رحماندوست: اثر یک نویسنده با خاك و فرهنگ كشورش هویت می‌گیرد + صوت
کد خبر: 4182450
تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۵
سفر بر بال‌های کتاب/ «طوفان بمبئی»

رحماندوست: اثر یک نویسنده با خاك و فرهنگ كشورش هویت می‌گیرد + صوت

«محتبی رحماندوست» نویسنده «طوفان بمبئی» با اشاره به داشتن صداقت در زمان نوشتن اثر گفت: عناصر تشكیل‌دهنده شخصیت؛ تكمیل و تكوین‌كننده هویت هر فرد و شرایط روحی و جسمی اوست كه با خاك و فرهنگ كشورش معنا می‌گیرد.

کتاب «طوفان بمبئی» به قلم «مجتبی رحماندوست» مجموعه‌ای از سفرنامه‌های اوست که امسال به همت انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این اثر در 7 فصل با عناوین «طوفان بمبئی»، «تعبد سیدحسن به رهبری»، «پیاده‌روی اربعین»، «پرواز چهارده و نیم ساعته»، «5555 کیلومتر راه زمینی»، «ترکیه وام‌دار اسرائیل» و «آواز دهل» تدوین شده است.

مجتبی رحماندوست، نویسنده کتاب در مقدمه اشاره کرده است که این سفرنامه‌ها گزارش دقیق علمی یا حتی جغرافیایی از کشورهای مقصد نیست و تنها تک‌نگاری‌های دلی و ذوقی از هر سفر است.

وی سیاستمدار، پژوهشگر، محقق و نویسنده‌ای است که در دوران نوجوانی در جبهه‌های جنگ حضور داشته و بعدتر نیز به عنوان نماینده مجلس و یکی از مسئولان جانبازان و ایثارگران فعالیت کرده است. او نیز همچون برادرش «مصطفی رحماندوست» طبع شعر دارد و هر چند خود را شاعر نمی‌داند اما در سیاهه بیش از 30 اثر منتشر شده از او تا به امروز، چشم مخاطب به دفتر شعری از او نیز می‌خورد.

در سفرنامه «طوفان بمبئی»، رحماندوست ما را با خود به کشورهای دور و نزدیکی همچون ترکیه، برزیل، عراق، لبنان، مالزی و سنگاپور می‌برد. هرکدام از این سفرها در بطت و متن خود راوی تجربه‌های متفاوت و منحصر به فردی است.

او سفر برزیل را همراه ورزشکاران جانباز و معلول پارالمپیکی انجام داده است. سفر ترکیه، سوریه و لبنان را با ماشین شخصی خود و به همراه خانواده رفته و سفر مالزی و سنگاپور وی، گزارشی از دیدار مراکز علمی و فناوری این کشورها به همراه جمعی از اساتید دانشگاهی است. این اثر دارای زبانی ساده و حاوی اطلاعات سیاسی و فرهنگی دست اولی است که مطالعه آن را را ارزشمند می‌کند.

آنچه در ادامه می‌آید سومین گزارش از سلسله گزارش‌های خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) است که به مناسبت سی‌ویکمین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران در قالب معرفی کتاب به گفت‌وگو با نویسنده آن پرداخته‌ایم و این‌بار دلیل خلق اثر از زاویه دید نویسنده و خالق آن با روایتی متفاوت و صریح مورد پرسش قرار می‌گیرد. گفت‌وگوهایی که علاوه بر وجه معرفی و شرح دلیل نگارش، نگاه نقادانه‌ای را در بطن خود میزبانی می‌کند، نقدی عادلانه، منصفانه و موشکافانه. با سومین گزارش و گفت‌گوی ایکنا با دکتر مجتبی رحماندوست و کتاب «طوفان بمبئی» همراه باشید.

شنبه/// كلمات درشت و مطنطن در نوشته به معنای بلند بالا بودن نویسنده نیست + صوت

ایکنا - جناب رحماندوست، «طوفان بمبئی» چهارمین سفرنامه‌ای است که از شما منتشر شده است. در مقدمه كتاب، شما این پرسش را مطرح كردید که «مطرح كردنِ انتخاب، گزینش و روایت آنچه كه شما به عنوان مسافر در این سفرها تجربه کردید با مخاطبان چه جذابیتی می‌تواند داشته باشد؟» همچنین دیگر اشاره شما بر این مسئله استوار بوده که «وقتی با اطرافیانتان درباره سفرهایی كه رفتید به صحبت می‌نشینید، زمانی که اشاره شما به تك‌گفتارها و تك‌نگاره‌ها از مجموع آنچه دیدید و تجربه کردید در این هم‌صحبتی می‌رسد و می‌انجامد، جذابیت روایت برای آن شنوندگان بیشتر می‌شود»؛ آیا همین گزاره‌ها و تجربه‌ها باعث شد كه شما سفرنامه «طوفان بمبئی» را که شامل روایت هفت سفر شما است به نگارش در آورید؟ یا جز این جذابیت‌ها در چینش و روایت تک‌نگاره‌ای دلیل دیگری داشته است؟

وقتی كسی به سفر خارج از كشور می‌رود و در یك مهمانی خانوادگی یا میان همكاران حضور پیدا می‌كند، از او می‌خواهیم كه از سفرش بگوید. در این روایت‌ها، آن مسافر هیچ‌وقت نه به جغرافیا، نه به ویژگی‌های فرهنگی و تمدنی آن كشور اشاره نمی‌کند؛ تنها، چیزی كه از دید او گذشته، برای او جذاب بوده، در ایران ندیده و در آن كشور تجربه كرده را به مخاطب می‌گوید.

بنابراین اگر كسی به سفری مانند بمبئی یا دیگر كشورها می‌رود نمی‌تواند مدعی باشد كه من تمام جزئیات و تمام فراز و فرودهای آن شهر یا کشور مقصد را به شما می‌گویم. او تنها آن چیزی كه دیده و تجربه كرده را به مخاطب در قالب روابت ارائه می‌دهد. بی‌تردید این به مثابه روایت و آشنایی تام و تمام مخاطبان از سفر آن فرد كه طی چند روز به هند رفته نیست و نخواهد بود! تنها روایت بخشی است كه او آن را دیده، تجربه كرده و در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. پس او به معنای «معلم تاریخ، فرهنگ یا جغرافیا» مختصات و هویت آن كشور را به شكل تام و تمام معنی نمی‌كند. البته که با این دید حتی برای روایت یا نوشتار خود نیز تلاشی نمی‌کند و چنین ادعایی نیز ندارد.

من هم در این سفرنامه‌هایی كه نوشتم خود را به جای فردی كه در ایران قرار دارد و به این سفر نیامده قرار می‌دهم. پس با این دید، توجهم را به آن نكات و مؤلفه‌هایی كه می‌بینم استوار می‌كنم و در میان همه آنهایی که دیده و تجربه کرده‌ام، عناصری كه ممكن است برای هر فرد كه این سفر را تجربه نكرده اما احساس می‌کنم جذابیت دارد را قلمی كرده و در مقام یك راوی با مخاطبم قسمت می‌كنم.

در ابتدای كتاب نوشتم كه در این سفرها به تجربیاتی رسیدم كه این تجربیات می‌تواند برای كسی كه در این سفر نبوده، مفید باشد. اینكه تا چه قبول افتد و چه در نظر آید به مخاطبان و كسانی برمی‌گردد كه این آثار را مطالعه می‌كنند.

کد

ایکنا - زیست شما دارای اشکال و ابعاد متفاوت، ناب و شاید در مواردی مثال زدنی برای هر فرد باشد. آقای رحماندوست به مقابه فردی است كه دوران نوجوانی، تجربه سال‌ها حضور در جبهه حق علیه باطل را داشته است. سپس لباس نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی را به تن كرده و در ادامه در پست‌ها و مدیریت‌های مختلف فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی سابقه درخشانی از خدمت دارد. حال پرسش اینجاست که چگونه چنین فردی با این مختصات مدیریتی و وجهه سیاسی می‌تواند تا این حد قلمش را به زبان شاعرانه و طبع لطیف احساسات نزدیك كند؟

شاعرانگی یك بُعد است اما قبل از آنكه بخواهم به این شاعرانگی جواب دهم، خیلی صریح و ساده می‌گویم كه من به هیچ وجه معتقد نیستم كه نویسنده باید از كلمات دهان‌پرکن، مطنطن، سخت و سنگین استفاده كند تا بخواهم خود را نویسنده نشان دهد! چرا كه تجربه نشان داده كه مخاطب در مواجهه با ادبیات معاصر و خواندن چنین دست از آثاری به جای حس همراهی، بیشتر دچار واپسگرایی و عدم ارتباط با اثر می‌شوند. مطلبی كه می‌توان با یك بیان ساده به مخاطب رساند را چرا باید قضیه را سخت کرد و كلمات دشوار را به كار برد؟ این نشانه حقارت نویسنده است.

