قرآن بهمثابه کتابی انسانساز از همان هنگامه نزول همواره مورد مطالعه باورمندان و ناباوران قرار گرفت، تا آنجا که هر گروه با تأمل در این متن متین به دنبال دریافت مطلوب خویش برآمدند و طبعاً در گذرگاه زمان هرکدام به تبیین یا نقد زوایایی از آن پرداختند.
در دوران معاصر اما در پی تحولات فکری فرهنگی در جوامع اسلامی و نیز در تقابل با پژوهشهای مراکز علمی غرب، پژوهشهای قرآنی با دغدغههای متفاوتتری سامان یافت. کتاب «فهم قرآن، مضامین و سبک» نوشته محمد عبدالحلیم، استاد دانشگاه لندن و کمبریج، از این دست کتابهاست که اخیراً سعید چراغی و داوود اسماعیلی آن را ترجمه کردهاند و به همت انتشارات مهرآذین و نقش نگین روانه بازار نشر شده است.
بر این اساس، خبرنگار ایکنا از اصفهان با داوود اسماعیلی، یکی از مترجمان این کتاب و عضو هیئتعلمی دانشکده علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان گفتوگو کرده است که متن آن را در ادامه میخوانیم.
بهطور خلاصه، ابتدا عنوان جذاب کتاب و مطالب چالشی که به آن پرداخته شده و سپس قلم نویسنده و احاطه او بر مطالب مورد بحث و شاید مهمتر از همه، نوع نگاه نویسنده و پرداختن به آن دسته از موضوعات قرآنی که در مواجهه نخست ممکن است ساده و بدیهی به نظر برسند و لزومی برای پرداختن به آنها احساس نشود، ولی نویسنده در تبیین ظرایفشان اهتمام دارد، موجب انتخاب این اثر برای ترجمه شد.
محمد عبدالحلیم، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه لندن و متخصص حوزههای قرآنشناسی، ترجمه، زبانشناسی و ادبیات عرب است. این پروفسور قرآنشناس در مصر به دنیا آمده و در کودکی قرآن را حفظ کرده است. وی در دانشگاههای الازهر، قاهره و کمبریج تحصیل کرده و سالها در دانشگاههای کمبریج و لندن به تدریس مطالعات قرآنی و زبان عرب پرداخته است. از جمله آثار و کتابهای او میتوان به «درک قرآن، مضامین و سبک» (۲۰۰۱) و «فرهنگ لغت عربی انگلیسی استفاده از قرآن» (۲۰۰۷) اشاره کرد.
علاوه بر این، در سال ۲۰۰۴، انتشارات دانشگاه آکسفورد ترجمه پروفسور محمد عبدالحلیم از قرآن را منتشر کرد که از نظر بسیاری، یکی از معتبرترین ترجمههای قرآن به زبان انگلیسی شناخته میشود. او در سال ۲۰۰۸ به پاس خدماتش در فرهنگ و ادبیات عرب، نشان OBE را دریافت کرد.
کتاب «فهم قرآن، مضامین و سبک» از سوی انتشارات bloomsbury که شعبه لندن مؤسسه I.B. Tauris در نیویورک است، به چاپ رسیده و از مؤسسه St. Martin در آمریکا و کانادا اجازه توزیع یافته و دارای ثبت CIP یا فیپا از کتابخانه بریتانیا و کتابخانه کنگره در لندن است. این کتاب در رده کتب آکادمیک قرار دارد و براساس آمار ثبتشده، تاکنون ۶ مرحله تجدید چاپ شده است. افزون بر این، کتاب یادشده تا سال ۲۰۲۳، ۳۸۷ ارجاع داشته و فقط در همین سال ۲۰۲۳، تعداد ارجاعات به آن ۲۳ مورد بوده است.
قلم نویسنده با وجود استفاده از اصطلاحات تخصصی، سلیس و روان است و خواننده را با خود همراه میکند و همانند کتب موجود در این حوزه به زبان انگلیسی از آثار نویسندگانی مانند نولدکه و ونزبرو، مغلق و پیچیده نیست؛ بنابراین در فرآیند ترجمه هم سعی شده خوشخوانی و روانی کتاب تا حد ممکن رعایت شود.
