در قرآن کریم، آیات متعددی وجود دارد که براساس احادیث و دیدگاههای برخی از مفسران، هر یک به شکلی، با وجود نورانی حجت بن الحسن(عج) و قیام ایشان مرتبط است. با توجه به اینکه بررسی کامل تمامی این آیات در محدوده یک نوشتار نمیگنجد، به بخشی از آیات مرتبط در یادداشت پیش رو و شماره بعدی پرداخته خواهد شد.
در آیه ۸۶ سوره هود، حضرت هود(ع) خطاب به قوم خود چنین میفرماید: «بَقِیتُ اللَّهِ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنینَ وَ ما أَنَا عـَلَیکمْ بـِحَفیظٍ؛ آنچه خدا برای شما باقی گذارده (از سرمایههای حلال) برایتان بهتر است، اگر ایمان داشته باشید و من، پاسدار شما (و مأمور بر اجبارتان به ایمان) نیستم.»
مفسران در نگاه اول، عبارت «بَقِیتُ اللَّهِ» را به «سود حلال» در تجارت تفسیر کردهاند؛ اما در روایات متعددی از ائمه معصومین(ع) آمده است که این عبارت به وجود مقدس امام زمان(عج) اشاره دارد.
در روایتی، امام حسن عسکری(ع) فرزند خویش را به احمد بن اسحاق نشان میدهد و فرزند امام، خود را با این عبارت معرفی میکند: «أَنَا بَقِیةُ اللَّهِ فِی أَرْضـِهِ وَ الْمـُنْتَقِمُ مـِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَینٍ یا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاق؛ من بقیة الله در زمین و انتقامگیرنده از دشمنان خدا هستم. ای احمد بن اسحاق! پس از دیدن با چشم، دیگر علامت نخواه.»
در حدیثی دیگر بـا چـند واسـطه از «محمد بن مسلم» روایت شده است که میگوید: «امـام بـاقر(ع) پس از بیان بخشی از علائم ظهور، فرمود: در آن هنگام، قـائم مـا ظـهور میکند، وقتی که ظهور کرد، بـه کعبه تکیه میدهد و سیصد و سیزده نفر دور او جمع میشوند و اولین حرفی که میزند، این آیه است: «بَقِیتُ اللَّهِ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ.» سپس میگوید: من، بـقیة الله و خـلیفه او در زمـین و حـجت خـدا بر شما هـستم؛ پس از آن هـیچ مسلمانی بر او سلام نمیدهد، مگر اینکه میگوید: السَّلَامُ عَلَیک یا بَقِیةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ.»
در سوره نمل، در پنج آیه (۶۰ تا ۶۴) با مطرحکردن پنج سؤال بهصورت استفهام تقریری، مشرکان را تحت محاکمه قرار میدهد و روشـنترین دلایل تـوحید را بـا اشاره به ۱۲ نمونه از مواهب بزرگ خدای مهربان بیان مـیکند و در سؤال سوم، آیه ۶۲ میفرماید: «أَمَّنْ یجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یکشِفُ السُّوءَ وَ یجْعَلُکمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ؛ آیا معبودهای بیارزش شـما بـهتر اسـت یا کسی که دعای مضطر را اجابت و گرفتاری را برطرف میکند و شما را خلفای زمین قـرار مـیدهد. آیا معبودی با خدا هست؟»
مفهوم «مضطر» به فردی اطلاق میشود که از وابستگی به اسباب و علل دنیوی چشم بپوشد و تمامی وجود خویش را تسلیم اراده الهی کند. چنین انسانی منشأ تمامی امور را خداوند میداند و گشایش هر مشکلی را فقط به دست او میبیند. این حالت روحی و معرفتی غالباً در شرایط درماندگی و اضطرار به شکلی آشکارتر و عمیقتر تجربه میشود.
بر پایه روایات متعددی، «مضطر» به وجود مقدس حضرت ولی عصر(عج) تفسیر شده؛ برای نمونه امام صادق(ع) در تفسیر آیه مربوطه فرموده است: «نَزَلَتْ فِی الْقَائِمِ(عج) هُوَ وَ اللَّهِ الْمُضْطَرُّ إِذَا صَلَّی فِی الْمَقَامِ رَکعَتَینِ وَ دَعَا اللَّهَ فَأَجَابَهُ وَ یکشِفُ السُّوءَ وَ یجْعَلُهُ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ؛ این آیه درباره قائم آلمحمد(ع) نازل شده است. به خـدا سـوگند! مضطرّ اوست، هنگامی که در مقام ابراهیم(ع) دو رکعت نماز میخواند و به درگاه خدا روی مـیآورد و دعـا مـیکند، خدا دعای او را اجابت میکند، ناراحتیها را برطرف میسازد و او را خلیفه روی زمین قرار میدهد.»
در تفسیر نمونه، پس از بیان این روایات، چنین آمده است: «بدون شک، منظور از این تفسیر، منحصرکردن مفهوم آیه به وجود مبارک مهدی(عج) نیست؛ بلکه آیه مفهوم گستردهای دارد که یکی از مصداقهای روشن آن، وجود مهدی(عج) است که در آن زمان که همهجا را فساد گرفته باشد، درها بسته شده، کارد به استخوان رسیده، بشریت در بنبست سختی قرار گرفته و حالت اضطرار در کل عالم نمایان است، در آن هنگام، در مقدسترین نقطه روی زمین دست به دعا برمیدارد و تقاضای کشف سوء میکند و خداوند این دعا را سرآغاز انقلاب مقدس جهانی او قرار میدهد و به مصداق «وَ یجْعَلُکمْ خُلَفاءَ الْأَرْض»، او و یارانش را خلفای روی زمین میکند.» افزون بر این، این جمله در دعای ندبه نیز خطاب به حضرت بهکار رفته است: «أَینَ الْمُضْطَرُّ الَّذِی یجَابُ إِذَا دَعَا.»
