فرهنگ جزیرة‌العرب هنگام ولادت پیامبر(ص) و پس از بعثت چگونه بود
کد خبر: 4171655
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۷ مهر ۱۴۰۲ - ۰۰:۱۱
در گفت‌وگو با مجید معارف تشریح شد

فرهنگ جزیرة‌العرب هنگام ولادت پیامبر(ص) و پس از بعثت چگونه بود

استاد دانشگاه تهران ضمن اشاره به جاهلیت جامعه جزیرة‌العرب پیش از ظهور اسلام و گستردگی این جاهلیت، توضیح داد که پیامبر(ص) چگونه از این جامعه منحط، یک جامعه نمونه ساخت.

حرف و حدیث‌ها درباره شرایط جامعه عربستان پیش از بعثت حضرت ختمی مرتبت بسیار است. به مناسبت میلاد پیامبر اسلام(ص) درباره وضعیت اجتماعی و فرهنگی شبه جزیره عربستان در دوران قبل از بعثت پیامبر(ص) و ظهور اسلام، با مجید معارف؛ استاد دانشگاه تهران گفت‌وگویی داشته‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید؛

ایکنا ـ روایت معروف و مشهوری که مطرح است این است که در دوران قبل از ظهور اسلام یک جاهلیت و بدویتی در شبه جزیره عربستان حاکم بوده و نمادهایی هم از آن در قرآن نمود یافته است؛ مثل زنده به گور کردن دختران، با این حال طبق تحقیقات باستان‌شناسی جدید ادعا می‌شود جامعه عربستان قبل از ظهور اسلام یک جامعه بی‌فرهنگ و بی‌تمدن نبوده است. دیدگاه شما پیرامون این مسئله چیست؟

اینکه می‌فرمایید تحقیقات جدیدی شده و در این تحقیقات قبول ندارند جامعه عربستان بی‌فرهنگ بوده است که احتمالاً این تحقیقات از ناحیه خاورشناسان اتفاق افتاده باشد، می‌خواهم سؤال کنم اگر قرار باشد فرهنگ و تمدنی برای دوران قبل از اسلام ادعا شود این فرهنگ و تمدن باید شاخص‌هایی داشته باشد؛ مثلا شما از تمدن یونانی صحبت می‌کنید و از ارسطو و افلاطون و فلسفه و طب یونانی نام می‌برید که از مظاهر تمدن یونانی هستند یا مثلا از تمدن ایرانی قبل از اسلام صحبت می‌کنید و از افرادی مثل بزرگمهر یا نظام سیاسی آن دوره نام می‌برید و این را به عنوان شاخص تمدن ایرانی عنوان می‌کنید.

اگر قرار باشد کسی ادعا کند قبل از اسلام فرهنگ و تمدنی بر جزیره العرب حاکم بوده باید شاخص‌هایش را ذکر کند مثلا از چند آدم مهم نام ببرد که این افراد در جزیرة‌العرب قبل از اسلام جزء حکما و عقلا بودند و مردم به آنها مراجعه می‌کردند یا مثلا از مدرسه یا بیت الحکمه یا نهادی فرهنگی یاد کند. به ادعا که نیست، قاعدتاً اگر فرهنگ و تمدنی بوده باید شاخص‌هایی از آن مانده باشد و ما بتوانیم آن را نشان دهیم. من هنوز به چنین نتیجه‌ای نرسیدم و نمی‌توانم به عنوان شاخص تمدنی چیزی ذکر کنم البته رگه‌هایی از آموزه‌های توحیدی در فرهنگ آن دوره به چشم می‌خورد مثلا گفته می‌شود چند خانواده موسوم به حنفا در آن جامعه بودند که موحد بودند ولی اینها صرفاً رگه‌هایی بوده و فرهنگ غالب آن جامعه نبوده است. اگر فرهنگ غالب بود پیامبر(ص) با شرک و بت‌پرستی مبارزه و مقابله نمی‌کرد. نمی‌شود از این رگه‌ها به عنوان مظاهر فرهنگ و تمدن به شکل وسیعش یاد کنیم.

این مقدمه پاسخ من بود. اصل پاسخ بنده این است؛ ما صرف نظر از اینکه مسلمان باشیم قبول داریم قرآن یکی از اسناد به جامانده از صدر اسلام است که اوضاع قبل از بعثت را برای ما ذکر می‌کند. حتی اگر من مسلمان نباشم نمی‌توانم انکار کنم قرآن کریم یک سندی از صدر اسلام است و این را همه قبول دارند. این سند تا اندازه بسیار زیادی فرهنگ آن عصر را به ما نشان می‌دهد و بازتابی از فرهنگ آن عصر می‌تواند باشد. اگر خود قرآن را به عنوان سندی بر جای مانده از صدر اسلام در نظر بگیریم در این قرآن سه جا تعبیر جاهلیت به کار رفته است. یکی آیه 26 سوره فتح است که از «حمیه الجاهلیه» یعنی تعصبات جاهلیت یاد می‌کند. دومین مورد آیه 154 آل عمران است که می‌فرماید: «وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ». این گمان‌های جاهلی ناشی از بی‌اعتمادی به خداوند است یعنی ناگهان وسط جنگ یک عده مایوس می‌شدند از اینکه نصرت الهی همراه آنها باشد. قرآن از این مطلب پرده‌برداری می‌کند که یک عده آن زمان بودند که ظن آنها به خدا از نوع ظنون جاهلیت بوده است.

