وقف از دیرباز تاکنون بهمثابه سنتی کهن و جهانی، جایگاه ویژهای در جوامع گوناگون بهویژه مسلمان داشته است. خبرنگار ایکنا از اصفهان بهمناسبت هفته وقف، گفتوگویی با محمدصالح طیبنیا، رئیس پژوهشکده آلاء (مطالعات نوین وقف و امور خیر) و عضو هيئت علمی دانشکده الهیات و معارف اهلالبیت(ع) دانشگاه اصفهان انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ نقش و تأثیر وقف در پیشرفت فرهنگ و تمدن اسلامی چه بوده است؟
نهاد وقف و به معنایی عام، نیکوکاری و کار خیر، به اسلام اختصاص ندارد و در تمام ادیان حتی ادیان غیرآسمانی مورد توجه بوده است. خود وقف نیز بهطور خاص، نهادی امضایی بهشمار میرود که در فقه اسلامی وارد شده و قبل از اسلام نیز وجود داشته است. به علت اینکه سبک زندگی مؤمنانه از زمان صدر اسلام در جامعه اسلامی رواج عام پیدا کرد، پدیده وقف و نیکوکاری نیز توسعه بسیاری یافت، بهطوری که مشابه آن در ادیان، حکومتها و تمدنهای دیگر به این شکل نیست؛ پس باید شکوفایی وقف و نیکوکاری را ذیل تمدن اسلامی معنا کنیم، بهصورتی که بخش عمده اقتصاد تمدن بزرگ اسلامی در زمان عباسیان و دیگر حکومتهای اسلامی از طریق نهاد وقف اداره میشد. تقریباً اداره همه مدارس علمیه، بخش عمدهای از بیمارستانها و حتی کاروانسراها، آبانبارها، تکیهها، حرمها و مراکز دیگر از طریق نهاد وقف صورت میگرفت؛ بنابراین جایگاه وقف در تمدن اسلامی، بیبدیل است و کارکردهای گوناگونی فراتر از جنبه نیکوکارانه و خیریهای دارد.
وقف، یکی از روشهای تأمین سرمایه برای کارهای اقتصادی ماندگار بود. بسیاری از ثروتمندان برای آنکه اموالشان بعد از مرگ از بین نرود و بین فرزندانشان تقسیم نشود یا برای حفظ اموال حکومتها پس از انحطاطشان، آنها را وقف میکردند. وقف نهادی بود که بسیار مورد احترام قرار میگرفت و حتی اهل کتابی که در جوامع اسلامی میزیستند نیز اموالشان را وقف میکردند. حاکمان جهان اسلام نیز به این وقفها احترام میگذاشتند.
ایکنا ـ در کدام ادوار تاریخی، نقش وقف در توسعه فرهنگی و تمدنی و عرضه خدمات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... در شهر اصفهان پررنگتر بوده است؟
در همه ادوار تاریخی در کل جهان اسلام موقوفاتی وجود داشته است. اوج بهرهمندی از نهاد وقف در اسلام به قرن دهم و یازدهم هجری شمسی، یعنی دوران حکومت صفویه بازمیگردد. تقریباً در بعضی از گزارشهایی که آن زمان درباره اصفهان نوشته شده، آمده است که هیچ ملکی را نمیشد در این شهر پیدا کرد که وقف نباشد. همه نقاط شهر اصفهان و حتی طبق نظر علامه طباطبایی(ره)، بخش عمدهای از کل ایران در زمانهای گوناگون وقف شده بود و بهصورت موقوفه بهرهبرداری میشد؛ از همینرو اصفهان در دوران صفویه بیشترین حجم موقوفات را دارا بود و این موقوفات به اماکن مذهبی و امامزادهها اختصاص نداشت، بلکه تمام بخشهایی که جامعه نیازمند آنها بود، از طریق موقوفات اداره میشد.
مشاهده میکنید که عمده بازارهای اصفهان، آبانبارها، کتابخانهها و مدارس علمیه وقف بودهاند. فقط ساختمان مدرسه وقف نبود، بلکه استادانی که در این مدارس و دانشگاهها تدریس میکردند نیز حقوق بسیار خوبی میگرفتند و زندگیشان بهطور کامل از طریق وقف اداره میشد. این در حالی است که مستشرقی آلمانی که در آن زمان به ایران سفر کرده، در سفرنامهاش آرزو میکند که ای کاش اعضای هیئت علمی دانشگاهها در اروپا هم مثل اصفهان از چنین زندگی خوبی بهرهمند بودند و میتوانستند کارهای علمی انجام دهند.
پادشاهان صفوی نیز بخش عمدهای از اموالشان را وقف میکردند؛ برای مثال شاه عباس با درآمد حاصل از محل تجارت شخصی خود، یعنی ابریشم که به آن «حلالیات» میگفتند، بخش عمدهای از بازارهای میدان امام را راه انداخت؛ سپس آنها را وقف شیعیان مدینه و نجف کرد که در راه رشد و تعالی آنها هزینه میشد.
ایکنا ـ اگر بخواهیم مروری کلی بر موقوفات واقع در اصفهان در ادوار تاریخی گوناگون داشته باشیم، چه نکاتی در خصوص این موقوفات محل تأمل و بررسی است؟ از نوع و کارکرد موقوفات، نیات و بانیان آنها تا تغییر و تحولات مربوط به موقوفات در گذر زمان؟
طبیعتاً وقتی وقف اینقدر همهگیر میشود، نوعی هویت خاص و فرهنگی هم ایجاد میکند. وقف و نهاد نیکوکاری به ثروتمندان اختصاص نداشت و حتی مردمی که زندگی معمولی هم داشتند، به دنبال این بودند که مال یا ملکی را که ماندگار باشد، وقف کنند و بهمثابه باقیاتالصالحات از مزایای اخرویاش بهرهمند شوند؛ از همینرو در اقصی نقاط اصفهان چنین رویکردی قابل مشاهده بود. البته بسته به دورههای گوناگون، علمایی که در آن دوره میزیستند و نوع نگاه فقهی بر این موضوع تأثیرگذار بوده است؛ از همینرو در نیمه اول حکومت صفوی که نگاه فقهی علمای ما بیشتر اصولی بود و عقلمحوری در فهم احکام رواج داشت، نوع نگاه به وقف هم متفاوت بود. بخش عمدهای از موقوفات برای ساخت کاروانسراها، آبانبارها، جادهها و رفاه عمومی و همچنين علومی چون فلسفه، ریاضیات، طب و... بهکار گرفته میشد.
در نیمه دوم دوره صفویه که نگاه فقهی بیشتر به سمت اخباریگری رفت و مسائل عقلی کمتر مورد توجه قرار گرفت، آثار آن در خصوص وقف نیز قابل مشاهده است؛ برای مثال در متن وقفنامه مدرسه علمیه چهارباغ آمده که خواندن دروسی جز قرآن و علوم فقهی در این مدرسه، یعنی فلسفه و دروس عقلی حرام است. در این دوره چنین نگاهی حاکم شد و موقوفات بیشتر به سمت توسعه مساجد، امامزادهها، مقابر و... حرکت کرد تا در حوزههایی که مردم از آن بهرهمند میشدند؛ بنابراین این جریان فقهی را کاملاً در موقوفات و آثار اجتماعی آنها میتوان مشاهده کرد.
نکته قابل توجه در این خصوص، حجم زیادی از مدارس علمیه است که بانوان آنها را ساختهاند. بانوان دربار شدیداً به احداث مدارس علمیه علاقهمند بودند. دلایل این امر نیز متفاوت است. مدارس علمیه بزرگی در شهر اصفهان به همت بانوان دربار ساخته شده است؛ برای مثال مدرسه چهارباغ را مادر شاه سلطان حسین وقف کرد و مدرسه جده بزرگ، جده کوچک، بیبی بیگم و چندین مدرسه علمیه بزرگ دیگر به همت بانوان دربار ساخته و وقف شده است.
ایکنا ـ نقش و تأثیر وقف بر هویت فرهنگی اصفهان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این پدیده، هویت فرهنگی خاصی برای اصفهان در گذر تاریخ رقم زده است؟
حجم زیاد موقوفات و رویکردهایی که بر آنها حاکم بوده، کاملاً به اصفهان رنگ و بوی خاصی داده و آن را به شهری علمی، مذهبی و تجاری تبدیل کرده است. مشاهده میکنید دهها مسجد و امامزاده بزرگ، دهها مدرسه علمیه و بازارهای متعدد ساخته و وقف شدهاند که به هویت اصفهان رنگ و بوی خاصی داده است. آثار چنین موقوفاتی تا امروز نیز در هویت تاریخی، مذهبی و علمی شهر اصفهان ماندگار شده و قابل مشاهده است، بهگونهای که در تربیت فرزندان و نسلهای امروز هم میتوان آن را دید. زیرکی و ویژگی خاص اصفهانیها، توجهی که به مسائل اقتصادی دارند و نگاههای عالمانه و بلندمدتشان، میتواند کاملاً در این موقوفات ریشه داشته باشد.
ایکنا ـ آیا نقش و کارکردی که وقف در گذشته تاریخی اصفهان داشته است، امروز نیز میتواند داشته باشد؟ اگر بله، چگونه و اگر نه، چرا؟
قطعاً امروز هم میتوانیم به وقف نگاه تمدنی داشته باشیم، منتهی باید به دنبال الگوهای امروزی بگردیم و آنچه امروزه میتواند منشأ تأثیر باشد. گذشتگان ما با پدیده وقف بسیار عاقلانه مواجه شدند و دقیقاً از نهاد وقف در راستای نیازهای جامعه استفاده کردند، در حالی که امروزه بسیاری از موقوفات را میبینیم که معطل مانده، بهرهبرداری ندارند و کارکردهای قدیمیشان را از دست دادهاند.
امروز در عرصههای جدیدی به وقف نیاز داریم و با بعضی از فتاوای مقام معظم رهبری، این امکان فراهم است که بتوان از نهاد وقف استفاده کرد. بخش عمدهای از وقت، سرمایه و تمدن امروز ما در فضای مجازی میگذرد و ما نیازمند حضور وقف در این عرصه هستیم. حق ثبت اختراعات، عرصه جدیدی است که میتواند از طریق وقف، مدیریت و اداره شود. در خصوص سایر موضوعاتی که جامعه امروز شدیداً به آنها احتیاج دارد، گروهها، هیئتهای اندیشهورز و اتاقهای فکر نیاز است تا افزون بر تفکر درباره این موضوعات، ابعاد آنها نیز استخراج شود.
ناظر به شهر اصفهان، مسئله آب، محیطزیست و... عرصههایی هستند که شدیداً به تفکر در خصوص آنها نیازمندیم و میتوان از نهاد وقف برای حل چالشها و بحرانها استفاده کرد. برای حوزههای عامتر مانند فضای مجازی، هوش مصنوعی و... که نیاز کل جامعه امروزی هستند نیز چنین رویکردی صادق است.
زهرا مظفریفرد
انتهای پیام