قرآن کریم در سـوره ملک، آیه ۳۰ میفرماید: «قُلْ أَرَأَیتُمْ إِنْ أَصـْبَحَ ماؤُکمْ غَوْراً فَمَنْ یأْتـِیکمْ بـِماءٍ مَعِین؛ بگو: به من خـبر دهـید اگر آبهای (سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسی میتواند آب جاری و گوارا در دسترس شـما قـرار دهد؟»
مفسران عبارت «مَاءٍ مَعِینٍ» در این آیه را به آب جاری تفسیر کردهاند. با این حال، در احادیث متعددی از اهل بیت(ع)، این آیه بر وجود مقدس امام عصر(عج) تطبیق داده شده است. در روایتی، علی بن جعفر تفسیر این آیه را از برادرش، امام کاظم(ع) پرسید و ایشان در پاسخ فرمود: «إِذَا غَابَ عَنْکُمْ إِمَامُکُمْ فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِإِمَامٍ جَدِیدٍ؛ زمانی که امام شما غایب شـود، چـه کسـی مـیتواند بـرای شما امام جـدید بیاورد؟»
همچنین، ابوبصیر از امام باقر(ع) روایت کرده است که ایشان در تفسیر همین آیه فرمود: «هَذِهِ نَزَلَتْ فِی الْقَائِمِ یَقُولُ إِنْ أَصْبَحَ إِمَامُکُمْ غَائِباً عَنْکُمْ لَا تَدْرُونَ أَیْنَ هُوَ فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِإِمَامٍ ظَاهِرٍ یَأْتِیکُمْ بِأَخْبَارِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ حَلَالِ اللَّهِ وَ حَرَامِهِ» و سپس افزود: «وَ اللَّهِ مَا جَاءَ تَأْوِیلُ الْآیَةِ وَ لَا بُدَّ أَنْ یَجِیءَ تَأْوِیلُهَا؛ این آیه درباره امـام قائم (مهدی) نازل شده است که میگوید اگر امام شما غائب شود و ندانید کجاست، چه کسی برای شما امام ظاهر میآورد که اخبار آسمانها و زمین و حلال و حرام خدا را برای شـما شـرح دهد؟» سپس امام فرمود: «به خدا سوگند! تأویل این آیه هنوز نیامده است و سرانجام خواهد آمد.»
مؤلف تفسیر نمونه ذیل این روایات چنین بیان کرده: «روایات در این زمینه فراوان است، باید توجه داشت که همه از باب «تطبیق» است و به تعبیر دیگر، ظاهر آیه مربوط به آب جاریست که مایه حیات موجودات زنده است و باطن آیه، مربوط به وجود امام، علم و عدالت جهانگستر اوست که آن نیز مایه حیات جامعه انسانیست. بارها گفتهایم که آیات قرآن معانی متعدد، ظاهر و باطن دارد؛ ولی این نکته را نیز مؤکداً تکرار میکنیم که پیبردن به بطون آیات، جز برای پیامبر و امام معصوم ممکن نیست و هیچکس حق ندارد چیزی بهعنوان باطن آیه از پیش خود مطرح کند، آنچه ما میگوییم، مربوط به ظواهر آیات است و آنچه مربوط به بطون آیات است، فقط باید از معصومین بشنویم.»
خداوند در سوره اسراء، آیه ۳۳ میفرماید: «وَ مَنْ قُتِلَ مـَظْلُوماً فـَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیهِ سُلْطاناً فَلا یسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً؛ و آن کسی که مظلوم کشته شده، برای ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم، اما در قتل اسراف نکند؛ چرا که او مورد حمایت است.»
آیه شریفه قانونی کلی درباره افراد به ناحق کشتهشده و حق قصاص اولیای آنان بیان میکند. با این حال، در روایات متعددی، عنوان «مقتول» به امام حسین(ع) و عنوان «منصور» به حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) تطبیق داده شده است؛ مثلاً از امام باقر(ع) روایت شده که در تفسیر آیه بالا فرمود: «منظور حسین(ع) است» و در تفسیر «فَلا یسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً» فرمود: «سَمَّی اللَّهُ الْمَهْدِی الْمَنْصُورَ کَمَا سُمِّی أَحْمَدُ [وَ مُحَمَّدٌ] مَحْمُوداً وَ کَمَا سُمِّی عِیسَی الْمَسِیحَ(ع)؛ خدا مـهدی(عج) را منصور نامیده، همانگونه که احمد (محمد) را محمود و عیسی(ع) را مسیح نامیده است.»
علاوه بر این، در حدیث دیگری از آن حضرت روایت شده است که در تفسیر این آیه فرمود: «هـُوَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی(ع) قُتِلَ مَظْلُوماً وَ نَحْنُ أَوْلِیاؤُهُ وَ الْقَائِمُ مِنَّا إِذَا قَامَ طَلَبَ بِثَارِ الْحُسَینِ(ع) فَیقْتُلُ حَتَّی یقَالَ قَدْ أَسْرَفَ فِی الْقَتْل؛ او حسین بن علی(ع) است که مظلوم کشته شده و ما (امامان بعد از او) اولیای (خون) او هستیم و قائم از ماست، وقتی که او از طرف ما قـیام و خـونخواهی میکند، آنقدر میکشد که (از طرف ناآگاهان) گفته میشود: اسراف در قتل کرده است.»
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام