به گزارش ایکنا، علیرضا منجمی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در همایش «تکنولوژی و فرهنگ: تأملات انتقادی با رویکردهای فلسفی - تاریخی» که امروز یکشنبه، 17 دیماه از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، با موضوع «فلسفه انتقال تکنولوژی» سخنرانی داشت که در ادامه میخوانید؛
«انتقال تکنولوژی موضوعی است که حدود دویست سال است به انواع مختلف درگیر آن هستیم و مباحثی که در این حوزه صورت گرفته، یا تاریخی است یا مربوط به سیاستگذاری و مدیریت تکنولوژی هستند و کمتر تأمل فلسفی روی آن شده است. بخشی از ادبیات انتقال تکنولوژی، به این سمت و سو رفته که یا ما عقبمانده یا در حال توسعه هستیم که بنده با چنین رویکردی همدل نیستم، اما تلاش میکنم، نشان دهم که ما به یک نظریه انتقال تکنولوژی نیاز داریم و تاکنون چنین چیزی را در اختیار نداشتهایم.
لزوم توجه به فلسفه انتقال تکنولوژی
همین نیاز به انتقال تکنولوژی از کجا آمده، محل تأمل است، چراکه انتقال تکنولوژیها ناکارآمد است. در همین سالن که مشغول سخنرانی هستم تعداد زیادی میکروفون، مانیتور و ... وجود دارد، اما در تجربه سخنرانیهای دیروز مشاهده کردم که یکی از سخنرانها اسلایدهای خود را گذاشته بود، اما نمیتوانست آنها را ببیند، بنابراین تلاش کردم مشکل وی را حل کنم. سپس میکروفونی که برای حضار و جهت سوال پرسیدن فراهم شده بود به خوبی کار نمیکرد. این وضعیت، پیامی را به مخاطبان میدهد. نکته مهم این است که تکنولوژی را وارد میکنیم، اما انگار متناسب با کاری که میکنیم نیست. شخصی این تکنولوژی را در این محل نصب کرده بدون اینکه نیازِ دقیق ما را بداند. همین وضعیت را میتوان به سراسر کشور بسط داد چون اکثر سالنهای دانشگاههای کشور، پر از میکروفون، مانیتور و ... هستند و انگار ما یک ذوقزدگی نسبت به تکنولوژی داریم بدون اینکه به کارایی دقیق آن توجهی داشته باشیم.
این میزان از ذوقزدگی نسبت به تکنولوژی، در دنیای غرب وجود ندارد، چراکه بر اساس تجربه خودم، آنها در بسیاری از موارد با استفاده از سادهترین تکنولوژی کارهای خود را پیش میبرند. باید به این فکر کنیم که این تکنولوژی چه نیازی را از ما برطرف میکند و اگر دست و پاگیر بود برای آن ذوق نکنیم. نکته دیگر اینکه تکنولوژی پیجیده، ممکن است کارها را سختتر کند. برای مثال در یک کارخانه لامپسازی، لامپها را که داخل جعبه میگذاشتند برایشان سوال پیش آمد از کجا بفهمیم که کدامیک از این جعبهها ممکن است خالی باشد تا جعبه خالی به بازار ندهیم؟ یکی از افراد گفت میتوانیم از دستگاه اسکن قوی استفاده کنیم، اما یکی از کارگران گفت میتوانیم پنکه بگذاریم تا هر کدام خالی بود مشخص میشود؛ بنابر این تکنولوژی پیشرفته لزوما کار را تسهیل نمیکند.
انتقال تکنولوژی باید دنبال رفع نیاز باشد
با این اوصاف فلسفه انتقال تکنولوژی این نیست که فکر کنیم باید لپتاپ وارد کنیم یا موبایل؟ بلکه باید دنبال رفع نیاز باشیم. معتقدم باید انتقال تکنولوژی را به عنوان یک مسئله در نظر بگیریم که نیاز به تأمل فلسفی دارد. درباره اینکه چرا تاکنون این فلسفه شکل نگرفته میتوان به چند علت اشاره کرد. اول اینکه فلسفه تکنولوژیهای موجود، از ابتدا در جهان غرب شکل گرفتهاند و برای خود غربیها، انتقال تکنولوژی مطرح نیست، بلکه کاربرد تکنولوژی اهمیت دارد. در فلسفههای جدیدتر نیز به طراحی توجه کردهاند و اخلاق مهندسی مهم شده است؛ بدین معنا که برای آنها سؤال است که چگونه بتوانیم ارزشهای اخلاقی را در تکنولوژی دخیل کنیم.
