زندهیاد ابوالفضل سپهر با نام اصلی بهزاد سپهر، متولد 15 خرداد 1352، از جمله شاعرانی بود که با قلم بدیع خود، ادبیات دفاع مقدس را دچار تحولی شگرف کرد و با زبان ترانه و نگاهی نو، جریان ناب احساسات را در آن جاری ساخت.
او که سابقه بازیگری در چند فیلم و سریال را در کارنامه خود داشت، با تغییر مسیر زندگیاش و در اثر همنشینی با ایثارگران و خانوادههای شهدا و جانبازان، به سرودن شعر برای آنان روی آورد.
همچنین در پی ملاقات با همسر شهید همت و اصرار دوستانش برای خوانش شعری درباره ازدواج این شهید و سپس اصرار همسر شهید همت، تصمیم به چاپ اشعارش گرفت. سپهر ابتدا اشعارش را در ماهنامه «فکه» منتشر کرد و خودش نیز در محافل گوناگون به خوانش آنان پرداخت.
او در قطعات خود با زبانی عامیانه، مظلومیت شهدا، جانبازان و همچنین خانوادههای آنان را به تصویر میکشید و با برانگیختن احساسات مخاطبانش، شور شیدایی سر میداد. دلدادگی سپهر به مکتب و منش شهدا و بازتاب مشکلات خانوادههای آنان، دلیل خلق اشعارش بود. انتخاب نام ابوالفضل بهجای بهزاد نیز به گفته دوستانش، نشان از پیوند او با هیئت و روضه داشت.
این شاعر بسیجی سرانجام در ۲۸ شهریور ۱۳۸۳، پس از تحمل یک دوره بیماری سخت، در شب میلاد قمر بنیهاشم(ع) درگذشت و بنابر خواست خودش، در قطعه ۴۴ شهدای گمنام بهشت زهرا(س) به آغوش خاک سپرده شد.
مجموعه اشعار زندهیاد ابوالفضل سپهر در کتابی به نام «دفتر آبی» در فرهنگسرای پایداری منتشر شده و مقدمه آن با این عنوان به نگارش درآمده است: «فرشته پلاک طلایی میخواهد.»
آلبوم صوتی «معبری به آسمان» نیز گلچینی از برترین سرودههای اوست که با صدای وحید جلیلوند و آهنگسازی سعید شبانی در قالب 10 قطعه شامل قصه ازدواج، اتل متل یه مادر، سنگ قبر شکسته، چشم چشم دو تا چشم، کجایید ای شهیدان خدایی، اتل متل یه جعبه، اتل متل یه بابا، قلب زمین، قصه بچه بسیجی و یاس کبود/ظهور، از سوی معاونت هنری بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس انتشار یافته است.
مستند «سپهر» نیز به کارگردانی حسین نژادموسی و تهیهکنندگی محمدمهدی خالقی در سازمان هنری رسانهای «اوج» ساخته شده است و برشی از زندگانی این شاعر را به تصویر میکشد.
ابیات زیر، بخشی از شعر «الو الو کربلا» سروده ابوالفضل سپهر است:
«اتل متل یه بابا، دلیر و زار و بیمار
اتل متل یه مادر، یه مادر فداکار
اتل متل بچهها، که اونا رو دوست دارن
آخه به غیر از اونا، هیچکسی رو ندارن
مامان بابا رو میخواد، بابا عاشق اونه
به غیر بعضی وقتها، بابا چه مهربونه
وقتی که از درد سر، دست میذاره رو گیجگاش
اون بابای مهربون، فحش میده به بچههاش
همون وقتی که هرچی، جلوش باشه میشکنه
همون وقتی که هرکی، پیشش باشه میزنه
غیر خدا و مادر، هیچکسی رو نداره
اون وقته که بابا جون، موجی میشه دوباره
...»