سختی‌ها زنگارهای انسان را می‌زداید
کد خبر: 3855265
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۶

سختی‌ها زنگارهای انسان را می‌زداید

گروه معارف ــ عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم گفت: سختی‌ها زنگارهای انسان را می‌زداید، چراکه به حکم قانون و خلقت، بسیاری از کمالات در مواجهه با سختی‌ها و در میدان مبارزه با حوادث و بلاها حاصل می‌شود.

سختی‌ها انسان را به کمال می‌رسانندرضا سعادت‌نیا، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، در گفت‌وگو با ایکنا از اصفهان، در خصوص مفهوم خیر و شر، اظهار کرد: مخلوقات و حوادث زشت و غیر مجاز که جز زیان و تباهی چیزی ندارند، شر هستند. مخلوقات «نبایستنی»، یعنی چیزهایی که نباید خلق می‌شدند. این تفکر در گذشته ریشه و اساس اعتقاد به ثنویت را به وجود آورده است. براساس این اعتقاد دو مبدأ برای عالم قائل شده‌اند و دو تدبیر کننده برای جهان که به دنبال آن موجودات به دو دسته خوب و بد تقسیم می‌شوند.

وی ادامه داد: برخی از زرتشتیان که مجوس نیز نام دارند، ثنوی مذهب نامیده شده و مطابق اعتقاد آنان، مبدأ شروع عالم منتسب به اهریمن است. البته طبق تحقیقات متقن پژوهشگران، ثنوی مذهب بودن و غیرتوحیدی بودن آیین زرتشت رد شده است، اما به هرحال کسانی که چنین نسبتی را به زرتشتیان می‌دهند، می‌گویند آنها باور دارند هرچه در این عالم از خیرات وجود دارد، از جانب یزدان و همه شرور از ناحیه اهریمن است.

این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم افزود: مانی، رهبر فرقه مانویه، می‌گفت: برای عالم دو اصل نور و ظلمت وجود دارد که هر دو قدیم‌اند، یعنی نور و ظلمت دو خالق هستند؛ نور خالق خیر، و ظلمت خالق شر. بر اساس این اعتقاد، شر پدیده ظلمت و مبدا آن خدایی ظلمانی است.

سعادت‌نیا با اشاره به مفهوم خیر و شر در مکاتب توحیدی و به خصوص اسلام خاطرنشان کرد: در اسلام ابتدا به به آیاتی مانند آیه 62 سوره زمر که می‌فرماید: «اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَيْ‏ءٍ...؛ و خداوند آفریننده (بلاواسطه و با واسطه) همه اشیاء است» توجه شده و بر این اساس سوالاتی مطرح می‌شود. با توجه به این آیه، آفریننده بودن خداوند در خصوص همه چیز و اینکه عالم ممکنات و همه ویژگی‌ها و آثار آن مخلوق اراده و مشیت خداوند بوده و قدرت او همه هستی را در بر گرفته و از طرف دیگر با توجه به آموزه‌های قرآن و برهان‌های عقلی که به روشنی شهادت می‌دهند از خدای مهربان و حکیم به جز خیر و نیکی چیزی صادر نمی‌شود، این سوال مطرح خواهد شد که نسبت مخلوقات ضرر زننده و زشت مانند ابلیس یا افعال زشتی که مردم مرتکب می‌شوند و بلاهایی که موجب ضرر و بدبختی مردم می‌شود و یا دیگر آفات و بلاها چه رابطه‌ای با خداوند دارد؟ آیا خداوند خالق تبهکاری‌ها و رذایل است؟

شر به معنای فقدان کمال است 

وی گفت: اگر خداوند خالق اینها نیست پس آیه 62 سوره زمر که شامل کل وجود و هر آنچه مصداق شی بودن است، چه توجیهی دارد؟ به عبارت دیگر آیا موجودات شرور مانند ابلیس موجوداتی ذاتا و ماهیتا شر هستند و از ابتدا با همین عنوان از ناحیه خداوند آفریده شده‌اند؟ اگر جواب این سوال مثبت باشد، اشکالات فراوانی مانند تناقض با خیر بودن و عادل بودن خداوند در مقابل انسان قرار می‌گیرد.

وی در ادامه گفت: پس سوال اصلی این است که نحوه تعلق قضای الهی به شرور چگونه است؟ آیا شر امری وجودی است و یا عدمی و اینکه آیا وجود شر اصالت دارد یا عدم خیر است و اگر وجودی باشد، آیا وجودی مستقل در عرض خیر و یا عارضی است و  خالق آن کیست؟

سعادت نیا با اشاره به دیدگاه افلاطون در پاسخ به این سوالات خاطرنشان کرد: افلاطون شر را از امور عدمی می‌داند؛ به این معنا که منشا یا نتیجه آنچه شر خوانده می‌شود عدم و نیستی است، مثلا جهل شر است و این جهل از عدم وجود علم و فرهنگ ناشی می‌شود. فقر به خاطر نداشتن مال، شر است. مریضی ناشی از عدم صحت و سلامتی و در کل شر به معنای فقدان کمال است.

این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم اضافه کرد:براساس این دیدگاه، شر امری عدمی است که موجد و خالق لازم ندارد، چراکه عدم علت پذیر نیست. ارسطو نیز بر این باور است که شر در خارج موجود است، اما نه به استقلال، بلکه بالارص و به قصد ثانوی. در واقع شر به طفیل خیر آفریده شده است. ارسطو شر را لازمه جهان طبیعت و پدیده کون و فساد مانند ضعف، پیری، مرگ، سرما و گرمای ناراحت کننده و تنازع موجودات با یکدیگر می‌داند.

شر، عدمی است 

سعادت‌نیا اظهار کرد: ارسطو معتقد است این شر در مقابل خیرات طبیعت بسیار اندک است و خداوند آن را به خاطر خیرات آفریده و چنانچه این شر اندک را که لازمه خیر کثیر است نمی‌آفرید، این همه خیر و خوبی آفرینش به ظهور نمی‌رسید. وی نسیم جان‌افزا و فرح‌بخش را مثال می‌زند که خیر و برکت بسیاری به همراه داشته و گاه هم چراغ اجاق پیرزنی را خاموش می‌کند.

سعادت‌نیا با بیان اینکه ملاصدرا نیز شر را از نوع عدم می‌داند، تصریح کرد: علامه طباطبایی در بخش‌هایی از تفسیر المیزان به بحث خیر و شر پرداخته است. ایشان، خیر را امری وجودی و شر را امری عدمی می‌داند. از آنچه که به اجمال از سخنان برخی از فلاسفه و مفسران گفتیم نتیجه می‌گیریم که شرور، عدم یا عدمی هستند.

وی ادامه داد: شرور یا نابودی و نیستی هستند و یا فقدان‌ها و کمبودها و یا شر بالاضافه. شر بالاضافه در نگاه عده‌ای خیر و در نگاه عده‌ای دیگر شر است و یا آنچه که از افق پایین شر می‌نماید از افق بالاتر خیر است. مثلا مار و عقرب به جهت ضرری که برای ما دارند شر شناخته می‌شوند، اما وجود نفسی آنان خیر است، در واقع آنها منافع بیشتری نسبت به ضررشان دارند، در غیر این‌صورت حق‌تعالی اصلا آنها را به وجود نمی‌آورد. با توجه به این صحبت‌ها، این سوال که شر توسط چه کسی آفریده شده؟ کاملا بی‌اساس و غلط است. گاهی سوال می‌پرسند که چرا خداوند شیطان را به عنوان یک موجود شر آفرید.

شیطان مستلزم نیستی و عدم هستند

وی در ادامه گفت: نادانی و فقر ذاتا عدم و نیستی‌اند، اما موجوداتی مانند درندگان و شیطان مستلزم نیستی و عدم هستند. یعنی وجود نفس آنها خیر است، اما منشا نیستی و فقدان و عدم می‌شوند. پس مطابق بیان حکما، تنها خوبی‌ها وجود دارند و شرور و بدی‌ها مخلوق نیسنتد. برای مثال آفتاب و سایه مثال هستی و نیستی است، چنانچه چیزی را در مقابل آفتاب قرار دهیم قسمتی که پشت به آفتاب دارد سایه نام گرفته که همان ظلمت است و این ظلمت اصالت ندارد.

سعادت‌نیا افزود: اینکه بپرسیم نور از کجا تشعشع یافته، پرسشی درست و امری وجودی است، اما اینکه بپرسیم سایه از کجا نشات گرفته، کاملا غلط است، چراکه سایه، ناشی از عدم نور است. ما باید بدانیم بسیاری از چیزهایی که در قالب شر آنها را می‌بینیم به خاطر عدم علم ما به جهان است.

وی ادامه داد: چهره در هم کشیدن در برابر این شرها و قضاوت عجولانه عین خطا است، چراکه بسیاری از بلاها و سختی‌هایی که در مسیر زندگی ما قرار می‌گیرد قهر و خشم خداوند نیست، بلکه به قول شهید مطهری «لطف است در شکل قهر». این بلاها مانند کیمیا، فلزی را به فلزی دیگر تبدیل می‌کنند و انسان را از پستی‌ها به کمال می‌رسانند.

سختی‌ها زنگارهای انسان را می‌زداید

این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم تصریح کرد: سختی‌ها زنگارهای انسان را می‌زداید، چراکه به حکم قانون و ناموس خلقت، بسیاری از کمالات در مواجهه با سختی‌ها و در میدان مبارزه با حوادث و بلاها حاصل می‌شود. به همین خاطر در احادیث نیز مکررا اشاره شده که خداوند وقتی کسی را دوست داشته باشد او را در فشارها فرو می‌برد.

وی افزود: بر همین اساس انسان‌های هشیار که با این سنت الهی آشنا هستند در شدائد و فشارها نه تنها زانوی غم بغل نگرفته، بلکه حداکثر استفاده را از این نعمت‌هایی که ظاهر نقمت دارند، می‌برند و حتی از آن استقبال می‌کنند. مولوی این افراد را به پوست دباغی شده تشبیه می‌کند و می‌گوید: «پوست از دارو بلاکش می‌شود/ چون ادیم طایفی خوش می‌شود».

سعادت‌نیا خاطرنشان کرد: مولانا در این شعر بیان می‌کند دباغ دارویی تلخ روی پوست گوسفند ریخته و با تیغ تیز آن را تمیز می‌کند. در ادامه نیز می‌گوید: «ورنه تلخ و تیز مالیدی درو/ گنده گشتی ناخوش و ناپاک بو». یعنی اگر این کار را نمی‌کرد پوست گندیده و بد بو می‌شد. «آدمی را پوست نامدبوغ دان/ از رطوبت‌ها شده زشت و گران/ تلخ و تیز و مالش بسیار ده/ تا شود پاک و لطیف و با فره/ ور نمی‌توانی رضا ده ای عیار/ گر خدا رنجت دهد بی‌اختیار/ که بلای دوست تطهیر شماست/ علم او بالای تدبیر شماست».

انتهای پیام
captcha