پایاننامه «تاریخگذاری آیات و سور قرآن در تفاسیر روایی امامیه» تألیف روژین دادجو، شهریورماه سال جاری در دانشکده علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان دفاع شد. این پژوهش با راهنمایی امیر احمدنژاد و مشاوره سیدمهدی لطفی، اعضای هیئت علمی دانشکده علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان انجام شده است. خبرنگار ایکنا از اصفهان با پژوهشگر این پایاننامه گفتوگویی کرده است که در ادامه متن آن را میخوانیم.
تاریخگذاری آیات و سورههای قرآن با هدف تعیین تاریخ دقیق یا تقریبی نزول آیات، از قرائنی مانند روایات اسباب نزول، ترتیب نزول، مکی و مدنی، ناسخ و منسوخ و رویدادهای زمان پیامبر(ص) بهره میبرد. در روش تاریخگذاری، توجه محققان عمدتاً به منابع اهل سنت و نظرات صحابه و تابعان معطوف بوده است و بیشتر فهرستهای نزول نیز از این طریق روایت شدهاند، در حالی که در تفاسیر روایی امامیه نیز میتوان نمونهها و قرائنی برای تاریخگذاری آیات بهدست آورد.
در این پژوهش، پنج تفسیر روایی امامیه شامل تفاسیر قمی، فرات کوفی و عیاشی از دوره متقدم و تفاسیر البرهان و نورالثقلین از دوره متأخر، بهطور دقیق و کامل مطالعه شدهاند. تفکیک میان نقل روایات و اجتهادات نیز در تفاسیر منتخب انجام شده است. تفسیر قمی آمیخته به روایت و اجتهاد است. در دیگر تفاسیر، اگر از بعضی نقلهای تفاسیر البرهان و نورالثقلین از تفسیر قمی که وی نیز اجتهاد داشته، صرفنظر شود، بقیه موارد همگی بهصورت روایت از منابع گوناگون نقل شدهاند.
نکته مهم این است که تفاسیر متأخر نیز در انتخاب روایات، اجتهاد به خرج دادهاند؛ بنابراین اگرچه اشتراکهای زیادی در تاریخگذاری آیات در این پنج تفسیر مشاهده میشود، اما هر کدام از این تفاسیر نکات منحصر بهفرد خود را نیز دارا هستند؛ همچنین در موارد اندکی، تفاسیر متأخر به هنگام نقل از تفسیر قمی، بخشی از اجتهادات او را حذف کردهاند که در طول تحقیق به این موارد اشاره شده است.
نتایج این پژوهش دلالت بر آن دارد که مبانی تاریخگذاری این پنج تفسیر، شامل مضامینی چون نزول دفعی و تدریجی قرآن، نزول پیوسته و گسسته، مسئله تحریف در قرآن، ضرورتنداشتن تطابق زمانی بین صدور حکم و نزول آیه و چینشنشدن توقیفی آیات است.
در خصوص چینشنشدن توقیفی آیات، علاوه بر نقل روایات دال بر جمع قرآن پس از پیامبر(ص) و جمع آن فقط از سوی وصی پیامبر(ص)، قرائن دیگری نیز این مسئله را تقویت میکند؛ مثلاً وجود عبارات «قد کُتِبَت»، «کانَ یَجِب أن تَکُونَ فی هذهِ السُّورَه»، «قَسَّموا القرآن و لَم یُؤلِفُوهُ عَلی ما أنزَلهُ الله»، نمونههای مربوط به عطف آیات (اعم از عطف آیات یک سوره یا عطف آیات از سورههای گوناگون بر یکدیگر) و همچنین وقوع تقدیم و تأخیر در آیات ناسخ و منسوخ.
روش تاریخگذاری در این تفاسیر عبارت است از تبیین مکان نزول آیات و سورهها، شرح غزوات پیامبر(ص) و نزول آیات گوناگون به دنبال آنها، روایات در خصوص اولین و آخرین آیات و سورههای نازلشده، آیات ناسخ و منسوخ و اسباب نزولهای کمککننده به کشف تاریخ دقیق یا تقریبی نزول آیات.
پس از مطالعه تفاسیر منتخب و استخراج مبانی و روش تاریخگذاری آنها، مهمترین برآیند و دستاوردهای حاصل از پژوهش حاضر حاکی از موارد زیر است:
۱ ـ آیات و سورههای قرآن در ابتدا بهصورت دفعی بر بیتالمعمور، سپس در 20 یا 23 سال بهصورت تدریجی بر نبی اکرم(ص) نازل شدند. براساس روایتی در فرآیند نزول تدریجی، آیه اول مدثر، اولین آیه نازلشده معرفی شده است. در خصوص آخرین آیه نازل نیز در روایتی، آیه سوم مائده، آخرین فریضه نازله معرفی شده و طبق روایتی دیگر، نزول قرآن با آیه ۲۸۱ بقره به پایان رسیده است.
