کد خبر: 4301158
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۷
یادداشت

واکاوی مفهوم مذاکره سیاسی در صلح امام حسن(ع)

بررسی مفهوم مذاکره و مؤلفه‌های آن نشان می‌دهد که سیر گفت‌وگوهای منتهی به صلح امام حسن(ع) با معاویه، با توجه به شرایط و عوامل سیاسی اجتماعی حاکم بر آن، از مقوله مذاکره سیاسی محسوب می‌شود.

امام حسن(ع)صلح امام حسن مجتبی(ع) با معاویه، از جمله رویدادهای تاریخ‌ساز و در عین حال، پرمجادله‌ای‌ است که طیف وسیعی از تأویلات و تفاسیر را به خود معطوف کرده است. جمعی از صاحب‌نظران این اقدام را موضعی عزتمندانه در مواجهه با مخالفان و از سنخ مذاکرات سیاسی حکیمانه می‌دانند که بر اصول و ضوابطی مشخص استوار شده؛ حال آنکه برخی دیگر آن را اقدامی انفعالی و ناشی از ضعف قلمداد می‌کنند. در یادداشت پیش رو تلاش می‌شود تا با تبیین معنای مذاکره سیاسی و مؤلفه‌های آن و نیز مروری اجمالی بر سیر گفت‌وگوهای صلح امام حسن(ع) با معاویه، شاخص‌ها و شرایط حاکم بر این صلح با ویژگی‌های مذاکره سیاسی سنجیده، بررسی و تبیین شود.

مفهوم مذاکره و صلح

در ابتدا ارائه تعریفی جامع از «مذاکره سیاسی» و لزوم بازشناسی مؤلفه‌های آن ضروری‌ است تا روشن شود که مجموعه گفت‌وگوهای انجام‌‌شده در خصوص انعقاد قرارداد این صلح، با توجه به شرایط و عوامل سیاسی اجتماعی حاکم بر آن، از مقوله مذاکره سیاسی محسوب می‌شود.

واژه «مذاکره» از ریشه «ذکر»، در لغت به معنای «درباره چیزی با کسی گفت‌وگو کردن» است. (لغت‌نامه دهخدا، ج ۱۳، ص ۶۹۸) این واژه بر پایه قواعد صرف عربی، از مصدر «مُفاعَلَه» است که برای بیان مشارکت دو فرد به‌کار می‌رود و دلالت بر طرفینی‌بودن فعل دارد.

در اصطلاح علوم سیاسی، معنای «مذاکره» عبارت است از «در پیش گرفتن اسلوبی عملی برای نیل به اهداف، مصالح و منافع کشورها از طریق گفت‌وگوی میان طرفین، ولو اینکه کشوری از نظر اقتصادی، سیاسی و نظامی در اوج اقتدار باشد، ولی باز ناچار خواهد بود برای تأمین مصالح و دستیابی به منافعی در سطح بالاتر، به تعامل با دیگر دولت‌ها بپردازد و مناسب‌ترین زمینه برای فعال‌سازی دیپلماسی کشورها، گشودن باب مذاکره میان دولت‌هاست.»

با توجه به تعریف بالا، مهم‌ترین مؤلفه‌ها در تعریف مذاکره سیاسی عبارت است از اول، فرایندی‌بودن؛ به این مفهوم که عموماً مذاکره دفعتاً و ناگهانی شکل نمی‌گیرد، بلکه دارای سلسله جریان‌ها و نشست‌های به هم پیوسته است. دوم، وجود تعارض و سوم، تبادل امتیازات و تأمین منافع.

جریان تاریخی صلح امام حسن(ع) نیز با این مؤلفه‌ها تطبیق داشت؛ یعنی این ماجرا دارای سلسله‌ای از جریان‌ها و نشست‌های به هم پیوسته بود که در قالب فرایندی دومرحله‌ای انجام پذیرفت. مرحله نخست آن، هنگام بیعت مردم با امام حسن(ع) و برگزیدن ایشان در مقام خلیفه مسلمانان صورت گرفت. در این مرحله، امام(ع) به حاکمان و والیان مناطق زیر نظر حکومت اسلامی، نامه نوشت و آنان را به بیعت با خود فراخواند. معاویه نیز مشمول این موضوع بود و در این خصوص، چندین نامه ردوبدل شد. سرانجام، این مذاکرات با شکست مواجه و دو طرف آماده جنگ شدند.

مرحله دوم مذاکرات پس از تزویر معاویه و خیانت لشکریان امام حسن(ع)، آن هنگام صورت گرفت که شیرازه سپاه ایشان از هم گسیخت. در این شرایط، معاویه که وضعیت را به نفع خود می‌دید، به قصد نشان‌دادن صلح‌طلبی‌اش، نامه‌ای برای امام(ع) فرستاد و در ازای یک سری امتیازها، پیشنهاد واگذاری حکومت به خود را مطرح کرد و امام حسن(ع) با توجه به شرایط پیش‌آمده، به ناچار به مذاکره سیاسی با وی روی آورد.

در خصوص مؤلفه وجود تعارض نیز باید گفت که تضاد دو جریان بنی‌امیه و بنی‌هاشم، به‌واسطه تعارضی که میان این دو، از جنبه اعتقاد به دین اسلام و رسول خدا(ص) وجود داشت، اصلی‌ترین عامل اختلاف میان امام مجتبی(ع) و معاویه به حساب می‌آمد. شهرت معاویه برای خلافت و در دست داشتن قدرت، با وجود صفاتی که شرعاً خلیفه‌شدن او را ممتنع می‌کرد، از یک سو و رسالت امامان(ع) در پاسداشت خلافت به‌مثابه امانتی الهی که باید در دست اهلش باقی بماند، از سوی دیگر بر عمق این اختلاف می‌افزود. پیش از صلح امام حسن(ع) نیز اتفاقاتی همچون جنگ جمل، صفین و ماجرای حکمیت که نقش معاویه در آن بسیار پررنگ بود، رخ داده بود که از وجود شکاف جدی میان جبهه دوستداران امام(ع) و جبهه حامیان معاویه حکایت داشت؛ البته این مسئله با به خلافت رسیدن امام حسن(ع) شدت بیشتری به خود گرفت.

تبادل امتیازات و تأمین منافع نیز در این مذاکره مسیر خود را پیموده است. در مذاکرات صلح امام حسن(ع)، با توجه به شرایط حاکم، امام(ع) در قبال واگذاری مشروط امتیاز خلافت، به‌منظور تأمین منافع اسلام و مسلمانان، امتیازاتی از معاویه گرفت که در مفاد صلح‌نامه، به صراحت و روشنی منعکس شد، از جمله اینکه:

۱. معاویه باید براساس کتاب خدا، سنت پیامبر(ص) و روش خلفای راشدین رفتار کند. 

۲. معاویه کسی را ولی‌عهد و جانشین خود نکند و انتخاب خلیفه را به شورای مسلمانان واگذارد. 

۳. همه مردم، هر جا هستند، در امنیت باشند. 

۴. شیعیان و اصحاب علی(ع) بر جان و مال خود و خانواده خود ایمن باشند. 

۵. معاویه علیه حسن(ع) و برادرش حسین(ع) و سایر اهل بیت(ع) هیچ دسیسه‌ای به‌کار نبرد و به آنان آزاری نرساند. 

۶. معاویه حق ندارد نام امیرالمؤمنین بر خود گذارد. 

۷. شهادت نزد او اقامه نشود. 

۸. یک میلیون درهم، در میان بازماندگان شهدایی که در کنار امیرالمؤمنین(ع) در جنگ‌های «جمل» و «صفین» کشته شده‌اند، تقسیم کند. 

البته یکی دیگر از شرایط این قرارداد، آن بود که معاویه باید ناسزا به امیرالمؤمنین(ع) و بدگویی به ایشان در نماز را ترک کند. 

این واقعه با مقوله مذاکره با مخالفان و دشمنان انطباق کامل دارد و بنابراین، ضروری‌ست تا با مطالعه متون و منابع اصیل تاریخی روایی، الگویی جامع در باب مجموعه اصول و دستورالعمل‌های مذاکره سیاسی در سیره امام حسن(ع) ارائه شود. 

اصول مذاکره سیاسی 

مراد از اصول مذاکره امام حسن(ع)، مجموعه قواعد و ضوابط کلی‌ است که آن حضرت در جریان گفت‌وگوهای صلح، مورد توجه قرار داده و به آن پایبند بوده‌ است. بر پایه بررسی منابع معتبر تاریخی روایی، مهم‌ترین اصول مذاکره سیاسی در سیره امام حسن(ع) در جریان گفت‌وگوهای صلح، بر مبنای وجه تقسیم زمانی، به سه دسته اصول «پیش از مذاکره»، «حین مذاکره» و «بعد از مذاکره»، به شرح ذیل تقسیم و تبیین می‌شود. 

بی‌گمان، صلح امام حسن مجتبی(ع) با معاویه، از نقاط عطف تاریخ اسلام و صحنه‌ای‌ست که تفاسیر گوناگون و گاه متضادی برانگیخته است. برخی این رویداد را نمونه‌ای از سیاست‌ورزی حکیمانه و مذاکره‌ای عزتمندانه بر پایه اصولی روشمند می‌دانند و گروهی دیگر آن را نشانه‌ای از ضعف و انفعال تفسیر می‌کنند. این جستار با روش توصیفی تحلیلی و با واکاوی منابع دست‌اول تاریخی و روایی، در پی آن است که با تشریح مفهوم مذاکره سیاسی و سنجش تطبیقی ویژگی‌های صلح امام(ع) با مؤلفه‌های این مفهوم، نشان دهد که این رویداد، گونه‌ای از مذاکره سیاسی مبتنی بر اصولی ویژه بوده است. بر این اساس، اصول به‌کار رفته از سوی امام(ع) در سه مرحله پیش از مذاکره، حین مذاکره و پس از آن، دسته‌بندی و تحلیل شده که در یادداشت پیش رو به واکاوی اصول پیش از مذاکره پرداخته خواهد شد. 

اصول پیش‌ از مذاکره 

پیش از ورود به فرآیند مذاکره، رعایت اصولی چند، زمینه را برای موفقیت و دستیابی به نتایج مطلوب فراهم می‌کند. بررسی سیره امام حسن(ع) در آستانه صلح، سه اصل بنیادین را آشکار می‌کند. 

آمادگی براساس بینش اسلامی: جبهه حق همواره خواهان صلح، دفع فتنه و حل اختلافات از مسیر گفت‌وگو در راستای حفظ مصالح امت است؛ از این رو، آمادگی برای مذاکره، فارغ از قرارگرفتن در موضع قوت یا ضعف، از اصول ثابت پیش روی معصومان(ع) به‌شمار می‌رود. امام حسن(ع) در مقام جانشین برحق امام علی(ع)، در آغاز خلافت، همانند پدر خویش، با ارسال نامه‌ای به معاویه، او را به اطاعت فراخواند. محتوای این نامه، آمیزه‌ای از خیرخواهی، هشدار و در نهایت، اعلام آمادگی برای مقابله بود. نکته درخور توجه، پرهیز از آغازگری در خشونت و نشان‌دادن رویکردی مثبت برای حل اختلاف از مسیر گفت‌وگو بود. این اقدام، گواهی بر آن است که اصل آمادگی برای مذاکره، همواره در نظام سیاسی امام(ع) جایگاه داشته است.

عزت‌مداری و استواری: عزت نفس و پایداری در برابر فشارهای روانی طرف مقابل، از ارکان موفقیت در هر مذاکره‌ای محسوب می‌شود. طرف مقابل ممکن است برای اعمال فشار و ایجاد تردید، از همه ابزارهای خود بهره گیرد. در چنین فضایی، استقامت روحی و عزت نفس مذاکره‌کننده، عاملی کلیدی برای پیشبرد اهداف و حفظ مواضع است. امام حسن(ع) در پاسخ به نامه معاویه، با بیانی استوار و عزتمند فرمود: «فَإِنَّكَ دَسَسْتَ إِلَى الرِّجَالِ كَأَنَّكَ تُحِبُّ اللَّقَاءَ لَا أَشُكُّ فِي ذَلِكَ فَتُوقِعُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛ به راستی که تو مردانی را در مقام جاسوس به سوی ما فرستادی، گویی که دیدار نظامی را دوست داری. من در این امر شک ندارم و اگر خدا بخواهد، آن را محقق خواهی کرد.» این موضع‌گیری قاطع چنان تأثیری داشت که حتی پس از خیانت سپاه و دشوارشدن شرایط، امام(ع) با همان استواری، معاویه را وادار کرد تا برای مذاکره، نامه‌ای با امضای سفید به محضر امام بفرستد.

تعیین پیش‌شرط‌ هوشمندانه: تعیین چارچوب‌ها و شروط اولیه پیش از آغاز مذاکرات رسمی، از فنون مهم و اثرگذار است. این کار، جهت‌گیری کلی مذاکره را مشخص و امکان بهره‌برداری از فرصت را برای طرف قوی‌تر محدود می‌کند. هنگامی که معاویه پیشنهاد مذاکره داد، امام حسن(ع) بلافاصله موافقت خود را به پذیرش پیش‌شرط‌هایی از سوی وی منوط کرد. این شروط که از سوی نماینده امام(ع) ابلاغ شد، موارد کلانی چون تأمین امنیت عمومی، رفتار نیکو با مردم، عمل طبق کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) بود. این شروط کلی پس از توافق اولیه، به مفاد دقیق‌تر و الزام‌آورتری در متن نهایی صلح‌نامه تبدیل شد. این اقدام، نشان از درایت امام(ع) در تعیین میدان بازی و شروط آن، پیش از ورود به میدان مذاکره داشت.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام
captcha