کد خبر: 4264213
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۸:۱۲
در وبیناری بررسی شد

نقش منابع غیراسلامی در شناخت دوران صدر اسلام

یک پژوهشگر مطالعات سیره و باستان متأخر گفت: منابع غیراسلامی دریچه‌ای می‌گشایند تا فارغ از ارزش‌گذاری‌های قومی، قبیله‌ای و فرقه‌ای بتوانیم با استفاده از یک منبع معاصر، دوران صدر اسلام را مشاهده کنیم.

مطالعات اسلامیبه گزارش ایکنا از اصفهان، نشست «درنگی بر اهمیت منابع غیراسلامی در مطالعات صدر اسلام (رویکردهای نوین در آکادمیای غربی)» روز گذشته، ۱۶ بهمن‌ماه به همت هسته پژوهشی تاریخ‌گذاری قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان به‌صورت برخط برگزار شد. 

در این نشست احسان روحی، پژوهشگر مطالعات سیره و باستان متأخر اظهار کرد: فاتحان عرب با ورود به امپراتوری‌های ساسانی و بیزانس در مواجهه با مللی قرار گرفتند که دارای تقسیم‌‌بندی‌های قومی و مذهبی بودند و دهه‌ها یا سده‌ها تاریخ‌نگاری داشتند؛ برخلاف مسلمانان که تاریخ‌نگاری‌ای در حدود یک‌ونیم قرن داشتند و بعد شروع به فعالیت کردند؛ بنابراین آن ملت‌ها وقایع ورود اعراب مسلمان به کشورشان را ثبت و گزارش کردند و امروز مجموعه‌ای از منابع وسیع یونانی، سریانی، عبری، لاتین، پهلوی و حتی عربی غیراسلامی، عربی مسیحی و عربی یهودی وجود دارد که گزارش‌هایی از مقاطع ابتدایی اسلام، یعنی دوران پیامبر(ص)، خلفای راشدین، امویان و عباسیان را شامل می‌شود؛ ولی آنچه امروز مورد بحث ماست، حوزه صدر اسلام است. 

وی افزود: منابع غیراسلامی با دورانی که به شرح آن می‌پردازند، معاصرت یا همزمانی دارند و این نکته بسیار ارزشمند است؛ همچنین محصول دوران پیش از فتوحات نیز هستند که با دوران مفردات یا دوران پس از فتوحات تفاوت‌های اساسی دارد. یکی از مشکلاتی که باعث شده تا برای کشف دوران صدر اسلام از منابع غیراسلامی استفاده کنیم، این است که مسلمانان یا دستگاه خلافت در توصیف دوران صدر اسلام، بعضاً مشخصات دوران پس از فتوحات را به قبل از فتوحات ارجاع داده‌اند؛ در نتیجه منابع غیراسلامی دریچه‌ای می‌گشایند تا بدون لنز یا عینک منابع اسلامی، بتوانیم با استفاده از یک منبع معاصر، دوران صدر اسلام را مشاهده کنیم. 

این پژوهشگر مطالعات سیره و باستان متأخر با بیان اینکه منابع غیراسلامی از ارزش‌گذاری‌های اموی، عباسی، قومی، قبیله‌ای و فرقه‌ای مسلمانان که در قرن دوم، سوم و بعد از آن به‌وجود آمد، تهی هستند، گفت: سؤال اصلی این است که آیا منابع اسلامی را می‌توان تصحیح‌کننده و معصوم از خطا برای منابع اسلامی در نظر گرفت؟ آیا منابع اسلامی دارای خطا و منابع غیراسلامی بدون خطا هستند تا هر زمان بتوانیم از آن‌ها در جایگاه مصحح منابع اسلامی استفاده کنیم؟

وی در خصوص اینکه منابع غیراسلامی را کجا می‌توان یافت، توضیح داد: مجموعه وسیعی از انتشارات و کتاب‌ها وجود دارد، از جمله مهمترین منابع کلاسیک در این عرصه می‌توان به کتاب «Seeing Islam As Others Saw It» یا «دیدن اسلام آن‌گونه که دیگران آن را دیدند» از رابرت جی هویلند اشاره کرد که منظور از «دیگران» در عنوان آن، یهودیان، مسیحیان و زرتشتیانی هستند که با اسلام در قالب پدیده فتوحات آشنا شدند. کتاب «وقتی مسیحیان برای اولین‌ بار مسلمانان را ملاقات کردند» یا «WHEN CHRISTIANS FIRST MET MUSLIMS» اثر دیگری است که صرفاً به منابع سریانی اختصاص دارد و منابع دیگر را در نظر نگرفته است. 

