کد خبر: 4270522
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۶
گلچین قرآن در بهار قرآن/ ۶

صحت دین مهم‌تر از راه رسیدن به دین است

آنچه مهم‌تر است، صحت دین است، نه راهی که از آن به دین رسیده‌ایم. اگر پدران و مادران دین را به درستی به فرزندان خود انتقال دهند، این انتقال می‌تواند حتی راهی بهتر برای رشد باشد؛ چرا که کودک از آغاز زندگی خود در فضای ایمانی عمیق‌تری قرار می‌گیرد.

خانه کعبهبنا بر نظر مفسران، در آیات قرآن کریم از روزه با سه تعبیر «صیام» (۱۸۳ بقره)، «صبر» (۴۵ بقره) و «سیاحت» (توبه، ۱۱۲) یاد شده است. روایات اهل بیت(ع) حاکی از آن است که منظور از سیاحت در ماه مبارک رمضان، سیر در آیات قرآن کریم و تدبر و تعمق در آن‌ است. بر این اساس، با هدف نگاهی عمیق‌تر به آیات الهی در این ماه مبارک، به سراغ علیرضا فرهنگ، مدرس دانشگاه و پژوهشگر ادیان و عرفان رفتیم تا به تبیین گلچینی از آیات منتخب هر جزء بپردازد. آنچه در ادامه می‌خوانیم، تفسیر آیات منتخب از جزء هفتم قرآن کریم است. 

جزء هفتم قرآن کریم شامل بخش‌هایی از سوره‌های مائده و انعام است که دربردارنده‌ آموزه‌های عمیق و راهگشا برای زندگی فردی و اجتماعی انسان‌هاست. خداوند در آیات ۹۰ و ۹۱ سوره مائده، ضمن تحریم شراب، قمار و قربانی به سبک قبلی، این پدیده‌ها را شیطانی دانسته و تحریم کرده است. این آیات بیان می‌کند که مستی و قمار موجب ایجاد تفرقه و دشمنی در افراد جامعه می‌شود. 

در گذشته، مشرکان روی سکوهایی به نام انصاب که در مقابل تمثال هر خدا قرار داشت، قربانی‌هایی به آن خدایان تقدیم می‌کردند. خداوند در این آیات روش قربانی را تغییر می‌دهد و در چند آیه تأکید می‌کند که قربانی باید فقط برای الله و به نام او انجام شود. 

مصرف بیش از حد گوشت و تغییر اکوسیستم‌های طبیعی 

در آیه ۹۵ سوره مائده، خداوند به موضوع مناسک حج اشاره می‌کند. در این آیه، شکار حیوانات در حالت احرام ممنوع شده است. این تحریم نشان‌دهنده‌ این است که در محضر خداوند، کشتن حیوانات بدون ضرورت، ناپسند است. در مقام قرب باید از هرگونه آسیب‌رساندن به موجودات زنده خودداری کرد؛ یعنی خداوند حیوانات را دوست دارد و فقط به ضرورت تغذیه و شاید بتوان گفت با اکراه اجازه کشتار آن‌ها را داده است و بنابراین حتی در مواقع عادی نیز نباید در این کار افراط شود یا مثلاً شکار برای تفریح انجام شود. این موضوع نه تنها در اسلام، بلکه در دیگر ادیان مانند هندو نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در دین هندو، قانون اهیمسا (بی‌آزاری) وجود دارد که براساس آن، حتی آسیب‌رساندن به یک مورچه نیز ناپسند شمرده می‌شود. 

متأسفانه در دنیای امروز، مصرف گوشت به بخشی از سبد غذایی روزانه تبدیل شده است، در حالی که در گذشته، گوشت به‌ندرت مصرف می‌شد. این تغییر سبک زندگی هم به سلامت انسان‌ها آسیب رسانده و هم تأثیرات منفی جدی بر محیط زیست داشته است؛ برای مثال، دوسوم زمین‌های زیر کشت کره زمین برای تولید خوراک دام استفاده می‌شود که این موضوع باعث افزایش آلودگی زمین به کودهای شیمیایی و تولید گازهای گلخانه‌ای مانند متان از طریق فضولات دامداری‌ها شده است.

