عصر پنجشنبه، ۲۰ شهریورماه، تکیه بابارکنالدین تخت فولاد با آرامش و شکوه خاص خود، میزبان آغاز تور گردشگری «عصر دلگشا» بود. جمعی از خانوادهها بهصورت شخصی و گروههای از پیش هماهنگشده با اشتیاق در محل حضور داشتند و گروهی دیگر نیز همراه راهنمایان میراث فرهنگی بهطور آزاد در محوطه گردش میکردند.
هوای تابستانی، نور ملایم خورشید و نسیم خنک حیاط تکیه، ترکیبی دلنشین برای شروع سفری معنوی ایجاد کرده بود. صدای پای بازدیدکنندگان روی سنگفرشها و گویش راهنمای تور، فضای تاریخی مکان را زنده میکرد.
راهنما مسیرهای «سرشت» و «بهشت» را برای شرکتکنندگان توضیح داد. مسیر «بهشت» بیشتر به معرفی تکایا، معماری و هنر اختصاص دارد، در حالی که مسیر «سرشت» بر شرح حال و کرامات علما و شخصیتهای معنوی مدفون متمرکز است.
کارشناس مستقر در تکیه بابارکنالدین ابتدا از قدمت ایلخانی بنا و معماری خاص آن با گنبد مخروطی دوازده ترک سخن گفت؛ سپس به کرامات بابارکنالدین پرداخت و داستانی معنوی برای حاضران بازگو کرد؛ حکایتی که شیخ بهایی به نقل از علامه مجلسی بیان کرده است. نقل است که شیخ بهایی در کنار مزار بابارکنالدین صدایی شنید که با مضمون «ای شیخا، به فکر خویش باش»، هشداری برای یاد مرگ و بیداری انسانها بود.
پس از توضیحات ۱۵ تا ۲۰ دقیقهای، گروهها با نقشهای که در اختیارشان یا سرگروهها قرار داشت، مسیر خود را ادامه دادند.
مسیر میان تکیهها با سنگفرشهای تاریخی پوشیده شده بود که حس پیوند با دیگر بناهای اصفهان را القا میکرد. قبل از ورود، توضیحاتی درباره تنها آبانبار زنده شهر داده شد که روبهروی تکیه کازرونی قرار داشت. بادگیرهای منارهگونه آن با فضای تخت فولاد همخوانی داشت و چشماندازی دلنشین ایجاد میکرد.
در تکیه کازرونی ابتدا مزار خاندان بنکدار، بانیان روضه معروف بنکدار در اصفهان معرفی شد؛ سپس کارشناس به معرفی علمای مدفون در بقعه کازرونی پرداخت: «آیتالله درچهای به وقتشناسی مشهور بود؛ شاگردان نقل میکنند که دقت و نظم او در وقت، زبانزد بود. آخوند گزی، قاضیالقضات اصفهان وقتی فوت کرد، تنها داراییاش دو تکه فرش کهنه و چراغی بدون روغن بود.»
پس از گذشت نیمی از زمان تور، دقایقی در حوضخانه تکیه کازرونی که کاربری اندرونی داشته، استراحت کردیم و از فضای آرام، خنک و دلنشین آن لذت بردیم. صدای آب در حوضخانه و نور ملایم روز، حس سکون و آرامش در بازدیدکنندگان ایجاد میکرد.
مسیر «بهشت» تا اینجا ترکیبی از جذابیتهای معماری و کرامات علما بود و ما را به عکسخانه تخت فولاد رساند. این مکان روایت تصویری از رویدادها، شخصیتها و گذشته و حال این سرزمین ارائه میکند. عکسهای قدیم و جدید، حفظ و مرمت آثار ارزشمند را نشان میدهد و قابهایی که حضور علما و اقشار گوناگون جامعه را به نمایش میگذارد، هرکدام داستانی کوتاه و پرمغز روایت میکنند. در پایان، ستون شهر با تصاویر متعدد استادان و بزرگان مدفون، نمادی خردمندانه از اهمیت و گستردگی میراث معنوی تخت فولاد است.
پس از عکسخانه، به موزه سنگنبشتههای تخت فولاد رسیدیم. کارشناس، هنر و خلاقیت گذشتگان روی سنگ مزارها را توضیح میدهد؛ از حککردن شغل هر فرد تا نقوش اسلیمی با معانی مختلف و فلسفه وجود تشت آب که نماد نذر آب برای اموات است.
در نهایت به تکیه آخر، عروس تکایای تخت فولاد رسیدیم. این تکیه که همانند باغی صفوی، باصفا و باشکوه بود، توجه مخاطبان را جلب کرد. در گوشه حیاط، صفه مرمر بزرگی وجود داشت که حس کنجکاوی را برمیانگیخت؛ این همان مزار میرفندرسکی بود؛ عالم شاخص عصر صفوی در ایران و هند.
کارشناس توضیح داد که میرفندرسکی علاوه بر تسلط بر علم کیمیا، در مناظرهای با بزرگان بودائیان هند درباره حقانیت تشیع به پیروزی رسید. او وصیت کرده بود که در همین مکان، در کنار آب و زیر نور آفتاب دفن شود و نماز او را یکی از اولیای خدا بهجا خواهد آورد. بدون اطلاع قبلی، حاضران در تشییع پیکرش شاهد بودند که علامه مجلسی از خارج از اصفهان راه کج کرد، به سوی این مکان آمد و پیکر ایشان را کفن و دفن کرد.
جذابیتهای هنری تکیه از جمله تنها کتیبه گچی استاد میرعماد حسنی و درخت ۴۰۰ ساله نیز قدمت و اصالت این مکان را نمایان و فضایی روحانی و تاریخی برای بازدیدکنندگان ایجاد میکرد.
تور با رسیدن به باغ طوبی پایان یافت؛ فضایی سنتی، دلنشین، سبز و زنده در دل دومین آرامستان بزرگ جهان اسلام. بازدید با پذیرایی آش نذری، این سنت دیرینه، تجربه معنوی و فرهنگی شرکتکنندگان را تکمیل کرد و سپس با صدای اذان مغرب، تور به پایان رسید؛ گردشی معنوی با انبوهی از قصه و روایت درباره بزرگان و شخصیتهایی که هر کدام ستارهای برای راهنمایی و هدایت ما در آسمان بیکران الهی هستند.
سیدرضا سیدحسینی
انتهای پیام