حکمت‌های امیر/ دین؛ نرم‌افزار دنیا
کد خبر: 3862175
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۴
برداشت 104/

حکمت‌های امیر/ دین؛ نرم‌افزار دنیا

گروه معارف _ دین، نرم‌افزار ما و دنیای ماست تا آن را به بهترین وجهش و کامل‌ترین حدش بالا آورده و به کار اندازد، ارتباطاتش را با اجزای خود تعریف کند و روابطش را با طبیعت و هستی برقرار سازد.

دین؛ نرم‌افزار دنیا

در حکمت شماره 104 نهج‌البلاغه آمده است: «لَا يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لِاسْتِصْلَاحِ دُنْيَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ؛ مردم براى اصلاح دنيا چيزى از دين را ترك نمى گويند ، جز آن كه خدا آنان را به چيزى زيانبارتر از آن دچار خواهد ساخت».

تاکنون دین و دنیا را در کنار و مرتبط با هم می‌دیدیم، آیا این سخن در پی آن است که کار دین و دنیا را از هم جدا نشان دهد؟ آیا گشوده شدن درهای خسارت و ضرر و زیان توسط خداوند، نشانه این جدایی است؟ یا مجازات این جدایی؟ چرا در مورد دین از عبارت «امردینهم» استفاده شده، اما در مورد دنیا فقط واژه «دنیاهم» آمده و نگفته است امردنیاهم؟ چرا برخی فکر می‌کنند با ترک دین، دنیای‌شان آباد می‌شود؟ این نگاه مبتنی بر چه پیش فرض‌هایی است و این افراد چگونه افرادی هستند و چه خصوصیت‌هایی دارند؟ ارتباط دین‌گریزی با دنیا طلبی چیست؟ و اگر با گریختن از دین، دنیا نیز رو نمی‌کند، پس چرا بشر این تجربه را بازهم تکرار می‌کند؟ قانونی که او بیان می‌کند مستندش چیست؟ شواهد و دلایلش کدام است؟

موقعیتی که علی(ع) در این سخن نشان می‌دهد وضعیت انتخاب گرایانه‌ای است که در آن، کاری و شانی از کارهای دنیایی‌مان و زندگی عرفی این جهانی‌مان خراب شده است و به دنبال اصلاح آن هستیم، اما این اصلاح را در ترک برخی از امور دین می‌بینیم و دنبال می‌کنیم؛ امر دین را رها می‌کنیم تا به زعم خویش دنیای‌مان درست و آباد شود. علی(ع) به ما می‌گوید در این هنگام مشکلی بزرگ‌تر و زیانی خسارت‌بارتر در انتظارمان نشسته است و خداوند درهای آن خسارت و زیان بزرگ‌تر را بر ما خواهد گشود. در جایی دیگر امام علی(ع) اصلاح امر آخرت را باعث اصلاح امر دنیا شمرده است.( مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ..) که دربرداشت 88 ام از همین یادداشت‌ها به آن پرداخته شد. اینها قوانینی است که در ارتباط انسان و خداوند و رابطه دنیا و آخرت و دراینجا، درانتخاب دنیا و ترک امر دین بیان می‌شوند. این عبارت‌ها، شکل و قالب سنن الهی و قوانین و قاموس‌های هستی را دارند. علی‌رغم کوتاهی اما مانند فرمول‌هایی این حوزه‌ها را به هم ارتباط می‌دهند.

1 - دین از افقی بالاتر، انسان را در کل هستی می‌بیند و ارتباطات او را با کل نظام هستی در نظر می‌گیرد.