مورد سوم هم آیه 33 سوره احزاب است که خدا در مقام تادیب همسران پیامبر(ص) می‌فرماید: «وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى؛ و در خانه‌هاى خود بمانيد، و همچون دوران جاهليّت نخستين [در ميان مردم] ظاهر نشويد». از نظر قرآن کریم که تعبیر جاهلیت را سه بار به کار برده ظاهرا جاهلیت شاخص‌هایی دارد. شاخص جاهلیت در بعد اعتقادی شرک است، در بعد اخلاقی نیز بسیاری از مفاسد رایج بوده است، به عنوان مثال روابط جنسی در آن دوران خیلی نامنظم بوده است. غیر از این توضیحاتی که از قرآن عرض کردم کتاب‌های خوبی داریم از جمله کتاب شهید باهنر به نام «جهان در عصر بعثت» که اوضاع جهان را هنگام بعثت شرح می‌دهد یا دکتر جواد علی کتابی به نام «المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام» دارد که به شکل مفصل اوضاع عرب قبل از اسلام را شرح می‌دهد.

یکی از کسانی که عمر مبارکش در جاهلیت و اسلام سپری شده یعنی هم سالیانی از قبل بعثت را درک کرده و هم بعد از بعثت را درک کرده است، شخص امیرالمومنین(ع) است. ایشان حدود دوازده سال قبل از بعثت در جامعه جاهلی زندگی کرده بود. ایشان جملاتی دارد که در نهج البلاغه جمع شده است. به نظرم یکی از افرادی که صلاحیت دارد درباره اوضاع جزیرة‍‌العرب قبل از اسلام سخن بگوید کسی است که آن سال‌ها را درک کرده است. من مایلم به نمونه‌هایی از سخنان امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه اشاره کنم تا با شاخص‌های جامعه جاهلی آشنا شویم. به عنوان مثال اگر کسی خطبه 26 نهج البلاغه را مشاهده کند، ایشان می‌فرماید: «همانا خدا محمّد را برانگيخت، تا مردمان را بترساند، و فرمان خدا را چنانكه بايد رساند. آن هنگام شما اى مردم عرب بدترين آيين را برگزيده بوديد، و در بدترين سراى خزيده. منزلگاهتان سنگستانهاى ناهموار، همنشينتان گرزه مارهاى زهردار. آبتان تيره و ناگوار، خوراكتان گلو آزار. خون يكديگر را ريزان، از خويشاوند بريده و گريزان. بتهاتان همه جا بر پا، پاى تا سر آلوده به خطا».

باز ایشان در خطبه 33 نهج البلاغه که نظیرش در خطبه 104 تکرار شده است می‌فرماید: «خدا محمّد(ص) را برانگيخت و از عرب كسى كتابى نخوانده بود، و دعوى پيامبرى نكرده بود. محمّد(ص) مردم را به راهى كه بايست كشاند، و در جايى كه بايد نشاند، و به رستگارى رساند، تا آنكه كارشان استوار و جمعيّتشان پايدار گرديد». حضرت در این خطبه می‌فرماید پیامبر(ص) مردم را تا جایگاه کرامت انسانی پیش برد و به رستگاری رساند.

در همین نهج البلاغه تعبیر جاهلیت هم بکار رفته است. من از بین تعابیری که لفظ جاهلیت استعمال شده است علاقه‌مندان را به خطبه 95 ارجاع می‌دهم که می‌فرماید: «بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلَّالٌ فِي حَيْرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِي فِتْنَةٍ، قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الْأَهْوَاءُ وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْكِبْرِيَاءُ وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ» یعنی او را برانگيخت، حالى كه مردم سرگردان بودند، و بيراهه فتنه را مى‌پيمودند. هوا و هوسشان سرگشته ساخته، بزرگى خواهى‌شان به فرودستى انداخته. از نادانى جاهليت‌خوار، سرگردان و در كار نااستوار، به بلاى نادانى گرفتار.

