کد خبر: 4212927
تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۸
در گفت‌وگو با ایکنا بررسی شد

سروده‌های فارسی معاصر و نگرشی نو به خلیج فارس

یک پژوهشگر شعر فارسی گفت: تا پیش از عصر مدرن، شاعران و نویسندگان در آثار خود به دور از نگاه‌های سیاسی به موضوع خلیج فارس می‌پرداختند، ولی در دوران معاصر منازعه بر سر نام خلیج فارس موجب شد تا در انواع سروده‌های فارسی، تحسین و تعریف از خلیج فارس و تعلق آن به ایران، به مضمونی پررنگ تبدیل شود.

خلیج فارسخلیج نیلی، مانا و محنت‌دیده فارس قطعه‌ای بی‌نظیر از آب و خاک ایرانمان است؛ قطعه‌ای که قرن‌هاست ذوق و قریحه خلق آثار هنری را در وجود مردمان این مرز و بوم بیدار کرده است. گوشه‌هایی از این شورآفرینی و شوق‌انگیزی را در آثار شاعران و ترانه‌نویسان کشورمان می‌توان یافت. به‌منظور بررسی و درنگ در این موضوع، یعنی نظر به بازتاب قطعه بی‌قرار خلیج فارس در سروده‌های فارسی، خبرنگار ایکنا از اصفهان با لیلا معصومی نایینی، شاعر و دانش‌آموخته دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه اصفهان گفت‌وگویی انجام داده است که در ادامه می‌خوانید.

وی بازتاب خلیج‌ فارس را در شعر و دیگر گونه‌های زبان فارسی به دو عصر مدرن و پیش از مدرن تقسیم کرد و گفت: شاعران و حتی نویسندگانی که پیش از عصر مدرن در آثار خود به خلیج‌ فارس نظر داشتند، به‌ دور از نگاه‌های سیاسی به این موضوع پرداختند. نمونه مهم آنها، ناصرخسرو قبادیانی، جهانگرد ایرانی است که در قرون سوم و چهارم هجری قمری می‌زیست و به کناره‌های خلیج‌ فارس هم سفر کرد، اما به‌هیچ‌وجه نگاه سیاسی به این قلمرو جغرافیایی نداشت.

معصومی که کتاب شعر «سارویه» نیز از دستاوردهای قلمی اوست، افزود: در دوران معاصر، بعضی از کشمکش‌ها و اختلافات سیاسی در بین ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس رخ داد که بازتاب آن در شعر و نثر فارسی یافتنی است. این مسئله در سالیان متمادی متأثر از عوامل گوناگونی بوده که اساسی‌ترین آنها، منازعه بر سر فارسی یا عربی‌ خواندن این خلیج است. نه‌ فقط شاعران یا داستان‌نویسان که بسیاری از هنرمندان نیز به انعکاس‌ این مسئله مهم و برآمده از مسائل سیاسی در آفرینش‌های خود علاقه نشان دادند.

وی ادامه داد: متأثر از همین مسائل بود که شاعران درباره جعل نام خلیج فارس شعرها سرودند یا موقع ستایش از وطن به سراغ تحسین و تعریف از خلیج فارس رفتند. همچنین اگر در شعرشان صحبت از دریا و خاصه سواحل جنوبی بود، نام خلیج‌ فارس را ذکر کردند. درواقع، می‌توان گفت این نگرش نو به خلیج‌ فارس در سروده‌های گوناگون مانند شعر و ترانه یا آثار داستانی و نثر و حتی در موسیقی ملی و محلی تجلی کرد.

این پژوهشگر شعر و ادبیات فارسی که در حوزه گردشگری اصفهان نیز نقش‌آفرینی می‌کند و راهنمای ادبی تورهای گردشگری است، بیان کرد: ابوالقاسم حالت یکی از شاعران معروف ایرانی و از نخستین پارسی‌گویانی است که در دوران جدید، متأثر از جریان‌های سیاسی درباره خلیج فارس شعر سرود: «بدین خلیج عرب نام تازه‌ای داده‌ است، چنان نه بهره و بی‌جا که جای استهزاست، ز نام تازه غرض چیست؟ عاقلان دانند، که این سخن ز دهان کدام هرزه در است، بلی تفرقه‌افکن و حکومت نیز، همیشه امپریالیسم را یدی طولاست، خلیج فارس اگر می‌شود خلیج عرب، برای تفرقه اندر میان ما و شماست.» مصطفی بادکوبه‌ای نیز در یکی از اشعارش درباره این دریای آبی می‌نویسد: «وطن یعنی خزر، صیاد، جنگل، خلیج فارس، رقص نور، جنگل، وطن یعنی دیار عشق و امید، دیار ماندگار نسل خورشید.»

می‌خوانم این چکامه غمگین را

وی منوچهر آتشی را یکی از شاعران مهم در زمینه توجه به مسائل مربوط به خلیج فارس دانست و گفت: منوچهر آتشی یکی از شاعران کرانه‌های جنوبی ایران و بوشهری است. از دیرباز تاکنون، خلیج فارس در میان شاعران بوشهر و دیگر نقاط جنوب جایگاه ویژه‌تری داشته است. در میان آثار آتشی حتی مجموعه‌ای به نام «خلیج و خزر» به چشم می‌خورد. بازتاب عناصری چون آب، دریا، ساحل، صدف، موج، زورق، مروارید، خورشید، پرندگان دریایی و... در شعر آتشی بسیار پررنگ است. آتشی وقتی از دریا می‌‌گوید، مشخصاً آب‌های جنوب مدنظرش است که از تجربه زیسته شاعر در شهر جنوبی بوشهر اثر می‌گیرد.