2 _ دین یک کل یکپارچه است و اجزایش به هم بستگی و ارتباط دارند؛ با رها کردن یک بخش از آن، این‌طور نیست که سایر بخش‌هایش آسیب نبینند و تاثیر نگیرند؛ احکام و اعتقادات و اخلاق و عباداتش به هم مربوط‌اند، وقتی بخشی را ترک کنی سایر بخش‌ها هم آسیب خواهند دید و وقتی دین که به منزله نرم‌افزار حرکت انسان و سیستم عامل او عمل می‌کند، معیوب شود آنگاه در برخورد این سخت افزار انسانی با جهان و دنیای پیرامونش نیز خلل وارد می‌شود. در شناسایی و تعامل و حرکت درست او خلل و آسیب و نقص بوجود می‌آید، بنابراین درهای آسیب‌های بزرگ‌تر بر رویش گشوده می‌شود. مثلا گروهی تصور کنند با ترک دستور و امر دین در اتخاذ رفتار خاضعانه و اخلاقی با مردم و به جای آن ترک عدالت در ارتباط با سایرین و جایگزینی ظلم و تعدی و یا با وابستگی و بندگی قدرت‌ها می‌توانند بهره‌مندی و ماندگاری و پایداری بیشتری بیابند و بر مشکلات‌شان غلبه یابند، اما همین ظلم و تعدی یا بندگی غیر خدا در وابستگی و سرسپردگی به قدرت‌های پوشالی، خود عامل سقوط و فروپاشی آنان شده است و فراوان این تجربیات را در پیرامون خود دیده‌ایم.

3 - دین، دنیا و آخرت را با هم در نظر می‌گیرد و کسانی دین را مزاحم دنیای شان تلقی می‌کنند که ادامه انسان را نمی‌بینند یا برایشان این ادامه مسئله‌ای نیست، مسئله‌شان ادامه انسان نیست، او را به همین جا و همین اکنون خلاصه کرده‌اند و در اکنون و اینجا دفنش نموده‌اند. از دید آنان دین، دستوراتی اضافی است، حق هم دارند، برای همین دهان و شکم و تولید مثل و... این همه خودنگهداری و آداب و دستور و دعا و اخلاق و موعظه و ... نیاز نیست. چرا این فرصت اندک لذت بردن را زهرمارمان کنیم؟ و هی در فکر درست و غلط کارهایمان باشیم؟ این گروه نیازی به دین حس نمی‌کنند چون تعریفشان از انسان کوتاه و ابتر است. دین نشانه نگاه بلند و طولانی به انسان است و نشانه کرامت اوست.

علی(ع)  در این حکمت بین دین و دنیا جدایی قائل نشده است. این‌طور نیست که پرداختن به دین تعارضی با دنیا داشته باشد، بلکه اساسا دین آمده است تا دنیای ما را جهت بدهد و منزه و بارور سازد.حال چطور می‌شود علی(ع) خرج اینها را از هم سوا کرده باشد؟ آنچه او در این سخن می‌خواهد بگوید، جدایی این‌ها نیست، بلکه اتفاقا هشداری است به آنانی که خرج دنیای‌شان را از دین جدا کرده‌اند و فکر می‌کنند که با ترک برخی امور و شئون دین و شانه خالی کردن از دستورات آن می‌توانند دنیای‌شان را آباد کنند. این سخن علی(ع) بر پیوستگی دین و دنیا و جدایی ناپذیری آن‌ها تاکید می‌کند. یعنی اگر برخی از دین را ترک گفتی به دنیایت هم ضربه زده‌ای! دین نرم‌افزار ما و دنیای ماست تا آن را به بهترین وجهش و کامل‌ترین حدش بالا آورده و به کار اندازد، ارتباطاتش را با اجزای خود تعریف کند و روابطش را با طبیعت و هستی برقرار سازد؛ وقتی چیزی از این دستورات سیستمی اجرا نشود در کارکرد درستِ دنیایی این سخت افزار هم خلل و توقف و نقص پیدا می‌شود. همه حرف همین است.

شاید این آوردن دنیا و نه امر دنیا معنایش این باشد که در چشم و دل دنیازدگان آنقدر شیفتگی دنیا خانه کرده است که جای هیچ تجزیه و تقسیم به امور مختلف را در آن باقی نمی‌گذارد و دنیا برایشان یک کل یک پارچه غیرقابل تجزیه و کم شدن است و این سخن از دید و حس آنها بیان شده! شاید هم اگر امر را در معنای امر و نهی بگیریم و نه شان و کار، اینطور بشود فهمید که این نحوه عبارت پردازی، نشانه اهمیت و بزرگی و مهابت دستورات الهی است که دین آن را به ما امر می‌کند و دنیا در وقت و جایی که دستور خدا می‌رسد و قطعا با رعایت همه ظرفیت‌های دنیوی و استعدادهای ماست محلی از دستوردادن و امر کردن به ما را نباید داشته باشد؛... أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ(اعراف 54).

یادداشت از داریوش اسماعیلی/ معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان

انتهای پیام
captcha