ساده اما اسرارآمیز 

آیه ۹۳ سوره مائده، آیه‌ای رازآمیز و در عین حال ساده است: «لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ بر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند، گناهى در آنچه [قبلاً] خورده‏‌اند، نيست؛ در صورتى كه تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند و كارهاى شايسته كنند، سپس تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند؛ آن‌گاه تقوا پيشه كنند و احسان کنند و خدا نيكوكاران را دوست مى‌دارد.»

در این آیه، کلمات ایمان، عمل صالح و تقوا در چهار مرتبه به‌صورت زیر تکرار شده‌اند. 

۱. ایمان، عمل صالح

۲. تقوا، ایمان، عمل صالح

۳. تقوا، ایمان

۴. تقوا، احسان

در هر مرتبه، ایمان یا تقوا رشد می‌کند و ایمانی فوق ایمان قبلی و تقوایی فوق تقوای پیشین پدیدار می‌شود. در سوره انفال (زادتهم ایمانا) و فتح (لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم) به ذومراتب‌بودن ایمان اشاره شده است. در آخرین مرتبه نیز احسان پدیدار می‌شود که موجب دوستی با خداست: «الله یحب المحسنین.»

تعداد رأی و لایک معیار حقیقت نیست 

در آیه ۱۰۴ سوره مائده، خداوند حقیقتی مهم را بیان می‌کند: «خبیث و طیب» (ناپاک و پاک) با هم برابر نیستند، حتی اگر ناپاکی به ظاهر، جذاب یا رایج و تأییدشده از سوی اکثریت باشد. متأسفانه در دنیای امروز، معیارهای حقانیت و درستی اغلب براساس تعداد لایک‌ها، رأی‌ها یا محبوبیت عمومی تعیین می‌شود. این معیارها از منظر الهی، هیچ‌گاه حقانیت مطلق ندارد. 

هر چند در قرآن، «حقانیت مردمی» نیز مورد توجه قرار گرفته است؛ اما این حقانیت لزوماً با «حقانیت الهی» منطبق نیست؛ برای مثال در نظام بیعت در اسلام، اگر اکثریت مردم با فردی بیعت کنند، او صاحب امر می‌شود؛ اما این به آن معنا نیست که از منظر الهی، او دارای حقانیت برتر است. این موضوع نشان‌دهنده‌ این است که دموکراسی به‌مثابه یک اصل سیاسی پذیرفته‌شده، ممکن است با ایده‌ حقانیت الهی همخوانی نداشته باشد. افلاطون نیز در کتاب جمهوری خود، دموکراسی را در سومین مرتبه از حکومت‌ها و قبل از دیکتاتوری قرار می‌دهد. 

با این حال، نکته‌ مهم این است که رأی اکثریت نباید به دیکتاتوری اکثریت تبدیل شود و آزادی‌های اقلیت و افراد را سلب کند؛ همچنین آنچه جامعه انتخاب می‌کند، لزوماً حق نیست و انسان باید حق را بشناسد و در بعضی از موارد، راه خود را از راه جامعه جدا کند. اینجاست که آزادی عقیده و تاب‌آوری به‌مثابه ارزش‌های مهم حاکمیت مطرح می‌شود. 

کنجکاوی‌های بیهوده ممنوع 

خداوند در این آیات هشدار می‌دهد که از کنجکاوی‌های بیهوده دوری کنید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، از چيزهايى كه اگر براى شما آشكار شود، شما را اندوهناک مى‌‏كند، نپرسيد و اگر هنگامى كه قرآن نازل مى‌شود، درباره آن‌ها سؤال كنيد، براى شما روشن مى ‌شود. خدا از آن [پرسش‌هاى بی‌جا] گذشت و خداوند آمرزنده بردبار است.»

در امور دینی و منسکی، کنجکاوی روا نیست. خداوند تأکید می‌کند که از کنجکاوی‌های بی‌جا و وسواس‌های بی‌مورد که ممکن است در صورت تشریع حکم، کار را بر شما سخت کند، بپرهیزید؛ چون آن سختی ممکن است باعث امتناع شما از انجام آن حکم شرعی شود؛ پس باید براساس استنباط خود عمل کنیم و آن استنباط ساده و مؤمنانه مورد قبول خداست.

این موضوع در داستان گاو بنی‌اسرائیل در سوره بقره به خوبی نشان داده شده است. خداوند به بنی‌اسرائیل دستور داد گاوی قربانی کنند؛ اما آن‌ها با وسواس بی‌جا و پرسش درباره مشخصات گاو، کار را برای خود سخت کردند. در نهایت، آن‌ها مجبور شدند گاوی بسیار خاص را که صاحبش قیمت گزافی بر آن گذاشت، قربانی کنند و نزدیک بود به‌دلیل این اجحاف صاحب گاو، از قربانی منصرف شوند، در حالی که خداوند فقط خواسته بود ساده‌ترین گاو را قربانی کنند. این داستان نشان‌دهنده‌ این است که نباید با کنجکاوی‌های بی‌جا، دستورات الهی را پیچیده و سخت کنیم. 

سادگی در دین و دوری از پیچیدگی‌های بی‌مورد 

در زمان رسولان الهی، هیچ‌گونه نظام آموزشی مدون که بعدها برای آموزش الهی‌دانان و فقها پدیدار شد، وجود نداشت؛ اما ایمان‌های قوی و خالص در میان مردم وجود داشت. امروزه با گسترش فقه و احکام، مسائل دینی پیچیده‌تر و فنی‌تر شده‌ است؛ برای مثال توضیح‌المسائل اولیه شیعه و کتاب النهایه شیخ طوسی، بسیار ساده و کوتاه است؛ اما توضیح‌المسائل‌های امروزی بسیار حجیم و دارای احکام پیچیده هستند؛ احکامی که در پی پرسش‌های وسواس‌گونه مردم پدیدار شده‌اند. علم الهیات ادیان نیز به علمی پر از ظرایف عقلی و توغلات ذهنی، از جمله جبر و اختیار، خیر و شر، مراتب صفات و اسماء و... تبدیل شده است.

این پیچیدگی‌ها باعث می‌شود که اصل و معنای دین گم شود و صورت‌گرایی جایگزین معنا‌گرایی شود. این موضوع به نفع جامعه‌ دینی نیست و می‌تواند باعث دوری آن‌ها از روح اصلی دین شود. 

دینداری ارثی یا انتخابی

در آیه ۱۰۴ سوره مائده، برخی افراد به رسول خدا(ص) گفتند: «حسبنا ما وجدنا علیه آباءنا؛آنچه از پدرانمان یافته‌ایم، برای ما کافی است.» این نگرش که دین را به‌مثابه میراثی از پدران می‌پذیرد، در قرآن مورد نقد قرار گرفته است.

این یک واقعیت است که تقریباً ۹۸ درصد مردم دین والدین خود را دارند، در صورتی که برخی نواندیشان دینی، دین ارثی را وقعی نمی‌نهند و معتقدند دین باید از سوی خود فرد کشف شود؛ ولی در سوره بقره، آیه ۱۳۳، وقتی یعقوب از فرزندانش پرسید: «ما تعبدون من بعدی؛ پس از من چه کسی را می‌پرستید؟»، آن‌ها پاسخ دادند: «نعبد إلهك وإله آبائك؛ خدای تو و خدای پدران تو را می‌پرستیم.» این پاسخ نشان‌دهنده‌ این است که اگر پدران امانت‌داران خوبی برای دین باشند، پیروی از دین آن‌ها اشکالی ندارد. 

درواقع آنچه مهم‌تر است، صحت دین است، نه راهی که از آن به دین رسیده‌ایم. اگر پدران و مادران دین را به درستی به فرزندان خود انتقال دهند، این انتقال می‌تواند حتی راهی بهتر برای رشد باشد؛ چرا که کودک از آغاز زندگی خود در فضای ایمانی عمیق‌تری قرار می‌گیرد. 

وحی به حواریون و نقش آن‌ها در شکل‌گیری مسیحیت 

در آیات سوره مائده، خداوند واژه «وحی» را برای حواریون حضرت مسیح(ع) استفاده کرده که بیانگر این است که حواریون فقط صحابی نبودند، بلکه به آن‌ها وحی می‌شد و درواقع، نبی بودند. 

حواریون بودند که انجیل و دیگر کتب مقدس مسیحی را تدوین و مسیحیت را به‌مثابه دینی مستقل از یهودیت پایه‌گذاری کردند؛ چرا که خود حضرت مسیح(ع) تا پایان عمر درست‌کرداری یهودی و توجه به روح دین به جای ظاهر دین را تبلیغ می‌کرد و ادعای دین جدیدی نکرد؛ اما حواریون با دریافت وحی و هدایت الهی، اناجیل را تدوین کردند و مسیحیت را به‌مثابه دینی جدید و مستقل گسترش دادند؛ دین و کتابی که مورد تأیید قرآن هستند.

دعای حضرت مسیح(ع) و نزول مائده آسمانی 

در آیه ۱۱۳ سوره مائده که نام سوره از آن گرفته شده است، حضرت مسیح(ع) از خداوند درخواست می‌کند که مائده یا رزقی از آسمان برای حواریون و پیروانش نازل کند که خداوند نیز این درخواست را اجابت می‌کند. این دعا فوق‌العاده زیبا، آموزنده و محترمانه است؛ درواقع خدا در قرآن از زبان پیامبرانش به ما دعا‌کردن را می‌آموزد و چه نیکوست که ما نیز پیش از هر وعده غذایی، این دعای مأثوره و مستجاب را قرائت کنیم. این ماجرا در انجیل نیز آمده است؛ جایی که حضرت مسیح(ع) با چند عدد نان و ماهی، هزاران نفر را سیر کرد. 

نکته‌ مهم در آیه ۱۱۵ این است که خداوند تأکید می‌کند این معجزه را به درخواست مردم و دعای حضرت مسیح(ع) انجام داده است؛ بنابراین اگر آنان پس از دیدن این معجزه، ایمان نیاورند، چنان عذاب سنگینی در انتظارشان خواهد بود که احدی آن را نچشیده است. این موضوع نشان‌دهنده مسئولیت سنگین کسانی است که شاهد حقیقت یا معجزه‌ای هستند یا به حقیقت یا معنایی درونی رسیده‌اند؛ اینان دیگر نمی‌توانند مانند قبل رفتار کنند و انتظار خداوند براساس تکلیف سنگینی است که با دانش حاضرشان از حقیقت دارند. 

رد الوهیت فراانسانی حضرت مسیح(ع) 

در آیه ۱۱۶، خداوند از حضرت مسیح(ع) سؤال می‌کند: «آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را در کنار الله به‌مثابه خدایان بپرستید؟» حضرت مسیح(ع) در پاسخ، خود را از این ادعا مبرا می‌داند و می‌گوید: «من چنین چیزی نگفتم.» 

برخی از محققان معتقدند که این آیه به گروهی اقلیت از مسیحیان اشاره دارد که به تثلیثی غیرمعمول (اب، ام، ابن) معتقد بودند و خداوند این اعتقاد آن‌ها را رد می‌کند. در مسیحیت، دو دیدگاه اصلی درباره‌ وجود حضرت مسیح(ع) مطرح است: 

۱. مونوفیزیت: اینان معتقدند که حضرت مسیح(ع) فقط یک طبیعت داشت و آن طبیعت الهی بود؛ بنابراین جسم نداشت و جسم مرئی او توهمی بیش نبود، سایه و جای پا نداشت و مسیح خود خدا بود. 

۲. دیوفیزیت: اینان معتقدند که حضرت مسیح(ع) دو طبیعت الهی و انسانی داشت که امروزه بیشتر مسیحیان دارای این عقیده هستند. 

برای حل این مسئله به آیات ۷۵ و ۷۶ همین سوره بازمی‌گردیم. خداوند با اشاره به اینکه حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم(س) مانند دیگر انسان‌ها غذا می‌خوردند، ادعای الوهیت آن‌ها را رد می‌کند. این آیات نشان‌دهنده‌ این است که حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم(س) انسان‌هایی مورد عنایت خدا بودند و وجود آن‌ها همچون معبدی، خانه خدا بود. اناجیل نیز به این نکته اشاره دارند که جسم مسیح(ع) معبد زمینی خدا بود. قرآن نیز قائل است که خداوند در عمق قلب انسان حضور دارد.

وفات مسیح(ع)

در آیه ۱۱۷، حضرت مسیح(ع) به وفات خود اشاره می‌کند و می‌گوید: «فلما توفیتنی کنت انت الرقیب علیهم...؛ پس از اینکه مرا می‌راندی، تو بودی که شاهد اعمال آن‌ها بودی.» این آیه نشان‌دهنده‌ این است که حضرت مسیح(ع) پس از مصلوب‌شدن، وفات یافت و خداوند شاهد اعمال پیروان او بود. این موضوع با اعتقاد مسیحیان درباره مصلوب و کشته‌شدن حضرت مسیح(ع) مطابقت دارد.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام
captcha