به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، حجتالاسلام محمدرضا زائری در همایش بازخوانی الگوی مدیریت اجتماعی امام موسی صدر با عنوان «گفتوگو، مدارا، هم زیستی» که شامگاه 15 دی ماه در تالار شهر مشهد برگزار شد، گفت: قبل از حضور در جلسه دوستی با تعجب از من پرسید که آیا شخصیت و اندیشه امام موسی جای انتقاد دارد؟ از تعجب ایشان شگفتزده شدم و گفتم البته بله. شاید او به دلیل دلبستگی من به موسی صدر این سؤال را پرسید چون میدانست چنان شیفته امام موسی صدر هستم که در خیال او جایی برای انتقاد نمیماند.
وی افزود: نه تنها از موسی صدر بلکه از هر فردی به جز معصومین انتقاد میکنیم. به مرحوم امام و مقام معظم رهبری نیز میتوان انتقاد وارد کرد چرا که انتقاد طبیعت هر انسان فکر و اندیشهای دارد. اگر به طور طبیعی اندیشه، آثار و افکار امام موسی صدر را ببینم، به طور طبیعی نیز از این آثار، افکار و اندیشهها انتقاد دارم.
زائری ادامه داد: نکته مهم این است که وقتی این تجربه تاریخی متمایز را بررسی میکنم، به جرئت به آن میرسم که در تاریخ معاصر تجربه و نمونهای موفقتر و جامعتر در عرضه اسلام و حوزه بینالمللی با همه مفادش پیدا نمیکنم؛ خصوصاً در این جلسه که موضوعیتش تجربه اجتماعی امام موسی صدر است. در واقع، امروز بیشتر از هر زمان دیگری در جمهوری اسلامی ایران به بازخوانی این تجربه نیاز داریم.
وی با اشاره به اینکه امام موسی صدر از موضع یک فقیه به جامعه وارد شد، اظهار کرد: بعضی ناخواسته تصویری از امام موسی صدر به عنوان یک مصلح اجتماعی، روشنفکر و فردی دوستداشتنی در عرصه اجتماعی که اهل تساهل و تسامح است صادر میکنند که اینها ممیزه امام موسی صدر نیست، بلکه ممیزه آیتالله امام موسی صدر این است که از خاستگاه فقاهت وارد اجتماع میشود و این موضوع کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
دین میتواند پاسخگوی انسان امروز باشد
زائری گفت: امام موسی صدر از موضع یک فقیه، یک مجتهد و از موضع یک عالم که باورش این است که دین میتواند پاسخگوی انسان امروز باشد، به جامعه ورود کرد. یک وقت است که مانند خیلی از افراد شعار میدهیم که دین میتواند پاسخگوی انسان امروز باشد؛ یک وقت هست که در عرصه عمل جوابگو هستیم.
وی اظهار کرد: از نظر من آخوند عمامه به سر و روحانی از دو حال خارج نیست؛ یا قرار است در این جامعه پدری کنم یا قرار است مغازه دین بزنم و کسب دین داشته باشم؛ لذا این مثال را با تعمد میزنم چون بسیار راهگشاست. این روزها که وضعیت اقتصادی مردم چندان خوب نیست، در آستانه شب عید و پایان سال این صحنه را بارها خواهید دید و میبینید که در خیابانی عبور میکنید؛ پدر یا مادری با فرزندش از کنار مغازه رد میشود و فرزندش یک اسباببازی، لباس و یا وسیلهای را میخواهد پدر و مادر پول ندارند. آن لحظه که قیمت را میپرسند دو نفر در کنار آن بچه هستند یکی مغازهدار و دیگری پدر یا مادر؛ آن لحظه که کودک پا به زمین میکوبد و گریه میکند و آن جنس را میخواهد؛ مغازهدار قیمت را گفته و تمام. اگر قرار باشد برای همه مشتریان غمگین شود، دیگر خواب نخواهد داشت، اما آن پدر یا مادر که نتوانسته نیاز فرزند خود را برآورده کند، دیگر خواب به چشمانش نمیآید.
زائری ادامه داد: من آخوند در برابر جامعه صاحب مغازه هستم که امروز جامعه را مشکلات گرفته و از هیچ چیز خبر ندارم و پشت تریبون میگویم در این 40 سال به اندازه 400 سال پیشرفت کردهایم و هیچ کس هم از من بازخواست نخواهد کرد که کجای عالم هستی؟ خبر داری در جامعه چه میگذرد؟ خبر داری چه فسادی در جامعه منتشر شده است؟ خبر داری چه پدرهایی شرمنده فرزندانشان هستند؟ خبر داری چه مادرانی به تنفروشی افتادهاند؟ برایش اصلاً مهم نیست.
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: اما یک آخوندی هم هست که مردم را عیال خود میداند؛ در روایتی از امام حسن عسکری(ع) است که این مردم بچههای پیغمبرند که پدر روی سرشان نیست. اینکه پدری بالای سرش نیست، باید از خطا و جرم او با اغماض بگذری. امام سجاد(ع) نیز فرمود حق فرزند نوجوان بر پدر و مادر این است که خطاها و بزههای دوره نوجوانی او را بپوشانند، برای اینکه راه توبه این نوجوان و جوان بسته نشود.
زائری گفت: امام موسی صدر وقتی با جوانان بزهکار همنشین میشود بر او اعتراض میکنند؛ اما او در جواب میگوید: «من در مقابل اینان یک چشمم را میبندم و یک چشمم را باز میکنم. یک چشمم را روی وضعیت امروز آنان میبندم و یک چشمم را به وضعیت آینده آنان باز میکنم». از این است که حزبالله لبنان برمیخیزد. اینجاست که میفهمیم امام موسی صدر از موضع فقیه وارد شده نه از موضع یک روشنفکر یا مصلح اجتماعی و یا سیاسی که میخواهد رأی جمع کند، بلکه از موضع فقیهی مجتهد برآمده از یک خاندان 900 ساله با یک موضع دینی صریح و آشکار.
فقه امروز ما بیشتر تقلیدی است
زائری با بیان اینکه نکات تفسیری امام موسی صدر نشان میدهد که از چه موضعی حرف میزند، گفت: فقه ما بیشتر از اینکه پاسخگو و حلکننده مشکل باشد، تقلید فقهای پیشین است و بسیاری از بزرگان ما با احترام به همه تلاشهای علمیشان، تکرارکننده فقاهت فقهای پیشین هستند و فقیه ما اسمش فقیه است اما در عمل مقلد است.
وی اظهار کرد: مرحوم شرفالدینی که موسی صدر برای جانشینی ایشان به لبنان رفت، صاحب المراجعات و فقیه بزرگ شیعه در میان معاصران است. یکی از مسیحیان سوریه به نزد ایشان رفت و گفت: میخواهم مسلمان شوم. پرسیدند برای چه؟ یک مقدار صحبت کرد؛ بعد علامه فهمید که میخواهد واقعاً مسلمان شود. سپس فرمود شهادتین را بر زبان آور. فرد شهادتین را گفت؛ سپس احکام را جویا شد که در این حال کم کم، نه یکباره و طی چندین ماه احکام را علامه به وی آموخت.
زائری ادامه داد: این موضع را باید کنار موضع عدهای گذاشت که در فلان کشور مسیحیان را با یک پزشک جراح هماهنگ کرده برای اینکه آقایان تطهیر شوند، بروند پیش این جراح و هر کسی که مراجعه کرد 100 دلار بپردازد. سپس آمار میدهند که من این تعداد مسیحی را مسلمان کردم. از این بهتر میشود روح دین رسول خدا(ص) را که برای انسانسازی نازل شده به لجن کشاند.
فقاهت منطق پیغمبرفهمی است
وی با بیان اینکه مسیحیان کاتولیک لبنان برای اینکه از همسر خود جدا شوند یا باید برای طلاق مدنی به کشور دیگری میرفتند و یا میگفتند شیعه شدهاند تا بتوانند همسرشان را طلاق دهند، گفت: فردی نزد امام موسی صدر آمد که میخواهم شیعه شوم؛ وی علت را جویا شد. اولش دروغ گفت اما وقتی علت را فهمیدند، با هر دوی آنان صحبت کرده و مشکل خانوادگیشان را حل کردند و به زندگی بازگرداندند. امام موسی صدر دنبال ارائه آمار نبود، بلکه به دنبال حل مشکلات مردم بود.
این اندیشمند دینی گفت: فقاهت منطق پیغمبرفهمی است؛ یعنی اگر الان پیامبر(ص) اینجا بود و با این مساله مواجه میشد، برای این مصیبت جامعه اسلامی چه حکمی میکرد؟ اگر این را بفهمیم آنگاه فقیه میشویم. امام موسی صدر از این موضع وارد میشود.
زائری ادامه داد: در اوج جنگهای داخلی لبنان، اوج اختلافهای مسیحیان با مسلمانان و در اوج فشارهای روانی آن جامعه که کشور درگیر یک فتنه بزرگ بود که شیعه و سنی و مسیحی به جان یکدیگر افتاده بودند و یکدیگر را میکشتند. یک کلیسا در منطقهای از لبنان آتش گرفت؛ بلافاصله جنجال شد که مسلمانان آن را آتش زدهاند. این در حالی بود که دو خیابان آن طرفتر، مسلمانان در حال ساخت مسجد بودند. در این اوضاع امام موسی صدر همه را جمع کرد. گفت کار نداریم کلیسا را چه کسی آتش زده است؛ پلیس دنبال مجرم است و ما به این کار نداریم بلکه از موضع اینکه مکان عبادت خدا آتش گرفته است وارد شد و امر کرد از امروز هر سکهای که برای مسجد جمع کنیم، نصف آن را برای ساخت کلیسا اختصاص میدهیم.
وی ادامه داد: این عمل سیدموسی صدر آبی بود روی آتش که مشکل آن منطقه حل شد و بعدها معلوم شد آنکه کلیسا را آتش زده مسیحی بوده است. این نگاه نه از موضع انفعال بلکه از موضع فقاهت است.
زائری اظهار کرد: خیلی از دوستان ما وقتی از مدارا و گفتوگو، تساهل و تسامح سخن میشود، موضعشان این است که حالا زورمان نمیرسد وگرنه پدرشان را در میآوردیم اما چون نمیتوانیم، از موضع ناچاری گفتوگو میکنیم. متأسفانه برخی از علمای ما موضعشان همین گونه است، اما موضع امام موسی صدر اینچنین نبود؛ لذا از این منظر میگوید که اگر لبنان نبود باید لبنان را میساختیم. اول انقلاب که طلبهها مجبور بودند با چریکی، تودهای و... بحث و گفتوگو کنند، چه نسلی زاده شد و در سالهای بعد که من آخوند سر کلاس بودم و دانشجو فقط برای نمره گرفتن در کلاس حضور مییافت، چه نسلی تربیت شده است!
زائری بیان کرد: امروز پرسشهای بسیاری از روحانیون ما بیجواب میماند، چون این طلبه و روحانی ما در معرض چالش و گفتوگوی جدی قرار نگرفته، چرا که هر چه گفتند مجبور بوده سر تکان بدهد و فرصتی فراهم نشده تا شیعه و سنی، حوزوی و دانشگاهی، چفیهای و کراواتی با هم بتوانیم درست حرف بزنیم؛ پرسشمان را مطرح کنیم و جوابمان را بگیریم، زیرا اختلاف را به رسمیت نمیشناختیم، اما امام موسی صدر از موضع دینداری این اختلافها را به رسمیت می شناخت.
وی در پایان گفت: مرحوم کلینی روایتی نقل کرده که به دل مینشیند. یکی از اصحاب امام صادق(ع) میگوید که امام مرا نزد عدهای از شیعیان فرستاد تا امری را پیگیر شوم که دیر شد. امام نتیجه را از من جویا شدند که من ناسزایی گفتم. حضرت فرمودند چرا تبری میجویی؟ گفتم که دیدگاهشان مانند دیدگاه ما نیست. حضرت فرمود اگر قرار باشد از هرکسی که دیدگاه شما را ندارد، تبری جویید من نیز باید از شما تبری جویم. امیرالمؤمنان علی(ع) از من تبری جوید و پیامبر(ص) نیز از علی(ع) تبری جوید و خدا از پیامبر(ع). معلوم میشود که همه ما مانند هم و در یک سطح فکر نمیکنیم. ما باید این تفاوتها را مدیریت کنیم.
انتهای پیام