشمنی استعمارگران و سلطهطلبان را برمیانگیزد و «دستگاه اهریمنی استعمار با آن سابقه اساساً نمیتواند با نظام اسلامی خوب باشد.»
اسلام سیاسی منطبق بر دو دستور قرآنی «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» و «إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» برای همه انسانها فارغ از دین، مذهب، رنگ، نژاد، زبان و قومیت به واسطه مخلوق خدواند بودن، کرامت و ارزش ذاتی قائل است. در این منطق انسان سیاهپوست به مانند انسان سفیدپوست در نزد پروردگار دارای ارزش و حقوق برابر است و در حالی که استعمارگری غرب براساس منطق نژادپرستی و بیارزش و پست شمردن سایر انسانهای غیر سفیدپوست شکل گرفت و به جلو رفت و بردهداری جلوه آشکار این وجه ضد حقوق بشری نظام سلطه است که همچنان نیز این رویکرد نژادپرستانه در غرب وجود دارد؛ «بنابراین غربیها که منطق تبعیض نژادی را به شکل فضاحتباری گسترش داده و میدهند، آیا میتوانند با نظام اسلامی مهربان باشند؟»
برطبق آیات «وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ» (انفال، 61) و «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ» (ممتحنه، 8) اسلام سیاسی معتقد به همزیستی مسالمتآمیز و صلحطلبی با دولتها و کشورهایی است که قصد خصومت و دشمنی با نظام اسلامی ندارند و صلح و روابط دوستانه با همه دولتهای غیر متخاصم اساس و پایه اسلام سیاسی در عرصه روابط بینالملل است اما این رویکرد مختص دولتهای پیمانشکن و ستیزهجو با نظام اسلامی نیست و مقابله با آنها را دستور قرآن است.
الگو شدن جمهوری اسلامی موجب تکثیر و گسترش اسلام سیاسی در سطح منطقه شده و امروز تنها جمهوری اسلامی ایران تنها عضو جریان ظلمستیزی و حمایت از مظلومان نیست و محور مقاومت در غرب آسیا نمونه و دستاورد بزرگ صدور و نفوذ جهانی انقلاب اسلامی است که جریان ضدیت با ظالمان و مقابله با سلطهگران و متجاوزان را در منطقه به یک جریان فراگیر تبدیل کرده و رژیم اشغالگر و غاصب صهیونیستی امروز بیش از همیشه از چنین جریانی احساس خطر میکند در حالی که «اگر جمهوری اسلامی الگو نمیشد، این دشمنیها کمتر بود.»
مجموعه این ویژگیهای پنجگانه به طور طبیعی اسلام سیاسی را به دشمن اصلی نظام سلطه و استکبار جهانی تبدیل کرده و به عبارت دیگر «اسلام سیاسی را در مقابله با اهریمنانِ خبیث، کینهورز، عهدشکن و دروغگو قهراً دشمنساز» کرده است و تا زمانی که اسلام سیاسی مبتنی بر این خصوصیات وجود دارد این دشمنیها هم وجود دارد مگر اینکه اسلام سیاسی تبدیل به یک اسلام سکولار، فردی و بیتفاوت نسبت به ظالمان و مظلومان شده و در جغرافیای خود محصور بماند.
مهدی مخبری
انتهای پیام