در روایات، دو سوره علق و اعلی، اولین سورههای نازلشده معرفی شدهاند؛ همچنین آخرین سورههای نازلشده نیز دو سوره مائده و نصر معرفی شدهاند.
۲ ـ در تفاسیر عیاشی، البرهان و نورالثقلین، روایت امام صادق(ع) که دال بر نزول پیوسته سورههاست، نقل شده؛ ولی در دو تفسیر متقدم دیگر، این روایت نقل نشده است. در همه تفاسیر در خصوص نزول پیوسته بعضی از سورهها قرائنی مشاهده میشود که این موارد عبارت است از آیه ۱ تا ۶۱ آلعمران، سورههای مائده، انعام، فتح، نجم، قمر، منافقون، جن، لیل، عادیات، کوثر، کافرون، مسد، توحید و معوذتین.
در مقابل در موارد عدیدهای در تفاسیر منتخب، حتی در خصوص سورههای دارای ویژگی نزول پیوسته، نقل قرائن دال بر نزول گسسته آیات مشاهده میشود.
۳ ـ اعتقاد به وقوع تحریف در قرآن در مقدمه تفسیر قمی بهطور صریح نقل و در سرتاسر این تفسیر، مثالهایی در این خصوص گردآوری شده است. قسمتی از مقدمه تفسیر البرهان نیز مربوط به نقل مقدمه تفسیر قمی است و نویسنده البرهان چنین گفته که اگر در تفسیر یک آیه، روایت صریح مسندی از اهل بیت(ع) نیافتم، آنچه را علی بن ابراهیم ثقه در تفسیرش آورده، ذکر میکنم؛ از اینرو محتمل است که وی نیز مسئله وقوع تحریف در قرآن را پذیرفته یا اینکه در خصوص آن دچار تردیده شده باشد؛ اگرچه بحرانی سعی در توجیه اعتقاد به تحریف قرآن از سوی نویسنده تفسیر قمی دارد. مثالهای دال بر وقوع تحریف در قرآن در هر چهار تفسیر فرات کوفی، عیاشی، البرهان و نورالثقلین نقل شده است.
۴ ـ در خصوص مسئله نبود تطابق زمانی بین صدور حکم و نزول آیه، در تفسیر قمی مثالی دال بر سبب نزول آیه متأخر از نزول ذکر شده است و تفاسیر البرهان و نورالثقلین نیز آن را نقل کردهاند.
۵ ـ اعتقاد به چینشنشدن توقیفی آیات در تفسیر قمی با استفاده از قرائنی اثبات شده است. این قرائن عبارت است از وجود عبارات خاص، از قبیل «قد کُتِبَت، کان یجب أن تکونَ فی هذهِ السوره و...» که بیانگر کتابت مصحف به دست صحابه و طبق نظر شخصی ایشان است، عطف آیات بر یکدیگر و تقدیم و تأخیر در آیات ناسخ و منسوخ.
موارد بالا از تفسیر قمی به تفاسیر البرهان و نورالثقلین نیز با کموبیشهایی منتقل شدهاند؛ این مطلب میتواند گویای اعمال نظر شخصی بحرانی و حویزی در جمعآوری تفاسیرشان باشد؛ همچنین از این موارد در تفسیر عیاشی فقط نمونههایی از تقدم و تأخر مصحف فعلی در آیات ناسخ و منسوخ وجود دارد؛ ولی نویسنده آن اشاره صریحی به مبنای چینشنشدن توقیفی آیات نداشته است.
۶ ـ در تفاسیر منتخب مطالب قابل تأملی در خصوص مکان نزول آیات اعم از مکه، مدینه، غدیر خم، ضوجان، کراع الغنم، قدید، مسجد خیف، مِنی و جحفه، مکان نزول سورهها (مکه یا مدینه)، غزوات زمان پیامبر(ص) اعم از بدر، احد، بدر صغری یا جیش السویق، بنینضیر، مریسیع (بنیمصطلق)، خندق (احزاب)، بنیقریظه، حدیبیه، خیبر، ذات السلاسل، فتح مکه، حنین و تبوک، اولین و آخرین آیات و سورههای نازلشده، آیات ناسخ و منسوخ، اهتمام به نقل روایات اسباب نزول و در نهایت نیز تاریخگذاری آیات ذکر شده که اطلاعاتی درخور توجه هستند.
نکته مهم این است که در همه تفاسیر به یک اندازه اطلاعات بالا نقل نشده؛ مثلاً تفسیر فرات کوفی از همه تفاسیر اطلاعات کمتری دارد؛ ولی با این حال به هیچ وجه فقط مراجعه به یک تفسیر نمیتواند همه دادههای گردآمده در این پایاننامه را در اختیار مخاطبان قرار دهد و هرکدام از تفاسیر مطالب منحصربهفرد خود را دارند. وجود مطالب منحصربهفرد در هر تفسیر میتواند نمایانگر اعمال نظر مؤلفان تفاسیر روایی باشد.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام