قیام امام حسین(ع) در عاشورای سال ۶۱ هجری، فراتر از رویدادی تاریخی، به نمادی جهانی از مقاومت در برابر ظلم و دفاع از ارزشهای انسانی تبدیل شده است. این واقعه سرنوشتساز چراغ راهی برای تمامی آزادیخواهان و عدالتطلبان جهان شناخته میشود.
در این میان، ایرانیان با پذیرش اسلام و گرایش به مذهب تشیع، نقشی بیبدیل در حفظ و گسترش پیامهای نهضت عاشورا ایفا کردهاند. از همان سدههای نخستین اسلامی، ایرانیان با خلق آثار ادبی و هنری بینظیر، برگزاری آیینهای ماندگار عزاداری و الهامگیری از مفاهیم عمیق این قیام، آن را به بخشی جداییناپذیر از هویت خود تبدیل کردند. گویی فرهنگ عاشورا و عشق به امام حسین(ع) با نژاد ایرانی ممزوج و از هویت دینی به هویت ملی تبدیل شد.
مفاهیم بنیادین عاشورا مانند ایستادگی در برابر ظلم، فداکاری در راه حق و مسئولیتپذیری اجتماعی، در طول تاریخ ایران به عناصری تNثیرگذار در شکلگیری حرکتهای اصلاحی و انقلابی تبدیل شده است. از قیامهای علویان در سدههای نخستین تا انقلاب اسلامی در قرن معاصر، همواره میتوان ردپای آموزههای عاشورایی را مشاهده کرد.
یادداشت پیش رو با نگاهی به این سیر تاریخی، درصدد است تا نقش ایرانیان را در مقام حاملان و مروجان پیام عاشورا در گستره جهان اسلام و فراتر از آن تحلیل و بررسی کند.
از منظر ایرانیان، نهضتی که امام حسین(ع) در برابر حکومت ظالمانه یزید به پا کرد، نمادی از مقاومت، ایثار و دفاع از حقیقت در برابر باطل بود که فریاد عدالتخواهی و آزادگی سر میداد. تأثیر این نگاه بر حوزههای گوناگون جامعه ایران مشهود است.
نهضت عاشورا در طول تاریخ ایران به کانونی برای همبستگی اجتماعی تبدیل شده است. مراسم عزاداری محرم از قرن چهارم هجری در ایران رواج یافت و بهتدریج به یکی از ارکان هویت جمعی ایرانیان تبدیل شد. در دوره صفویه، با رسمیتیافتن تشیع، این مراسم ساختارمند شد و هیئتهای مذهبی به نهادهای اجتماعی تأثیرگذاری تبدیل شدند. در شهرهایی مانند قم و اصفهان، دستههای عزاداری با جمعیتهای چنددههزارنفری تشکیل میشد که نشاندهنده نفوذ عمیق این فرهنگ در لایههای گوناگون جامعه بود. جالب آنکه در دوران شکلگیری انقلاب اسلامی، بیش از ۷۰ درصد شعارهای تظاهراتها در مفاهیم عاشورایی ریشه داشت که این امر نشاندهنده کارکرد اجتماعی این نهضت در بسیج مردمیست.
مطابق اسناد تاریخی، عاشورا در پنج قرن اخیر همواره بهمثابه الگوی مبارزاتی مورد توجه قرار گرفته است. در دوره صفویه، شاه اسماعیل از نمادهای عاشورایی برای مقابله با امپراتوری عثمانی استفاده میکرد. در انقلاب مشروطه، روحانیونی مانند آخوندخراسانی با استناد به قیام امام حسین(ع)، مردم را به مبارزه با استبداد دعوت میکرد. امام خمینی(ره) نیز در ۵۶ سخنرانی مهم خود مستقیماً به عاشورا استناد جسته است. تحلیل محتوای شعارهای انقلاب نشان میدهد که عبارتهایی مانند «شهیدان راه آزادی، ادامهدهندگان راه حسین(ع)» بیش از ۱۲۰ مرتبه در تظاهراتها تکرار شده است.
بیش از ۴۰ درصد از آثار ادبی کلاسیک فارسی به نوعی با مضامین عاشورایی مرتبط است. محتشم کاشانی با سرودن ترکیببند معروف خود در قرن دهم هجری، سبک جدیدی در مرثیهسرایی ایجاد کرد که تا امروز الهامبخش شاعران است. در حوزه هنرهای نمایشی، تعزیه قدیمیترین شکل تئاتر مذهبی در ایران شناخته میشود که در دوره قاجار به اوج خود رسید و در فهرست میراث فرهنگی یونسکو نیز ثبت شد. نکته جالب توجه آنکه براساس آمار موزه هنرهای معاصر تهران، از میان ۵۰۰ اثر نقاشی مذهبی موجود، حدود ۳۲۰ اثر (معادل ۶۴ درصد) مستقیماً به واقعه کربلا مربوط میشود که این امر نشاندهنده نفوذ بیبدیل عاشورا در هنرهای تجسمی ایران است.
ایرانیان در طول تاریخ اسلام، نقشی بیبدیل در حفظ و گسترش پیام عاشورا ایفا کردهاند. این نقشآفرینی در سه حوزه اصلی قابل بررسی است:
در حوزه نهادینهسازی آیینها، ایرانیان با ایجاد سنتهای ماندگاری مانند روضهخوانی، دستههای عزاداری و آیینهای شیرخوارگان حسینی، به حفظ پیام عاشورا پرداختند. مردم ایران از قرن دوم هجری بهتدریج بسترهای مناسبی برای ترویج فرهنگ عاشورایی ایجاد کردند. در دوره آلبویه (قرن چهارم هجری) برای نخستین بار، مراسم رسمی عزاداری با شکوه بیسابقهای در بغداد برگزار شد. این روند در دوره صفوی به اوج خود رسید، بهطوری که فقط در اصفهان بیش از ۳۰۰ حسینیه و تکیه ساخته و مراسم تعزیه در ۱۲۰ نقطه این شهر اجرا شد. حکومت صفوی بودجه خاصی برای برگزاری مراسم محرم اختصاص داده بود و در این دوره، حدود ۴۵۰ جلد کتاب در موضوع واقعه کربلا تألیف شد.
در عرصه تولیدات ادبی و هنری، آمارهای موجود از کتابخانههای ملی نشان میدهد که ۵۸۰۰ نسخه خطی با موضوع عاشورا در گنجینههای ایران نگهداری میشود. در دوره قاجار، هنرمندان ایرانی ۱۸۰۰ اثر نقاشی با مضامین عاشورایی خلق کردند و در مناطق گوناگون کشور، ۷۰۰ نوع مختلف تعزیه به اجرا درآمد. هنرهای تجسمی مانند نقاشی قهوهخانهای با به تصویر کشیدن صحنههای کربلا و خوشنویسی با نگارش اشعار مذهبی به خط نستعلیق، به گسترش این مفاهیم کمک شایانی کردند؛ حتی در موسیقی سنتی، مرثیهخوانی و نوحهسرایی با استفاده از دستگاههای موسیقی ایرانی، عمق فاجعه کربلا را به شنونده منتقل میکرد، بهطوری که این آثار هنری به مهمترین حاملان پیام عاشورا برای نسلهای گوناگون تبدیل شد.
در حوزه تأثیرات اجتماعی و سیاسی، تحلیل محتوای اسناد انقلاب اسلامی نشان میدهد که علمای ایرانی همواره از عاشورا بهمثابه نماد مبارزه با ظلم استفاده کردهاند. در انقلاب مشروطه و بهویژه انقلاب اسلامی، شعارهای عاشورایی مردم را به میدان مبارزه کشاند. امام خمینی(ره) در ۸۵ درصد از سخنرانیهای مهم خود به عاشورا استناد کرده است و با تشبیه مبارزه با شاه به قیام امام حسین(ع)، انقلاب را «عاشورای دوم» نامید؛ حتی در جنگ تحمیلی، رزمندگان با الهام از فرهنگ عاشورا به دفاع از کشور پرداختند. در اوج انقلاب، حدود ۱۲۵۰۰ هیئت مذهبی در سراسر کشور فعال بود که نقش مهمی در بسیج مردمی ایفا میکرد. بررسی وصیتنامههای شهدا نیز نشانگر وجود مضامین عاشورایی در ۹۰ درصد از آنهاست.
این آمار و ارقام مستند بهوضوح نشان میدهد که چگونه ایرانیان در طول قرون متمادی، با بهرهگیری از تمامی ابزارهای فرهنگی، هنری و اجتماعی، پیام عاشورا را حفظ و به نسلهای بعدی و حتی دیگر جوامع اسلامی منتقل کردهاند. این نقشآفرینی چنان عمیق و گسترده بوده است که امروز میتوان ایران را یکی از مهمترین حافظان و مروجان پیام عاشورا در جهان اسلام دانست.
نهضت عاشورا در طول تاریخ ایران، از رویدادی مذهبی به حرکتی اجتماعی سیاسی تبدیل شده که در هر دورهای با ویژگیهای خاص خود ظهور کرده است. در دوران صفویه، شاه اسماعیل صفوی با رسمیتبخشیدن به مذهب تشیع، آیینهای عاشورایی را به ارکان اصلی هویت ملی تبدیل کرد. مراسم دهه محرم در پایتختهایی مانند تبریز، قزوین و اصفهان با شکوه بیسابقهای برگزار میشد و تعزیهخوانی بهمثابه «نمایش ملی ایران» متولد شد. شاعرانی در دربار، از جمله محتشم کاشانی با سرود مراثی تأثیرگذار، ادبیات عاشورایی را غنیتر کردند؛ معماری اسلامی ایرانی نیز با ساخت حسینیههای عظیمی مانند «تکیه میر» در اصفهان به اوج شکوفایی خود رسید.
با ورود به عصر قاجار، عاشورا از انحصار دربار خارج شد و به میان تودههای مردم راه یافت. ساخت تکیه دولت تهران با ظرفیت ۲۰ هزار نفر به دستور ناصرالدینشاه، نقطه عطفی در مردمیسازی این مراسم بود. هنرمندان قهوهخانهای با خلق آثاری مانند «مجموعه کربلا»، صحنههای عاشورا را به تصویر کشیدند و سینهزنی از حلقههای محدود به حرکتهای گسترده خیابانی تبدیل شد. همزمان، ظهور چاپخانهها، امکان انتشار گسترده اشعار عاشورایی را فراهم آورد و این مفاهیم را به خانههای مردم برد.
اما رژیم پهلوی به بهانه تقابل سنت در برابر گسترش مدرنیته، به مبارزه با فرهنگ عاشورا پرداخت. رضاشاه در سال ۱۳۰۷ شمسی مراسم تعزیه را ممنوع اعلام کرد و محمدرضاشاه در دهه ۱۳۴۰ با طرح «انقلاب سفید» کوشید تا جنبههای اجتماعی عاشورا را کمرنگ کند؛ اما مقاومت روحانیونی مانند آیتالله بروجردی که شبکههای روضهخوانی خانگی را سازماندهی کردند، باعث حفظ اصالت این مراسم شد. در دهه ۱۳۵۰، هیئتهای مذهبی به کانونهای انقلابی تبدیل شدند و شعارهای سیاسی در قالب نوحههای مذهبی خوانده میشد.
پس از انقلاب اسلامی، عاشورا به بخشی از ساختار رسمی فرهنگ ملی تبدیل شد. تأسیس سازمان تبلیغات اسلامی در سال ۱۳۶۰ و حوزه هنری در سال ۱۳۶۱، زیرساختهای لازم را برای نهادینهکردن فرهنگ عاشورایی فراهم آورد. ساخت موزههای تخصصی مانند «موزه هنرهای عاشورایی»، استفاده از نمادهای عاشورا در معماری شهری و تولید سالانه صدها عنوان کتاب در این زمینه، نشاندهنده عمق نفوذ این فرهنگ در جامعه معاصر ایران است. امروز عاشورا در جایگاه مناسبتی مذهبی، بخشی جداییناپذیر از هویت تاریخی و فرهنگی ایران شناخته میشود.
برگرفته از پژوهشنامه معارف حسینی، سال دهم، تابستان ۱۴۰۴
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام