به گزارش ایکنا؛ آیین رونمایی از کتاب تازه انتشار یافته «چقدر جای تو خالی است» اثر مرحوم ابوالقاسم حسینجانی با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر حوزه ایران فرهنگی، شامگاه سوم آذر؛ با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علویتبار به میزبانی گروه بینالمللی هندیران برگزار شد.
در ابتدای این محفل علیرضا قزوه شاعر و رئیس مرکز شعر و موسیقی و سرور سازمان صدا و سیما با اشاره به تاریخچه مختصری از سیر زندگانی و شخصیت مرحوم حسینجانی بیان داشت: سخن از شاعری است که درد همزاد او است. شاعری با نام بزرگ ابوالقاسم که حیات او چونان مراد و سرور خویش محمد مصطفی(ص) از همان اوان کودکی با یتیمی گره خورده بود و از همان ابتدای زندگی، درد و رنج و کار و اندوه، همسایه دیواربهدیوار دلش شده بود. سخن از مردی است که اینهمه راه را از نوجوانی تا هفتادوسه سالگی با پای درد و عشق آمد. هیچوقت سیر نخورد، سیر نخوابید و از اندوه یتیمان خاک دور نماند و گول زرق و برقهای زندگی را نخورد. مردی از جنس نماز، روزه، زیارت عاشورا، نهجالبلاغه و قرآن که ساده لباس میپوشید و ساده اما با تفکر سخن میگفت و میسرود.
وی ادامه داد: مرحوم حسینجانی شخصیتی بود که یادش هنوز با ما است و حرفهایش از جنس عشق، شور، سرمستی و تازگی است. مردی که برای هر سخنش پشتوانهای از قرآن، نهجالبلاغه و صحیفه داشت و صفحه صفحه نوشتههایش لبریز از نور و پاکی بود. آنان که این بزرگمرد را میشناسند، میدانند که او چقدر شبیه خودش بود.
در ادامه حاج صادق آهنگران حماسهخوان و صاحب نواهای ماندگار روزهای جبهه و جنگ ضمن عرض تسلیت به مناسبت واقع شدن در ایام نخستین سالگرد رحلت استاد مرحوم ابوالقاسم حسینجانی، همچنین عرض تبریک به جامعه ادبی و اهل فرهنگ به مناسبت چاپ کتاب وزین «چقدر جای تو خالی است» گفت: در دوران دفاع مقدس و در جبههها، مداحیها و حماسهخوانیها به سبک سینهزنی و سنتی آن جریان داشت. برای رحلت حضرت امام قطعه «کاروان رفته منزل به منزل» با موسیقی ساخته شد ولی همچنان کار به این شیوه و همراه با موسیقی با اختلافنظرها و تردیدهایی همراه بود. تا اینکه قطعه «جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم» با شعری از استاد مرحوم حسینجانی ضبط و با استقبال فوقالعادهای همراه و گل سرسبد و سرآمد کارهایی ازایندست شد .
آهنگران افزود: قطعه «جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم» یک کار کامل بود که هم از حزن میگفت و هم از حماسه، هم از کربلا و آقا امام حسین(ع) میگفت. هم از حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) و حضرت عباس(ع). ساخت موفق این قطعه تمام تردیدها و اختلافنظرها را پیرامون ساخت کارهای استودیویی-عاشورایی برطرف کرد و راه را برای ادامه و استمرار آفرینش چنین آثاری هموار نمود.
رضا اسماعیلی شاعر و پژوهشگر ادبی کشورمان در سخنان خود شادروان حسینجانی را شاعری حکیم و دانشور خواند و گفت: استاد حسینجانی برای کلمه و کلام رسالت قائل بود. رسالتی از جنس رسالت پیامبران. هدف او در شعر فاصله گرفتن از «شاعر عادتی» و رسیدن به مرز «شاعر عقیدتی» و «معرفتی» بود. تلاش مقدس او در عرصه شعر پرهیز از «عقل ستیزی» و «عقل گریزی» شاعرانه، و ایجاد تعامل و پیوند بین «عقل و احساس» بود.
اسماعیلی تأکید کرد: ما در آیینه جان سرودههای او که رستاخیزی از بیداری است، سیمای فرهیخته انسانی را به تماشا مینشینیم که از معبر عشق، به سرمنزل «عقل» میرسد و از شجره طیبه «حکمت و معرفت» میوه «دانایی و توانایی» میچیند.
وی ادامه داد: مولف «حسین، احیاگر آدم» با شبچراغ شعر و شعور به دنبال رد پای انسان بود. انسان اصیل و سربلندی که به مدد انتخاب مسئولانه از زندانهای غفلت، عادت و طبیعت سر برآورده و ردایی از جنس رسالت و تعهد بر دوش دارد.
حسینجانی بر این اعتقاد و باور بود که شعر تنها در التذاذ هنری، سخنوری و صنعتگری خلاصه نمیشود، و علاوه بر التذاذ هنری و تحریک احساسات، باید ما را به تفکر شاعرانه و «اندیشیدن» و به رستاخیزی روحی و تحولی انسانی و معنوی دعوت کند.
این پژوهشگر ادبی در پایان اضافه کرد: از منظر اسلام نیز، شاعر آیینی اصیل کسی است که شعرش حاصل جمع «تعهد ادبی» و «تعهد دینی و انسانی» باشد. تعهد ادبی یعنی «چگونه گفتن»، یعنی صورت و ساختار و تکنیک. «تعهد دینی و انسانی» نیز یعنی در کنار چگونه گفتن، به «چه گفتن» بها دادن. یعنی شعرمان محصول تلفیق هنرمندانه «فرم و محتوا» و آمیزهای مقبول از «چگونه گفتن» و «چه گفتن» باشد. یعنی ساختار، تکنیک و مولفه های زیباشناختی را در خدمت و استخدام مضمون و محتوای فاخر و ارجمند در آوردن. یعنی به شعر به چشم هدف «غایی و نهایی» نگاه نکردن، بلکه از هنر شعر به عنوان وسیلهای برای ابلاغ پیامهای انسانی و اخلاقی بهره گرفتن. و استاد ابوالقاسم حسینجانی اینچنین بود.
سیدمسعود علویتبار، شاعر در ابتدای سخنان خود به معرفی کتاب مذکور پرداخت و اظهار داشت: کتاب «چقدر جای تو خالی است» برگزیدهای است از آثار مرحوم استاد ابوالقاسم حسینجانی که در نخستین سالگرد رحلت آن مرحوم از میان یادداشتها، روزنامهها و کتابهای او توسط انتشارات شاعران پارسیزبان انتشار یافته است.
این کتاب در سه فصل کلی نثرها یا همان یادداشتها، اشعار، که شامل اشعار کلاسیک و نو است، و کاریکلماتورها، در قطع رقعی و در ۱۶۸صفحه تدوین و به چاپ رسیده است.
علویتبار در ادامه در رابطه با راز مانایی مرثیه «خونخواهی آب» بیان داشت: اشعار و آثار معدودی همیشه قادر هستند در ذهن و در حافظه جمعی طیف وسیعی از مخاطبان و مردمان یک ملت نفوذی ماندگار داشته باشند. یکی از این آثار به گواهی استقبال عموم اثر معروف «جاده و است مهیاست بیا تا برویم» از زندهیاد استاد ابوالقاسم حسینجانی است.
وی ادامه داد: این غزل به زیبایی در سال ۱۳۷۲ با آهنگسازی سیدمحمد میر زمانی، با نالههای زیر و بم نی و صدای محمدصادق آهنگران همراه شد، در این کار هارمونی شگفتانگیز مجموعه شعر، صدا و ملودی، یک اثر واحد هنری را خلق کرده که تأثیراتش در عمق جانها نفوذ کرده است. این موسیقی ماندگار عاشورایی، دریچهای است که از زوایای آن رخداد عاشورای سال ۶۱ هجری در پیش چشمهای فطرتهای آگاه قابل مشاهده شده است. طنینش دلها را تهییج و سوز ابیاتش نبض احساسات را به دست گرفته و روح را درگیر و مبتلا ساخته است.
وی در خاتمه تصریح کرد: پذیرش این اثر که برون داد اندیشه و علقههای مذهبی شاعر است در جامعه فرهنگی ما به گونه است که شاخصترین، آشناترین پیام و شعار دلدادگان حسینی جهت اعلان حضور در راهپیمایی عظیم اربعین، یعنی «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» از آن گرفته شده است.
در ادامه برنامه سیدمهدی طباطبایی، شاعر و پژوهشگر ادبی غزل «خونخواهی آب» را اینگونه تشریح کرد: وقتی غزل «خونخواهی آب» را میخوانیم، احساسمان بر این است که بغضی فروخفته از گلوی تاریخ بیرون میآید و همه را به خویش میخواند. جاده و اسب نمادهایی هستند که بهخودیخود از طلب خبر میدهند، اما شاعر به این حد قانع نیست و دعوتش را بر زبان جاری میکند تا تأثیر بیشتری داشته باشد. بر همین اساس، «بیا تا برویم» آوایی میشود که نه تا پایان غزل، که تا پایان تاریخ بشر امتداد مییابد.
وی ادامه داد: کربلا نه یک سرزمین که یک جهانبینی است که همۀ مقولهها در آن تفسیر و تعبیر ویژهای مییابند. جالب اینکه از همین بیت نخست خارخار «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» در ذهن مخاطب شکل میگیرد و او را به این نکته رهنمون میشود که کربلا و عاشورا در رگهای زمانه ساری و جاری خواهد بود.
طباطبائی با قرائت بیت «ایستادهست به تفسیرِ قیامت زینب؛ آن سوی واقعه پیداست! بیا تا برویم» ادامه داد: تناسب واقعه و قیامت و ایهامی که در واژه قیامت دیده میشود، بیت را به اوج میرساند. از منظری شاعرانه میتوان گفت که «إذا وَقَعَتِ الواقِعة» یکبار در هستی جلوهگر شده است و شاعر که شاهد این ماجراست، همه را به دیدن آن فرامیخواند.
وی تصریح کرد: «خاک در خون خدا میشکفد، میبالد!؛ آسمان غرقِ تماشاست…بیا تا برویم»؛ آنچه به ما گفتهاند بیارزشی زمین و ارزیدنیبودنِ آسمان است، اما اینبار واقعهای در زمین رخ داده که آسمان را نیز محو تماشای خود کرده است و آن بر زمین ریختن خون خداست که شکوفایی زمین را به دنبال خواهد داشت. در این بیت نیز نباید از ایهام بسیار زیبای «خون خدا» و اشارۀ آن به «ثارالله» غافل ماند.
ایرج قنبری شاعر پیشکسوت، مرحوم حسینجانی را میرزای شعر گیلان و شاعری از نسل سلمان، رحمدل، و بهمن صالحی دانست و عنوان کرد: او فرزند دریا بود و پرورده دامان کوه. ازاینرو شعر او آمیزهای از جوشش بود و تپش. برخاستن را از درختان کوهزاد آموخته بود و رفتن را از چشمههای دریازاد. اضلاع و ابعاد اندیشه او تنها منحصر به شعر نیست. او ضمن اینکه شاعری دردمند و بزرگمردی عاشق است در گونههای مختلف ادبی نیز درخششی ممتاز داشته است.
وی ادامه داد: نقدهای ادبی، پژوهشهای دینی، معرفتی و تحلیلهای اجتماعیاش مبین درک عمیق و نگاه ژرفاندیش او است. حسینجانی از شمار شاعرانی است که قلمش همواره در خدمت انسان دردمند معاصر و ارزشهای اسلامی و معنوی بود. هیچگاه دست از مکاشفه برنمیداشت. او حنجره تمام نسلهای سوخته و وجدانهای بیدار بود. صبورانه اندوه زخمهای زمین را به دوش میکشید و فکورانه آن را به قلم میآورد .
حسین کشتکار خواننده بوشهری طی سخنانی بیان داشت: زندهنام استاد ابوالقاسم حسینجانی به یقین از مفاخر و چهرههای فراموشنشدنی فرهنگ و ادب ایرانزمین علیالخصوص فرهنگ و ادب عاشورائی است. اشعاری چون «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم»، «کنار دل و دست و دریا، ابالفضل» و موارد فراوان دیگری از این قبیل، ازجمله آثار پربار و ارزشمند ایشان است که با شور و معرفتی حسینی تا همیشه در دل دلدادگان فرهنگ عاشورائی پژواکی ابدی خواهد داشت.
کشتکار تصریح کرد: مسلماَ توفیقی است الهی و نگاه ویژه آقا امام حسین(ع) است که کاری همانند «کربلا منتظر ماست» در گسترهای فراگیر، دلهای دلسوختگان کربلایی را به تسخیر خود درآورده است.
سیدحکیم بینش، شاعر افغانستانی؛ برای دوبیتیهای کتاب «چقدر جای تو خالی است» ویژگیهای چهارگانهای را برشمرد و عنوان کرد: اولین ویژگی مهم دوبیتیهای استاد حسینجانی فضای این دوبیتیها است. فضای این دوبیتیها به گونهای است که مخاطب خیلی زود با آنها ارتباط برقرار میکند؛ فضای صمیمی و عاطفی که گویا مخاطب هم آنها را تجربه کرده است؛ یعنی مخاطب با شاعر همذاتپنداری میکند.
وی ادامه داد: ویژگی دوم دوبیتیهای استاد حسینجانی زبان ساده آن است. شاعر زبان شعرش را دچار تکلف و دستانداز نمیکند. زبان شکل طبیعی خود را دارد و بیان بهشدت عاطفی است. ما سخن سعدی را سهل و ممتنع میدانیم. دوبیتیهای استاد حسینجانی نیز از جنس سخن سعدی است. شیرین، ساده و بیتکلف و درعینحال ممتنع؛ شاید بسیاری از شاعران با سالها تلاش نتوانند به چنین روانی و سادگی شعر بگویند.
سیدحکیم بینش افزود: از ویژگیهای دیگر دوبیتیهای استاد حسینجانی کشف و شهودی است که در این اشعار دیده میشود. درست است که قالب دوبیتی است و زبان ساده است، اما اتفاقهای عمیقی در این دوبیتیها میافتد. شما با کشفهای شگفتانگیزی روبهرو میشوید. مثلا کشف ارتباطی که در کلمههای «ابوذر» و «ابو زر» وجود دارد، یا ارتباطی آوایی که بین خنده و خنجر است، و یا حسآمیزی که در مصرع «ولی چشمان او را میشنیدم» وجود دارد و همچنین تصویرها و کشفهای بسیار دیگر ذائقه مخاطب را مینوازد.
بینش در پایان گفت: ویژگی چهارم این دوبیتیها، تعهدی است که در آنها دیده میشود. شاعر نسبت به سخنی که میگوید متعهد است. دوبیتی قالب عاشقانه است، اما در دوبیتیهای استاد حسینجانی عواطف اجتماعی و آیینی بیشتر مطرح شده است. عشق در این دوبیتیها از نوع عمیقتر است.
زیبا فلاحی پژوهشگر ادبی گفت: واقعیت آن است که کمتر شاعری با شعار خود در کوشش هستی شریک میگردد. رفتن در زندگی با پای حقیقت شرح واقعهای دیگر از تفاوت با دیگران داشتن است.
فلاحی ادامه داد: جریانسازی رفتن به جبهه از سوی این شاعر و نویسنده مثل نمادپردازی امرمقدس است. بدین معنی که با سرودههای انگیزشی وی؛ مکانی باورمند یا رویدادی آیینی طراحی میشود؛ آن روایت و طرحواره؛ تبدیل به موقعیتی تاریخی میشود که سبب شده آن امر مقدس از زندگی روزمره نگریزد و در ذهن زندگان پیوسته، دائمی و خاطرهساز حواس جمعی شود.
ساعده موافق، پژوهشگر ادبیات پایداری گفت: استاد ابوالقاسم حسینجانی در آن هنگام که وطن مشغول شکل دادن نهضت انقلاب بود، کتاب «حسین احیاگر آدم» را منتشر کرد. کتابتی در مورد ثارالله که خاک به سبب وجود او بر خود میبالید و او آمده بود تا آدم(ع) را برای جهانیان زنده کند، چراکه او وارث آدم(ع) بود.
این پژوهشگر ادبیات پایداری در خاتمه گفت: قیامت منتظر است تا عشق او به آلالله را تفسیر کند و به محشوران صحرای محشر بگوید: علاوه بر جاده و اسب او خود نیز مهیا بود برای محقق کردن این عبارت «یا لیتنا کنا معک یا اباعبدالله«.
در این نشست جمعی از شاعران، خوانندگان، خوشنویسان و هنرمندانی ازجمله علیرضا قزوه، حاج صادق آهنگران، امیر عاملی، رضا اسماعیلی، ایرج قنبری، سید مسعود علوی تبار، حسین کشتکار، سید مهدی طباطبایی، محمدمهدی عبداللهی، بلرام شکلا، مسعود ربانی، سیدمهدی بنیهاشمی لنگرودی، سیدحکیم بینش، نغمه مستشارنظامی، زیبا فلاحی، سارا جلوداریان، زهرا میریان کرمی، فاطمه ناظری، مریم فروزانکیا، سارا عبداللهیفر و ساعده موافق حضور داشتند.
در انتهای این نشست غزلی از خانم سعیده حسینجانی برای پدر مرحومشان استاد ابوالقاسم حسینجانی تقدیم شد:
به مقصد میرسد تقدیر روزی زودتر از ما
همیشه عاشقی كردی ولی پرسودتر از ما
همیشه تا زمان بوده زمین بوده همین بوده
تو اما زودتر رفتی تو اما زودتر از ما
به دریا وصل خواهد شد تمام رودها روزی
تو بودی چشمه چشمه صدبرابر رودتر از ما
تماشا بود و دل بود و یقین بود و شهود اما
از آن آبان که آمد، رفت دل مشهودتر از ما
شبی در سعد بعثت چشم واکردم به این دنیا
سعیده خواندیام ای طالعت مسعودتر از ما
به هستت تا ابد ایمان و باور دارم و امروز
نبودت را نبودی نیست؛ بودی بودتر از ما
تو در جغرافیای رازهایت بال واكردی
ندارد صفحه تاریخ جانفرسودتر از ما
نوای نی میآید جادهها آماده راهند
سحر آوازخوانی میرسد داوودتر از ما
محمدمهدی عبداللهی
در کوچهباغ خاطره،چشمانتظار بود
مثل نسیم رفت و زمان بیقرار بود
رگبار غم وزید از آنسوی آسمان
وقتیکه قلب تنگ زمین در فشار بود
باران گرفت و چشم فلک لاله پوش شد
همچون گلاب، رونق سنگ مزار بود
پرزد ولی زبان غزل دم گرفت و گفت:
«قاسم» برای اهل ادب، افتخار بود
ابیات ناب او، همه با عشق جان گرفت
آیینه بود عاشق صبح بهار بود
بازاین چه شورش است که در جان «قاسم»" است-
آرى حسینجانىِ جان، محو یار بود
با شور کربلا همه شب نوحه میسرود
الحق برای اهل ولا اعتبار بود
باید سرود زندگی اهل درد را
از او که مثل آینهای بی غبار بود
اى كربلا! كه منتظر شاعرانهاى
شاعر براى دیدن تو بیقرار بود
انتهای پیام