من کلامم در این بخش را با آیه دوم سوره جمعه به پایان می‌رسانم که می‌فرماید: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»، ابتدای آیه می‌فرماید خداوند پیامرش را در بین امیین برانگیخت. در کتب تفسیر و لغت امی به معنای کسی است که با خواندن و نوشتن بیگانه است و سابقه خواندن و نوشتن به عنوان نماد فرهنگ و تمدن ندارد. خداوند در بین امیین رسول خودش را برانگیخت و او مأمور شد کتاب خدا و حکمت را به آنها بیاموزد در حالی که مردم پیش از آن در گمراهی آشکار بودند. قبل از بعثت جامعه عرب که در جزیرة‌العرب زندگی می‌کردند رابطه‌ای با فرهنگ و تمدن و شهرنشینی نداشتند ولی قرآن آمد آنها را موحد کرد، یکپارچه کرد، نظام قبیلگی تبدیل به نظام سیاسی واحدی شد و به برکت بعثت این جامعه با فرهنگ و کتابت و خواندن و نوشتن آشنا شد و بعد از گذشت سنواتی دانشمندانی در بین آنها ظهور کرد.

ایکنا ـ ما از این دوران به عنوان دوران جاهلیت نام می‌بریم. لطفا بفرمایید این جاهلیت به معنای بی‌سوادی است، به معنای بی‌فرهنگی است یا معنای دیگری مورد نظر است؟

جاهلیت از ریشه جهل به معنای نادانی است ولی دوران جاهلیت که قرآن نام می‌برد به معنای دورانی نیست مردم صرفاً فاقد آشنایی با خواندن و نوشتن باشند. فقدان سواد یکی از ابعاد جاهلیت در حوزه فرهنگی است ولی جاهلیتی که قرآن ذکر می‌کند گونه‌ای انحطاط در روابط انسانی است؛ یعنی ابعادش وسیع‌تر از فقدان هنر خواندن و نوشتن است. زمانی که امنیت اخلاقی نیست، امنیت جنسی نیست، زور حاکم است، غارتگری در اوج است و کسی نمی‌تواند به کسی ایراد بگیرد و با اختلاف جزئی جنگ‌های ده‌ها ساله شکل می‌گیرد، چنین جامعه‌ای گرفتار جاهلیت است. جالب است که خداوند چهار ماه را به عنوان ماه حرام قرار داده بود تا مردمی که درگیر جنگ بودند در این چهار ماه آتش بس کنند تا زمینه صلح برقرار شود. قبل از اسلام قبائل عربی سال‌ها را کبیسه می‌کردند تا ماه حرام را از زمان واقعی خودش تغییر دهند و به عقب بیندازند. قرآن این سنت را ممنوع کرد. آیه 37 سوره توبه می‌فرماید: «تأخير ماه‌هاى حرام [و جابه‌جا‌كردن آن‌ها] فقط افزايشى در كفر [مشركان] است كه با آن، كافران گمراه مى‌شوند». می‌خواهم عرض کنم مردم آن جامعه حتی از فرصت‌هایی که تقدیر الهی برای صلح و آرامش ایجاد کرده بود استفاده نمی‌کردند.

پس جاهلیتی که قرآن می‌گوید گونه‌ای انحطاط در شخصیت، منزلت و روابط انسان‌ها با یکدیگر بوده است. در آن جامعه نه عدل برقرار بوده، نه به عهد پایبند بودند، نه انضباطی در امور جنسی بوده است. وقتی پیامبر اسلام مبعوث شدند یک تحول همه جانبه در اخلاق، عقاید، آداب اجتماعی و روابط فی مابین انسان‌ها ایجاد کردند.

ایکنا ـ سوالی که برای عموم مردم مطرح است این است در آن جامعه‌ای که چنین گرفتار بی‌اخلاقی و انحطاط بود پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) تابع چه دین و آیین و مسلک و مرامی بودند؟

خداوند در سوره نحل می‌فرماید: «سپس به تو وحى فرستادیم که از آیین ابراهیم‌ که ایمانى خالص داشت و از مشرکان نبود پیروى کن». این وحی، وحی قبل از بعثت یا همان هدایت الهی است که شامل پیامبر اسلام شد. بر اساس این آیه و گزارشات تاریخی درمی‌یابیم که اجداد پیامبر اسلام که اجداد امیرالمومنین هم هستند شاخه موحدان جزیره العرب بودند. برای همین در زیارت امام حسین(ع) می‌خوانیم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا». ما معتقدیم پدران پیامبر(ص) موحد بودند و ابوطالب که سید قریش بود از حنفا بوده چنانکه پدر او عبدالمطلب بزرگ مکه بوده است البته زورش به شرک و بت‌پرستی مردم نمی‌رسیده ولی شخص خودش جزء حنفا و موحدان جامعه بود.

انتهای پیام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۱۴۰۲/۰۷/۰۷ - ۱۷:۲۲
0
0
مفيد و با سند هاى ارائه شد عالى بود
captcha