علت دیگری از موانع شکلگیری گفتوگو بین فلسفه تکنولوژی و انتقال تکنولوژی این است که دو گونه فلسفه تکنولوژی شامل فلسفه تکنولوژیِ علوم انسانی همانند بحثهای هایدگر و مکتب فرانکفورت وجود دارد و گونه دیگر، فلسفه تکنولوژی از منظر مهندسی است و در آنجا عمدتاً بحث طراحی مطرح است ولی بین این دو، شکافی بزرگ وجود دارد. همین امر در عدم ارتباط میان این دو مؤثر بوده است.
برای نشان دادن اهمیت علوم انسانی در زمینه تکنولوژی لازم است اشاره کنم که یکی از مشکلات مهم ما این است که انتقال تکنولوژی در اختیار مهندسان است و اینها به میزان زیادی با علوم انسانی فاصله دارند و اگر خیلی بخواهند به ما لطف کنند، میگویند یک پیوست فرهنگی هم به آن پروژه انتقال تکنولوژی بزنید و انگار علوم انسانی برای آنها نوعی مانع محسوب میشود در حالی که اگر به علوم انسانی توجه نشود پدیده انتقال تکنولوژی، ناقص میماند.
لوازم موفقیت در روند انتقال تکنولوژی
مشکل دیگر این است که روششناسی درستی برای انتقال تکنولوژی نداریم. گزارشی از مرکز پژوهشها مجلس شورای اسلامی درباره انتقال تکنولوژی وجود دارد که در آنجا هم این مطالبه برجسته شده که علوم انسانی باید دخالت بیشتری در این زمینه داشته باشد. لازم است چند کار مهم انجام دهیم تا به سمت نظریه انتقال تکنولوژی حرکت کنیم؛ یکی از کارهایی که باید انجام شود مطالعات موردی است. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس اشاره میکند که ما در دوران قبل از انقلاب اسلامی، هیچ گزارشی از اینکه انتقال تکنولوژی چگونه صورت گرفته است در اختیار نداریم، بلکه صرفا گزارشهای شفاهی افرادی همانند خیامی وجود دارد که اتومبیل پیکان را به ایران آوردند. بعد از انقلاب هم چنین اسنادی وجود ندارد بنابراین نیاز داریم که مطالعات گستردهتری در این عرصه انجام دهیم.
نکته دیگر اینکه باید بر روی روششناسی انتقال تکنولوژی کار کنیم و این حاصلِ کاری میانرشتهای است و فقط کار فلسفه علم نیست، بلکه باید بقیه رشتهها از جمله مهندسان، کارآفرینان، سرمایهگذاران و در معنای کلی، همه ذینفعان، درگیر این کار شوند. کار دیگر توجه به اهمیت علوم انسانی و برجسته کردن نقش آن است. البته این کار بسیار دشواری است و به این سهولت انجام نمیشود باید به کسانی که با علوم انسانی آشنایی ندارند، ثابت کنیم که باید به این حوزه توجه کنند.
یکی از اقدامات دیگر این است که در بین همین فلسفههای تکنولوژی جدید، جستوجو کرده و آنها که مناسب هستند را بیرون بکشیم و مورد استفاده قرار دهیم. نکته مهمتر اینکه باید بتوانیم علوم انسانی را از حالت پیوست بیرون بیاوریم چون امری درهم تنیده است و نه تکنیسینها و نه اهالی علوم انسانی نمیتوانند به تنهایی در این زمینه اقدام کنند، بلکه باید با همکاری همدیگر کارها را به پیش ببرند.»
انتهای پیام