معصومی سپس به شعری از آتشی چنین نظر کرد: «می‌خوانم این چکامه غمگین را، وز صخره‌های خارا مرغی رنگین‌کمان پروزاش را از ساحل خلیج تا ساحل خزر می‌بندد.» جای دیگری چنین می‌سراید: «پروای خون کیست که این چنین خلیج عزادار فارس را غیرت‌نما نموده است.» همچنین می‌گوید: «اینک ترا پهلوی شکل گربه جغرافیای ایران خواهم گذاشت، پهلوی جسم ایران تا بوی کوه و دشت بگیری، بوی خلیج فارس و دریاچه بزرگ خزر.» موضوع خلیج فارس در شعر این شاعر جنوبی بسیار گسترده است و باز هم می‌توان نمونه‌هایش را برشمرد.

به گفته وی، سراینده دیگری که به خلیج آبی ایرانمان در اشعارش نظر داشته، عادل حسنی است. او نیز شعری برای این دریای جنوبی نوشته که مورد توجه خوانندگان بسیاری قرار گرفته است. محمود یا سیامک علیقلی، یکی از اولین کسانی بود که آن را در قالب ترانه خواند. قاسم افشار هم آن را بازخوانی کرد.

این شاعر و فعال فرهنگی از جنبه‌ای دیگر نیز به پیوند شعر و موسیقی خلیج فارس نظر کرد و گفت: در زبان و ادبیات فارسی، شعر درباره خلیج فارس بسیار داریم؛ اما این سروده حسنی چون به دنیای موسیقی و عرصه دیگری از هنر وارد شد، توانست بین مردم شهرت بیشتری پیدا کند: «با هر نگاه بر آسمان این خاک هزار بوسه می‌زنم، نفسم را از رود سپید و آسمان خزر و خلیج همیشگی فارس می‌گیرم، من نگاهم از تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی نور می‌گیرد، من عشقم را در کوه گواتر در سرخس و خرمشهر به زبان مادری فریاد خواهم زد، تفنگم در دست و سرودم بر لب، همه ایرانم را می‌بوسم، من خورشید هزارپاره عشق را در خاک وطن می‌آویزم، ای وارثان پاکی، من آخرین نگاهم بر آسمان آبی این خاک و خلیج همیشگی فارس خواهد بود.»

در بی‌کرانگی متولد شدی نخست

وی با تأکید بر اینکه سروده‌های فارسی در باب این خلیج ایرانی به قلمرو شعر محدود نمی‌شود و ترانه‌سرایی نیز در این عرصه پرقدرت و درخور بررسی است، اظهار کرد: پیدایی سمفونی خلیج فارس در تاریخ موسیقی معاصرمان برگرفته از سروده عبدالجبار کاکایی است و شاهین فرهت نیز آن را آهنگ‌سازی کرد.

معصومی به بخشی از ترانه و آهنگ سمفونی خلیج فارس چنین اشاره کرد: «ای مرز آب و آبی بر سرزمین روشن و مهتابی، در بی‌کرانگی متولد شدی نخست، با خاک و باد و آتش و دیروز روزی که بی‌شمار نبودند، دامن‌کشان به ساحل گرمت سوداگران جاهل امروز، ای مرز آب و آبی بر سرزمین روشن و مهتابی، مردان سختکوش جنوبی، مردان بادها و بلم‌ها، فانوس‌های گمشده در مه، بسیار روزها در تنگنای ماندن و رفتن بر موج‌های نقره‌ای تو تا ساحل آمدند، دزدان و رهزنان، سیه‌پوش، شب‌های بی‌شمار چون تخته‌پاره‌های رها در آب از بیم موج‌های کبود تو رو سوی آشیان سیاه خویش پادرگل آمدند، ای مرز آب و آبی بر سرزمین روشن و مهتابی، فانوس یاد تو در کیش و هرمز و هنگام در کوچه‌های لارک و لاوان، در سنگلاخ تنب و ابوموسی در خاطرات خارک پیوسته روشن است، ای مرز آب و آبی بر سرزمین روشن و مهتابی، بسیار سال‌هاست که چون من هر شب در ازدحام صداها و موج‌ها تهدید می‌شوی، هر صبحدم دوباره با گیسوان بافته موج‌های خویش خنیاگر ترانه خورشید می‌شوی، با قلعه‌های سوخته رازی است، رازی است نهفته، رازی نهفته در صدف سال‌های سنگ، راز سپید صلح راز کبود جنگ.»

وی به مهدی فرجی از غزل‌نویسان معاصر نیز اشاره کرد و گفت: او در شعری با محوریت خلیج‌ فارس چنین می‌سراید: «که موج‌های جهانگرد می‌کنند زیارت، خلیج آبی پرآفتاب فارس‌زبان را، چه سال‌های درازی کشانده است به کشتی، روایتش دل دریانوردان جوان را.» در کنار این‌ها می‌توان به ترانه «خلیج فارس» سهیل محمودی و شعری از کامران شرف‌شاهی نیز اشاره کرد.

این پژوهنده و محقق شعر فارسی در پایان تأکید کرد: شعرها و ترانه‌های یادشده یا کسی چون منوچهر آتشی در سرایش از خلیج فارس جایگاه والایی دارند. تعلق خلیج فارس به ایران مضمونی پررنگ در این اشعار است و این مسئله مخصوصاً به همان نگرش نو و غالب در آثار ادبی معاصر برمی‌گردد که برآمده و متأثر از رویدادهای سیاسی کشورمان در عرصه بین‌المللی است؛ مسئله‌ای که سده‌های قبل در زبان و ادبیات فارسی مطرح نبود.

مونا فاطمی‌نژاد

انتهای پیام
captcha