روحی ادامه داد: کتاب دیگری که اخیراً چاپ شده، «A Prophet Has Appeared» یا «پیامبری ظاهر شده است» نام دارد که نوشته استفان جی شومیکر، دانشمندی معروف از دانشگاه اورگن است. این نویسنده با استناد به منابع متقدمی پیش از دوران عبدالملک، معتقد است که اسلام در این دوران هنوز حالت کلاسیک خود را به دست نیاورده بود. شومیکر تمرکز خود را به زبان منابع معطوف نکرده است، مانند اینکه منابع سریانی را از منابع یونانی جدا کند، بلکه منابع را براساس زمان‌بندی مورد استفاده قرار داده، به‌طوری که منابع نزدیک‌تر به صدر اسلام را جدا کرده است. 

وی افزود: کتاب «Trajectories in Near Eastern Apocalyptic» اثر John C. Reeves، متون مکاشفه‌ای یهودیان را جدا کرده است که نکات بسیار جالبی در آن وجود دارد. مجموعه بسیار زیادی از کتب تک‌نگاری‌شده که تواریخ گوناگون را بررسی، چاپ و ترجمه‌ کرده‌اند، در دست داریم که بسیاری از آن‌ها در انتشارات دانشگاه لیورپول منتشر شده‌اند. 

این پژوهشگر توضیح داد: ورود منابع غیراسلامی به حوزه مطالعات اسلامی، عمدتاً از سوی اندیشمندان وقت انجام شد و به‌صورت خاص، با کتاب «HAGARISM» نوشته مایکل کوک و پاتریشیا کرون در دهه 80 میلادی بود. همه این‌ها باعث شد تا در میان اسلام‌شناسان غربی در مقابل این فعالیت‌ها جبهه‌گیری شود؛ ولی بعدها این تئوری‌ها تصفیه شد و شکل جدیدی در قالب تئوری‌هایی که کمتر رادیکال بودند، به خود گرفت.

وی در خصوص منابع غیراسلامی که به مطالعات اسلامی پرداخته‌اند، بیان کرد: مهم‌ترین این کتاب‌ها، «HAGARISM» است. در خوانش این کتاب بیان شد که «اسلام در ابتدا چیزی جز اتحاد با یهودیت و شورشی یهودی نبود.» این سخن بسیار ناآشناست و همین امروز هم با وجود اینکه این کتاب در دهه ۱۹۸۰ چاپ شده، در جوامع سنتی از آن یاد نشده است؛ با وجود گزارش‌های فراوانی که از تعامل‌ خشن یهودیت با اسلام در سیره نبوی بیان شده، کسی که با خوانش سنتی آشنا باشد، با شنیدن این جمله از پاتریشیا کرون گمان می‌کند که او دچار توهم شده است. 

روحی افزود: در غرب نیز این سخن با حملات زیادی مواجه شد؛ ولی در هر حال نویسندگان استناداتی به منابع غیراسلامی داشتند که شایان توجه است، از جمله سبئوس ارمنی که دوران زندگی او با خلفای نخستین همزمان بوده است. آخرین گزارش‌هایی که بیان کرده، به جنگ صفین بازمی‌گردد و پس از آن از دنیا می‌‌رود. سبئوس صدر اسلام را از منبعی فلسطینی نقل کرده که با عمر بن خطاب و فتح اورشلیم معاصر بوده است. گزارش‌های سبئوس اهمیت بسیار فراوانی دارد. 

وی در خصوص تئوری کرون و کوک، نویسندگان کتاب «HAGARISM» که براساس نقل سبئوس بنا شده است، توضیح داد: کانتکس نقل سبئوس، جنگ‌های بین ایران و روم است که مورد اشاره قرآن نیز هست. پیش از ظهور اسلام در قرن هفتم میلادی، آشوب‌های زیادی در جهان برپا بود. چند سال بعد از اینکه نخستین وحی‌ بر پیامبر(ص) نازل شد، خسروپرویز اورشلیم را فتح کرد که اتفاقی بسیار مهم بوده است. در طول این فتوحات، یهودیان همیشه مورد اتهام همکاری با فاتحان، یعنی ایرانیان علیه بیزانس بودند که پیشینه آن به دشمنی یهودیان و مسیحیان در صدر مسیحیت بازمی‌گردد. 