دیگر اعتقاد من آن است كه مخاطب در مواجهه با هر اثر مكتوب، محتوا را باید از نویسنده دریابد نه آنكه محتوای را در پشت كلمات سنگین و مطنطنی كه اوی نویسنده برای روایت خود انتخاب كرده به جست‌وجو بنشیند! دوره، عصر و زمانه حاضر چنان سریع و پرشتاب می‌گذرد كه مخاطب می‌خواهد در نخستین مواجهه‌اش با قلم نویسنده، پیام؛ نظرگاه و بینش او را دریابد. نه آنکه با رجوع به لغت‌نامه‌های مختلف و یا اسناد پژوهشی دیگر به واسطه كتابی كه در دست دارد به مسئله مؤلف یا محتوای مد نظر نویسنده پی ببرد.

نویسنده باید اثرش را ساده، بی‌پیرایه و معمولی بنویسد. چرا که خواننده یک کتاب، با نویسنده مواجه می‌شود نه با كلمات او! من تلاش كردم كه در تمام آثارم به ویژه در روایت سفرنامه‌هایم به مثابه فردی باشم كه به دیدن فیلم سینمایی رفته و همانگونه كه این فیلم را برای دوستان، آشنایان، اقوام و همكاران خود تعریف می‌كنم، با همان زبان ساده، تجربیات سفرم را در ابعاد مختلف با مخاطب قسمت كنم.

اما در پاسخ به زبان و لحن شاعرانه، نخست باید بر این مسئله تأكید كنم كه خود را شاعر نمی‌دانم، چرا كه در میان بیش از 30 اثری كه تا به امروز نوشتم، تنها یك دفتر شعر وجود دارد؛ اما به‌هرحال رد پای آن نگاه را گاه می‌توان در قلم من نیز پیدا كرد. این شکلِ استفاد نه ادعایی برای شاعر بودن كه بیشتر روایتی ساده، صریح و بی‌پیرایه با زبانی روان جهت قسمت كردن محتوای مدنظرم با مخاطب است.

در بسیاری از آثارم سعی می‌كنم كه هم نگاه همراه با مطایبه هم، زبان و لحن شوخی را با مخاطبم داشته باشم؛ چرا كه احساس می‌كنم این كار علاوه بر جذابیت، باعث ارتباط نزدیك‌تر مخاطب با كتاب می‌شود و در همراهی با آن اثر به جای آنکه آن را كنار بگذارد؛ صفحه به صفحه و كلمه به كلمه با آن پیش می‌رود.

خداوند جلال آل‌احمد را رحمت كند؛ وقتی كتاب‌های آل‌احمد را بخوانیم، به وضوح متوجه می‌شویم كه نثری از این ساده‌تر و افتاده‌تر وجود ندارد. درحالی‌كه او از چهره‌های بزرگ حوزه سیاست و البته فرهنگ و هنر كشورمان بوده است. كلمات درشت به كار بردن در نوشته به معنای بلند بالا بودن آن نویسنده نیست! بلكه معتقدم كه دقیقاً در نقطه عكس آن تعریف می‌شود و نشان‌دهنده قد کوتاه نویسنده است.

شنبه/// كلمات درشت و مطنطن در نوشته به معنای بلند بالا بودن نویسنده نیست + صوت

ایکنا - «طوفان بمبئی»؛ «تعبد سیدحسن به رهبری»؛ «پیاده‌روی اربعین»؛ «پرواز چهارده و نیم ساعته»؛ «5555 كیلومتر راه زمینی»؛ «تركیه وامدار اسرائیل» و «آواز دهل» عناوین هفت فصل سفرنامه «طوفان بمبئی» است. کمی درباره این نامگذاری و شرح‌ سفرهای این کتاب بگویید.

از «5555 كیلومتر راه زمینی» شروع کنم. درست 20 سال پیش، تعطیلات نوروز 1382 با وسیله شخصی‌ام خیلی ساده و خودمانی دست زن و بچه‌ام گرفتم و از شمال غرب كشور مرز آذربایجان غربی آنها را به تركیه، سوریه و لبنان بردم. طول این مسافرت زمینی 5555 کیلومتر بود و همین شد نام این روایت از سفرم!

همچنین تجربه سفری كه همراه ورزشكاران جانباز و معلول داشتم یا سفر مالزی و سنگاپور که بیشتر گزارشی و یازدیدی بود از مراكز علمی و فناوری این كشور که به همراه جمعی از اساتید دانشگاه این تجربه را داشتم و در نهایت همه اینها را با زبانی ساده با مخاطبان قسمت کردم.

کد

ایکنا - مخاطب گاه در مواجهه با همین زبان روان، ساده و بی‌پیرایه؛ گاه شاهد چرخیدن و درغلتیدن این قلم در باب شخصیت یك رزمنده و یا یك چهره سیاست‌مدار هستیم كه هر دو تجربه یان الگوها را شما پیش از این پشت سر گذاشته‌اید. آیا این انتخاب چرخش قلم امری آگاهانه بود یا به شكل ناخودآگاه صورت گرفته است؟

قطعاً با تمام وجود آن را دریافته‌ام و آگاهانه استفاده کردم. تمام نگاه و وجودمان ایران است. عشق و علاقه من به ایران نیز بسیار بسیار فراتر و بالاتر از جانم ارزش دارد. مگر من می‌توانم با تمام تجربیاتی كه شما گفتید و دهه‌هایی كه از سنم گذشته، قلمم را بر روی كاغذ بگذارم و برای انتخاب لحن و روایت ناخودآگاهی را انتخاب كنم؟!

آنجا كه لازم است از قدرت، عظمت، شكوه، استقلال و حریت كشورم بگویم در مقام یك سرباز و یك رزمنده می‌گویم. آن زمان كه باید از قدرت تأثیرگذاری، جریان‌سازی و قطب اتفاق‌های جهانی به عنوان یك كشور با نگرش و بینش اسلامی و انقلابی سخن بگویم، وجه سیاست‌مدار خود را به یاری می‌گیرم و همه اینا با صداقت و قلمی روان و ساده با مخاطب قسمت می‌كنم. اینها هم آگاهانه بوده و هم از سر شوق، عشق و علاقه‌ای كه به خاك كشورم و مردمان میهنم دارم لبریز شده است.

عناصر تشكیل دهنده شخصیت؛ تكمیل و تكوین‌كننده هویت هر فرد و شرایط روحی و جسمی اوست كه با خاك و فرهنگ كشورش معنا می‌گیرد.

بگذارید برای شما از همین کتاب «طوفان بمبئی» مثالی بزنم. در سفرم به مالزی به همراه اعضای هیئت علمی دانشگاه برای بازدید از پروژه‌های علمی این كشور، مثل دیگر توریست‌ها ما را به كنار برج‌های «پتروناس»، برج‌های دوقلو 88 طبقه این كشور بردند كه قطب توریستی آن به شمار می‌رود.

از سر كنجكاوی تاكسی گرفتم، چند كیلومتر از این فضا فاصله گرفتم و دیدم كه مردمانی كه در این كشور با این نگاه تبلیغاتی از نظر قطب توریستی منطقه آسیای شرقی که در تمام رسانه‌ها از آن صحبت می‌شود در ضعیف‌ترین، سطحی‌ترین و گاه حتی پایین‌تر از شرایط زندگی عادی زیست می‌كنند. به همین جهت نام این بخش از سفرم را در کتاب «آواز دهل» گذاشتم!

همه اینها برآمده از همان عشق و ارادت قلبی به ایران است كه در هر منطقه، شهر یا حتی روستاهای آن با همه تلاش‌هایی كه برای خدشه‌دار كردن نام و اصالت این سرزمین از سوی رسانه‌های بیگانه صورت می‌گیرد و البته که خود ما نیز در این حوزه كوتاهی كرده‌ایم؛ می‌توانیم فصلی مهم و سترگ از درخشش، عظمت، اصالت و هویت تمدن‌ساز جهان را با محور ایران رصد كنیم.