مطالعات مستشرقین در کنار نکات مثبتی که در پژوهشهای اسلامی به دنبال داشته، در بسیاری از موارد مخرب بوده است؛ درواقع اکثر مستشرقین و نه همه سعی کردهاند به مدد ساختارمندکردن نظامات مطالعاتیشان و ثبت آن به نام خود، در حالی که بسیاری از آنها در خلال آثار نویسندگان مسلمان یافت شده است، منابع اسلامی را آنگونه که باب طبع خود بوده، مورد بازبینی قرار دهند؛ برای مثال برخی از پژوهشگران غربی در خلال مطالعات قرآنی خود، این کتاب آسمانی را آمیزهای از افکار پریشان و به هم ریخته معرفی کردهاند که نمیتوان برای آن هدفی منطقی و معین در نظر گرفت و متأسفانه سعی کردهاند این کجفهمی خود را در میان جوامع اسلامی هم نهادینه کنند. در مواجهه با این سوگیریها، غربشناسی و مطالعه آثار غربی امری ضروری به نظر میرسد.
اگرچه چنین تصوری نسبت به قرآن موجب شکلگیری رویکردها و نظریههای متفاوت درباره مضمون، سبک و ساختار قرآن و سورههای آن شده است، متأسفانه فقدان مطالعات روشمند و عمیق در این زمینه نظریهپردازیهای متفاوتی را موجب شده و در این میان، گاه به جای ترسیم یک نقشه راه برای فهم قرآن، مسیر فهم آن دشوارتر شده است. مطالعه موضوعی قرآن بهمثابه بحثی نسبتاً جدید در غرب دنبال شده، با این حال همچنان لازم است که مطالعات بیشتری بهصورت موضوعی انجام شود و محمد عبدالحلیم، استاد مطالعات قرآنی دانشگاه لندن در مقام یکی از پژوهشگران این حوزه با نگارش کتاب «فهم قرآن، مضامین و سبک»، گامهای بلندی در این امر مهم برداشته است.
البته پژوهشگران مسلمان هم بهویژه در سالهای اخیر درباره موضوعات فراوانی در قرآن بهطور همزمان به مطالعه و بررسی پرداختهاند و بر این باورند که موضوعاتی همچون جنگ، ازدواج، صبر و بسیاری مسائل دیگر در اسلام از جمله مباحثی بهشمار میرود که نویسندگان غربی درک درستی از آنها نداشتهاند و معتقدند که قرآن باید در این حوزهها بهطور دقیق مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد.
درواقع پژوهشگران غربی هر چند هم که بر ادبیات متقدم و متأخر عرب و تاریخ، فرهنگ و آداب و رسوم آن مسلط باشند، باز شناخت عمیق و صحیحی از آن ندارند و با پیشزمینه ذهنی خود به بررسی قرآن و آموزههای آن پرداختهاند و در آثار ایشان ارجاع به منابع دست چندم ترجمههای قرآن مشهود است و اکثر نظریههای ایشان درباره قرآن از همین مقدمات ناقص ناشی میشود.
این در حالی است که به منابع تفسیری هم توجه چندانی نداشتهاند؛ در نتیجه با نگاه بالا به پایین، سؤالاتی مطرح میکنند که از اساس اشتباه است و مسلمانان را به پاسخ وامیدارند، در حالی که در حوزه دین و بهخصوص اسلام، مسلمانان در موضع سؤال هستند و آنها در موضع پاسخ؛ زیرا با مراجعه به عهد قدیم و عهد جدید که متأسفانه مسلمانان اهتمامی برای مطالعه و نقد آن ندارند، متوجه میشویم که در اثر تحریفات زیاد، بسیاری از انتقادهای ایشان به خود آنها برمیگردد؛ برای مثال مسئله «رجم» به هیچ وجه در قرآن وجود ندارد، حال آنکه در جای جای کتاب مقدس به «رجم» اشاره شده است و جالب اینکه ما باید پاسخگو باشیم و آنها مطالبهگر!
در نهایت میتوان گفت که اهداف ترجمه این کتاب از این قرار است: بررسی موضوعی قرآن، تحلیل سبک و سیاق قرآن در انتقال مفاهیم، کمک به فهم بیشتر قرآن برای خوانندگانی که با سبک کتاب مقدس در خصوص موضوعات مشابه آشنا هستند، بررسی ترجمههای قرآن و میزان موفقیت آنها در انعکاس معنا و مفهوم، بررسی تأثیرپذیری قرآن از کتب مقدس و اهمیت و لزوم ترجمه آثار مستشرقان به منظور درک فضای ذهنی آنها.
کتاب «فهم قرآن، مضامین و سبک» در ۱۳ فصل به بازخوانی مجدد بعضی از موضوعات قرآنی میپردازد. عناوینی همچون سوره فاتحةالکتاب بهمثابه آغازگر قرآن، موضوع «آب» در قرآن، «ازدواج» و «طلاق» در قرآن، جنگ و صلح در قرآن، «صبر» در اسلام، زندگی و ماوراء، بهشت از دیدگاه قرآن، عالم ظاهر، عالم غیب و انسان در قرآن، داستان آدم و حوا و یوسف در قرآن و کتاب مقدس، توصیف قرآن از خود در سوره الرحمن و سبک پویای قرآن از جمله این موضوعات است.
برای نمونه، عبدالحلیم در فصل ۱۲ کتاب با عنوان «توصیف قرآن از خود»، پس از معرفی دو روش مهم برای فهم قرآن، به این ادعا اشاره میکند که محتوای سوره الرحمن برگرفته از کتاب مقدس (بخش ۱۳۶ زبور) است. در فصل ۱۳ هم تلاش کرده تا نشان دهد که درک درست جنبههای خاص سبک قرآن برای فهم صحیح آن ضروری است؛ برای مثال در بعضی از عبارتها تصور میشود که مسائل نحوی به خوبی رعایت نشده؛ اما درواقع این موضوع یکی از جنبههای ادبی نوشتار عربی محسوب میشود که به منظور تأثیرگذاری بیشتر با ساختاری مناسب بهکار گرفته شده است.
در این کتاب از روش مقایسهای در خلال بخشهای مختلف استفاده شده است؛ زیرا برخی مخاطبان در مقام مقایسه کتاب مقدس با قرآن و خواستار توضیح درباره آن هستند.
نکته قابل توجه در این کتاب در مقایسه با کتب دیگر از این دست و نه لزوماً مشابه، آن است که مضامین و موضوعات مورد بحث در آن از جانب پژوهشگری مسلمان با مبانی اسلامی قرآنی و آشنا به ادبیات عرب، اما در عین حال در فضای جامعه غربی مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. از طرفی محقق با توجه به احاطه بر سایر کتب مقدس و زبان و گفتمان حاکم بر آنها، ضمن بیان موضوعات گوناگون، در مقام مقایسه کتب مقدس با قرآن برآمده که حاوی نکات قابل تأملیست که قبلاً یا محل دقت پژوهشگران واقع نشده و یا لااقل به ندرت به آنها اشاره شده است.
با وجود اینکه بعضی از نکات مطرحشده در کتاب قابل نقد است، اما بعضی از تحلیلها زاویه دید جدید و خاص مؤلف را به موضوع نشان میدهد. وی تلاش دارد با بیان مناسب هر موضوع، تقریری جدید از آن ارائه دهد که در این پژوهش در جای خود با ذکر هر مورد و با بهرهگیری از دیدگاه علما و مفسران بررسی میشود. مسئله اقتباس قرآن از سایر کتب مقدس، یکی از موارد اختلافی مسلمانان و سایر ادیان است. عبدالحلیم در بخشهایی از نوشتار خود به بررسی آن پرداخته و نکاتی را گوشزد میکند.
انشاءالله در آینده نزدیک، مکتوب دیگری که در حال حاضر در مراحل نهایی ویرایش است، با هدف تحلیل و نقد آرای عبدالحلیم در خصوص موضوعات مطرحشده با تکیه بر نظرات مفسرانی چون علامه طباطبایی(ره) منتشر و به محضر علاقهمندان تقدیم خواهد شد. در این اثر پژوهشی، آرای مفسران، محققان و خود نظرات عبدالحلیم بررسی شده و در فرآیند تحلیل و نقد، موارد اشارهشده مورد بازبینی، تکمیل یا رد قرار میگیرد. مخاطبان این دو کتاب به احتمال بسیار زیاد با مطالب جدیدی، چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ نوع نگاه یا استدلال مواجه خواهند شد که ذهن آنها را درگیر خواهد کرد.
این دو کتاب بر مبنای مطالعات زبانشناسی و روششناسی زبان قرآن شکل گرفته است و در خلال مطالعات موضوعی در سورههای گوناگون سعی شده با بررسی سبک و سیاق قرآن، مفاهیم و تکنیکهای بهکار رفته در انتقال مفاهیم مورد بررسی و مداقه قرار گیرد؛ همچنین رویکرد تاریخی درباره مسائل مربوط به جمع قرآن، نگاه آماری به بعضی از واژهها و عبارات، پرداختن به آموزههای اجتماعی، راهکارهای قرآنی در مواجهه با مشکلاتی مثل مشکلات احتمالی در امر ازدواج، بعضی متشابهات قرآنی و سوءتفاهمهای موجود از مباحث مطرحشده در قرآن مانند مبحث جنگ در بخش مفاهیم بررسی میشود. علاوه بر این، دیدگاهها و نظرات رایج غربیان درباره قرآن که مورد توجه محمد عبدالحلیم نیز قرار گرفته است، مطرح خواهد شد.
مصاحبه از الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام