کد خبر: 4303615
تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۴
در پیام آیت‌الله سبحانی به دومین کنگره ملی سلمان فارسی آمده است

سلمان فارسی؛ نمونه‌ای منحصر به فرد در تاریخ بشریت

آیت‌الله جعفر سبحانی در پیامی به دومین کنگره ملی سلمان فارسی گفت: واكاوى سلمان در طريق شناخت آيين حق، منحصر به‌فرد است و در تاريخ بشر، نمونه‌اى براى آن نيست.

آیت‌الله جعفر سبحانیبه گزارش ایکنا از اصفهان، در پیام آیت‌الله جعفر سبحانی، از مراجع معظم تقلید و استاد حوزه علمیه قم به دومین کنگره ملی سلمان فارسی که امروز، 15 شهریورماه در اتاق بازرگانی اصفهان برگزار شد، آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

سلمان فارسى، محور فضائل و مناقب

سخن‌گفتن درباره حضرت سلمان از نظر نيكی‌ها و زيبایی‌ها كار آسانى نيست؛ زيرا وى در دایره «فضيلت» در نقطه مركزى آن قرار دارد كه تمام خطوط مختلف فضائل نسبت به آن يكسان است. از اين نظر، به گوشه‌اى از نكات زندگانى وى اشاره مى‌شود.

درست است كه واكاوى يكى از ابعاد روان انسان است؛ اما واكاوى سلمان در طريق شناخت آيين حق، منحصر به‌فرد است و در تاريخ بشر، نمونه‌اى براى آن نيست. وى براى دستيابى به آيين حق از كشورى به كشورى سفر كرد؛ حتى در طريق جست‌وجوى گمشده خود به بردگى گرفته شد و از قرائن دريافته بود كه خورشيد رسالت از سرزمين حجاز طلوع خواهد كرد. او پرسان پرسان خود را به يثرب رسانيده و در يكى از باغ‌هاى انصار كار مى‌كرد. سرانجام با رسول خدا(ص) روبرو و پذيراى آيين اسلام شد و پيامبر(ص) نيز با پرداخت مبلغى او را آزاد کرد.

اميرمؤمنان(ع) مى‌فرمايد: پنج نفر از پيشتازان آيين اسلام هستند؛ از عرب من و از فارس سلمان و… .» (خصال: ۳۱۲، ح ۸۱) با توجه به اينكه سلمان در نخستين سال هجرى به آيين اسلام تشرف يافت و پيش از او گروهى در مكه و مدينه پذيراى آيين اسلام شده بودند، بنابراين بايد گفت مقصود از پيشتازى سلمان پاک نسبت به نژاد فارس است و او نخستين ايرانى‌ست كه اين آيين را پذيرا شده است.

قرآن مجيد در نكوهش گروهى از مسلمانان متساهل كه در راه نشر اسلام حاضر به بذل مال و جان نبودند، چنين مى‌فرمايد: «وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لاَ يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ؛ اگر سرپيچى كنيد، گروه ديگرى را جايگزين شما مى‌كند که آن‌ها مثل شما نخواهند بود.» (محمد، ۳۸) هنگامى كه پيامبر(ص) اين آيه را تلاوت مى‌كرد، شخصى از او پرسيد مقصود از اين گروه كيست؟ حضرت دست بر شانه سلمان زد و فرمود: «هذا و قومه؛ او و هموطنان او.» (روح‌المعانى، ۲۶/۸۲)

با توجه به عنايات رسول خدا(ص) نسبت به سلمان و آگاه‌کردن او از علوم و دانش‌هاى خاص، تعجب نخواهيد كرد كه اميرمؤمنان(ع) فرمود: «سلمان الفارسيّ كَلقمان الحكيم؛ سلمان فارسى حكيمى بسان لقمان حكيم است.» (طبقات الفقهاء، ۱/۱۱۹)

جايگاه لقمان از نظر حكمت و دانش روشن است. سخنان او به قدرى ارزشمند است كه مانند ساير مضامين آيات قرآنى در سوره خاصى به نام او وارد شده است. طبق گفتار امام اميرمؤمنان(ع)، روح سلمان بر اثر رياضت‌ها آنچنان صيقلى شده بود كه در اندک زمانى تحت تعاليم رسول خدا(ص) در سطح بالايى از علم و معرفت قرار گرفت تا آنجا كه عايشه مى‌گويد: «كانَ لسلمان مَجلس مِن رسولِ اللّه باللّيل كان يَغلبنا على رسول اللّه(صلى الله عليه وآله وسلم)؛ سلمان در بعضى از شب‌ها با پيامبر نشستى طولانی داشت، بيش از آنچه با ما به سر مى‌برد.»

اينک براى روشن‌شدن جايگاه افكار حكيمانه او، نامه‌اى كه به برادرخوانده خود، ابوالدرداء نوشته است، در اينجا مى‌آوريم:

توضيح اينكه: پيامبر(ص) در آغاز هجرت براى ايجاد وحدت بين مهاجر و انصار، هر دو نفر از آن‌ها را با يكديگر برادر مى‌خواند و در اين راستا، ابوالدرداء برادر سلمان معرفی شد. وى مدت‌ها در مدينه بود، سرانجام از مدينه به شام منتقل شد و نامه‌اى به اين مضمون به سلمان نوشت: «خدا به من مال و فرزندى عطا کرد و در سرزمين مقدس سكونت گزيده‌ام.» سلمان در پاسخ او چنين نوشت: «بدان که خير و سعادت در فزونى مال و فرزند نيست. خير در اين است كه به حلم خود فزونى بخشى (از گرايش به مال بكاهى) و از دانش خود سودى ببرى. سكونت در سرزمين مقدس كارى انجام نمى‌دهد. كارى كن، به‌گونه‌اى كه خدا تو را مى‌بيند و خود را آماده مرگ كن.»

در سال پنجم هجرت، گزارشى به مدينه رسيد كه قريش و قبيله قظفان و يهوديان خيبر همدست شده‌اند تا به محاصره مدينه بپردازند. پيامبر(ص) در شورایی دفاعى نظرخواهى كرد. سلمان گفت در سرزمين ما هر موقع مردم با هجوم دشمن خطرناک روبه‌رو مى‌شوند، در اطراف شهر خندق حفر مى‌كنند و از اين طريق، از ورود دشمن به شهر جلوگيرى مى‌کردند. پيشنهاد سلمان به اتفاق آرا تصويب شد و آينده ثابت كرد اين پيشنهاد سبب حفظ مدينه از ورود دشمن شد كه عدد آن به 10 هزار مى‌رسيد.

در جنگ طائف كه دشمن در قلعه محكمى قرار گرفته بود و تسلط بر آن كار آسانى نبود، سلمان پيشنهاد كرد از منجنيق بهره گرفته شود. منجنيق آن زمان كار توپخانه امروز را انجام مى‌داد و تفصيل آن را مى‌توانيد در كتاب «فروغ ابديت» بخوانيد.

پس از درگذشت پيامبر(ص)، حديث‌نگارى سخت ممنوع شد و احياناً به حالت محدود درآمد. اين منع تا سال ۱۴۳ ه.ق.، دوران خلافت منصور باقى و حاكم بود و سپس منع شكست؛ اما سلمان پاک پيرو اميرمؤمنان(ع) با اين بخشنامه سخت مخالفت كرد و نخستين كسى‌ست كه درباره آثار نوشت؛ حتى نامه‌اى كه پادشاه روم به نبى اكرم(ص) نوشته و آورنده آن جاثليق رومى بود، بازنويسى كرد. (طبقات الفقهاء، ۱/۱۲۰)

نگارنده با اين چند سطر خواهان آن است که در صف خريداران يوسف زمان (پديدارندگان اين بزرگداشت) قرار گيرد و در پايان بر خود لازم مى‌دانم كه از همه شركت‌كنندگان در اين تكريم، سپاسگزارى کنم، بالاخص از استاد محترم، جناب آقاى جعفريان (دامت بركاته) كه پيوسته منبع فيض و بزرگوارى است.

قم، مؤسسه امام صادق(ع)

جعفر سبحانى»

انتهای پیام
captcha