اینجاست كه نقش من، فارغ از نقش فردی كه قلم در دست گرفته؛ در راستای رسالت آگاهی‌بخشی و دانش‌افزایی برای مخاطبم رُخ‌نمایی می‌كند. باید همه آنچه كه دیده‌ام و دیگران ندیده‌اند و تنها شنیده‌اند را با آنها قسمت كنم. قسمت کنم تا بدانند كه نباید تنها در ظواهر و یا سرخط روایت‌های رسانه‌ها به قضاوت از یك شهر، كشور، قدرت و قدمت آن بپردازند. این همان فصل بی‌واسطه قلم زدن من است كه اتفاقاً برای مخاطب جذابیت‌های فراوانی با خود به همراه داشته و دارد.

کد

ایکنا - در مرور تاریخ گرانسنگ ادبیات ایران، فصل مهمی از درخشش و هویت آن به سفرنامه‌های بزرگ و عظیمی است كه طی هزاره ادب فارسی از «سفرنامه ناصرخسرو» تا عصر معاصر «خسی در میقات» جلال آل‌احمد را شاهدیم. اما در یكی دو دهه اخیر كمتر می‌توان به سفرنامه‌های جاندار، پرمایه و مورد پسند مخاطب دست یافت. دلیل این امر را چه می‌دانید؟ احساس می‌کنید دوره و زمانه سفرنامه‌نویسی به پایان سریده و دیگر برای مخاطب جذاب نیست یا نویسندگان به دلیل دشواری‌های نوشتن این گونه ادبی کمتر میلی برای گام برداشتن به این سمت دارند؟

معتقدم سفرنامه از جذابیت بسیار بسیار بالایی، حتی در عصر و زمانه حاضر میان مخاطبان برخوردار است. من در دوران نوجوانی بعد از خواندن سفرنامه «خسی در میقات» جلال آل‌احمد چنان شیفته این شیوه نگارش، كتابت و قسمت كردن آن با مخاطبان شدم كه فصل مهمی از انگیزه نوشتنم به واسطه همین شیرینی و جذابیت رقم خورد.

به هیچ وجه زبان و زمان این گونه ادبی نگذشته و قدیمی نشده است. اگر سفرنامه‌های خوبی نوشته شود مخاطبان هنوز به این شویه ادبی روی خوشی نشان می‌دهند.

اما باید به این مسئله اشاره كنم كه نگارش سفرنامه انرژی، توان و نگرشی متفاوت و متعالی‌تر از دیگر گونه‌های ادبی را برای نگارش می‌طلبد. انرژی و توانی كه امروز كمتر نویسندگان با این مؤلفه‌ها سراغ نگارش آثار می‌روند. به همین سبب است كه از نظر كمی و كیفی شاهد افت سفرنامه‌های در عصر و زمانه معاصر هستیم. اما آثاری كه منتشر شده هم با اقبال مخاطب مواجه شده است.

از دیدگاه من، نویسنده در راستای همان رسالت مهم آگاهی‌بخشی در قالب همین سفرها و كسب تجربیات جدید مكلف و موظف است كه آن تجربیات را با مخاطبانی كه تا به آن لحظه نتوانسته‌اند آن اتفاق‌ها و نگرش‌های جدید را تجربه و از نزدیك رصد و لمس كنند قسمت کند.

ایکنا - پرسش پایانی به آثار جدید باز می‌گردد، چه کتاب‌هایی را در دست نگارش دارید؟

اثر جدیدم «پیاده تا قبله اول» حاصل تجربه سفر پیاده‌روی اربعین است كه سال گذشته آن را تجربه كرده‌ام که به تازگی منتشر شده است. همچنین در حال گردآوری مجموعه مقالاتی در حوزه ادبیات داستانی هستم كه پیش از این در نشریات مختلف در قالب نقدها، یادداشت‌ها و مصاحبه‌های من در این حوزه منتشر شده است. همچنین اثری پژوهشی در حوزه «مقتل» در دست نگارش دارم.

گزارش، روایت و گفت‌وگو از امین خرمی

انتهای پیام
captcha