به گفته این پژوهشگر، همزمان با هجرت پیامبر از مکه به مدینه، پارسیان مناطق فتح‌شده، یعنی اورشلیم و اطراف آن را به نفع رومیان از دست دادند و این نواحی را ترک کردند. همه این‌ها کانتکس نقل سبئوس است؛ به گفته او زمانی که لشکریان پارسی یا ساسانی شهر اِدِسا را تخلیه کردند و در حال پس دادن به بیزانسی‌ها یا رومیان بودند، عده‌ای از یهودیان در حصارهای شهر خود را جای دادند، با رومیان جنگیدند و شهر را تسلیم آنان نکردند؛ ولی در نهایت مجبور به تسلیم شدند. یهودیان بعد از ترک شهر اِدِسا به سوی اعراب مسلمان رفتند و از آنان طلب یاری کردند. 

وی اظهار کرد: اعراب آن‌ها را در سرزمین‌های خود جای دادند؛ ولی برای بازپس‌گیری سرزمین‌ها یاری نکردند. پس از آن، سبئوس به توضیح اقدامات پیامبر(ص) می‌پردازد که توضیحاتی قرآنی است. به گفته او، پیامبر(ص) می‌فرماید که خداوند سرزمین اورشلیم را به فرزندان ابراهیم وعده داده است. پیامبر(ص) به یارانش دستور می‌دهد که آن سرزمین را فتح کنند، یهودیان که به این سرزمین آمده بودند، مسلمانان را به سرزمین مقدس راهبری می‌کنند و فتوحات مسلمانان آغاز می‌شود. این تصویر برای کسی که فقط منابع اسلامی را مطالعه کرده، کاملاً نوین است. 

روحی تصریح کرد: اطلاعات سبئوس در بخش‌هایی بسیار دقیق است؛ در نتیجه کسانی مثل کرون و کوک به استناد این دست از اطلاعات معتقدند که آغاز فتوحات مسلمانان با کمک یهودیان می‌تواند درست باشد؛ ولی دلیل اینکه چنین نکاتی در منابع اسلامی نقل نشده، این است که بعدها اسلام در راستای جداسازی خود از یهود برآمده و این نکات را بیان نکرده‌ است. این نکات بخشی از تئوری کرون و کوک به‌شمار می‌رود. 

وی در توضیح تئوری «محمد و مؤمنان» اثر فرِد دانِر که برگرفته از منابع اسلامی است، گفت: این نویسنده برخلاف کرون و کوک، فقط از منابع غیراسلامی استفاده نمی‌کند. یکی از حملاتی که به کرون و کوک شد، استفاده‌نکردن آن‌ها از قرآن بود. در دهه ۸۰ میلادی، برخلاف اجماع کنونی آکادمیای غربی، گمان می‌شد که قرآن پدیده‌ای متأخر است. اگر بیانات قرآن را در نظر بگیریم، توصیفات سبئوس بسیار ناهمگون و غیرقابل قبول می‌شود؛ در نتیجه فرد دانر در راستای سازش منابع مختلف با یکدیگر، تئوری پیامبر و مؤمنان را مطرح کرد. 

این پژوهشگر ادامه داد: دانر بیان کرد که در صدر اسلام تا پیش از عبدالملک، خط‌کشی اعتقادی میان اسلام و مسیحیت و حتی بعضی از دیگر ادیان توحیدی وجود نداشت و این افراد می‌توانستند دین خود را حفظ کنند و بخشی از جامعه مؤمنان باشند. این نظریه هم با وجود موضع بهتری که در مقایسه با تئوری کرون و کوک دارد، باز هم در آکادمیای غربی مورد اجماع قرار نگرفت. افراد زیادی این نظریه را محصول شرایط اجتماعی آمریکا در زمان بیان آن می‌دانند.

وی بیان کرد: پاتریشیا کرون می‌گوید که بعد از مطرح‌شدن نظریه دانر، بسیاری از مسلمانان لیبرال‌ آمریکا اظهار خوشحالی کردند؛ زیرا اسلام مهربان را که در جست‌وجوی آن بودند، در این تئوری یافتند؛ اسلامی که اصلاً سخت نمی‌گیرد و یهودیان و مسیحیان را با روی گشوده می‌پذیرد. این سخن کرون اتهام است؛ ولی در هر حال نمی‌توان آن را نادیده گرفت. فرد دانر علاوه بر قرآن، از بعضی منابع غیراسلامی نیز استفاده می‌کند که از جمله آن‌ها، نقل سبئوس، نامه اسقف اعظم کلیسای شرق، کرانیکل مارونی و... است. براساس این تئوری، اسلام آغازین علاوه بر یهودیان، با مسیحیان نیز روابط مسالمت‌آمیزی داشته، تا حدی که مرزهای اعتقادی وجود نداشته است.

زهراسادات مرتضوی 

انتهای پیام
captcha