به گزارش ایکنا از اصفهان، محمد نصراصفهانی، قرآنپژوه و عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، روز گذشته، 19 بهمنماه در نشست تفسیر و تدبر در قرآن کریم با محوریت سوره لقمان که در معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: انسان «محسن»، مصلح است و در مقابل محسن، «مفسد» قرار دارد. در واقع مصلحین همان محسنین هستند. گاهی نیز قرآن محسن را در مقابل «ظالم» به کار میبرد و در آیه 56 سوره اعراف میفرماید: «وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ؛ در زمین پس از آن که سامان یافته است تباهى نکنید، و خدا را از روى بیم و امید بخوانید که در آن صورت از نیکوکاران خواهید بود، و رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است». در اینجا فساد در مقابل اصلاح قرار گرفته و اصلاحگر، محسن خوانده میشود.
وی ادامه داد: در تعبیری دیگر محسن، عادل است؛ خداوند در آیه 113 سوره صافات میفرماید مردم دو دسته هستند؛ «مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ؛ گروهى نیکوکارند و گروهى با ارتکاب گناهانْ آشکارا بر خود ستم مىکنند». در واقع محسن به نفس خودش ظلم نمیکند و در مورد حضرت ابراهیم میفرماید که ایشان محسن بود و به این خاطر اسحاق را به ایشان دادیم و هر دوی اینها ذریهای داشتند که بعضی محسن بودند و بعضی ظالم. در آیه 12 سوره احقاف آمده است: «هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذينَ ظَلَمُوا وَ بُشْري لِلْمُحْسِنينَ؛ این قرآن کتابى است به زبان عربى که تصدیقکننده آن است و با این هدف نازل شده است که ستمکاران را هشدار دهد و براى نیکوکاران بشارتى باشد».
این قرآنپژوه و عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان افزود: محسن کسی است که کارهای اجتماعی مثبتی انجام میدهد، خداوند در آیه 134 سوره آل عمران فرموده است: «الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ؛ تقواپیشگان کسانىاند که در آسایش و تنگى از اموال خود در راه خدا انفاق مىکنند و خشم خود را فرو مىخورند و از لغزش مردم در مىگذرند. اینان نیکوکارند و خدا نیکوکاران را دوست مىدارد».
نصراصفهانی با بیان اینکه محسن کسی است که هم حسن فاعلی دارد و هم حسن فعلی، بیان کرد: در آیه 4 سوره لقمان آمده است: «الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ؛ نیکوکاران کسانىاند که نماز را هماره به پا مىدارند و زکات مىپردازند و به سراى آخرت یقین دارند». محسنین در این آیه حسن فعلیشان را با اقامه نماز نشان میدهند و وظایف خودشان را نسبت به خدا و خلق خدا انجام میدهند. اما به آخرت ایمان قوی دارند و اعمال دنیا را با انگیزهای آخرتی انجام میدهند.
وی با اشاره به اینکه مصلحین دو دسته هستند، گفت: یک دسته از لحاظ شخصیتی مانند گاندی و نلسون ماندلا خوب کار کرده و در خدمت مردم هستند، اما این کار را ممکن است نه برای خدا و نه برای آخرت انجام دهند، یعنی انگیزههای معنوی نداشته و تنها انگیزههای مادی خوب داشته باشند. این دسته از افراد اجر خودشان را در حد حسن فاعلی و میزان انگیزهشان میبرند. در واقع ایمان به خدا و آخرت در تفکر دینی ما یک اصل است. وقتی خدا را قبول داشته باشیم و بدانیم او کسی را برای هدایت ما فرستاده، نبوت را نیز باور داشته و اگر حرفهای آن نبی را هم قبول کنیم، به آخرت هم اعتقاد پیدا میکنیم.
نصراصفهانی تصریح کرد: تمام ادیان نیز حول محور خدا، صلاة و زکات هستند و قرآن در آیه 5 سوره بینه میفرماید: «وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِکَ دينُ الْقَيِّمَةِ؛ آنان به چیزى جز این فرمان نیافته بودند که خدا را بپرستند و اطاعت و عبادت را ویژه او کنند و بى آنکه از راه اعتدال منحرف شوند، در راه او گام بسپرند و نماز را برپا دارند و زکات بپردازند. این است آن دین الهى که در قرآن و دیگر کتابهاى آسمانى بیان شده و آن است برپادارنده مصالح جامعه انسانى». اگر واقعاً کسی به این سه اصل پایبند باشد، انسانی دیندار است و خطکشهای دیگری که اضافه کردیم همه مایه اختلاف و خونریزی است. دین محکم همین سه اصل است.
وی اضافه کرد: مطابق این آیه، محسنین کسانی هستند که اقامه صلاة میکنند. البته این صفت در آیه 2 و 3 سوره بقره در خصوص متقین نیز آمده است: «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُديً لِلْمُتَّقينَ، الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ؛ این قرآن، همان کتاب [کاملى] است که در آسمانى بودنش هیچ تردیدى نیست و راهنماى تقواپیشگان است، همانان که به خدا ـ که از دیدگانشان نهان است ـ ایمان دارند و نماز را برپا مىدارند و در راه تقویت دین و ایمان از آنچه روزى آنان کردهایم انفاق مىکنند»؛ بنابراین میتوان ارتباطی نیز میان متقین و محسنین برقرار کرد.
این قرآنپژوه و عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بیان کرد: کلمه «صلاة» که در این آیه به آن اشاره شده با «صلاة» سوره بقره متفاوت است؛ چراکه مخاطب دو آیه متفاوت هستند. مخاطب این آیه مردم مکه هستند و مخاطب آن آیه مردم مدینه؛ بنابراین «نماز» هم برای دو گروه متفاوت بود. در مکه نماز هنوز واجب نشده بود. نماز بیشتر برای کسانی است که ارتباط محکمی با خدا دارند. اینجا «صلوا» به معنای دعا است. اصلا «صلاة» قبل از اسلام به معنای دعا و ارتباط با خدا بود.
نصراصفهانی بیان کرد: ویژگی متون ادبی این است که واژهای را انتخاب کرده و معانی مختلفی به آن میبخشد. «نماز» نیز همینگونه است. قبل از اسلام، دعا کردن، «نماز خواندن» نامیده میشد. «حج» نیز در ادبیات عرب به معنای «قصد» است که به مرور به قصدی خاص با اعمال ویژه تبدیل میشود. حال «يُقيمُوا الصَّلاةَ» در مکه و مدینه، یا برای خدا و فرشتگان، هرکدام معنایی متفاوت دارد. حال انسان زمانی که یک موجود مسئول باشد، در پی این است که محسن باشد، مسئولیت خودش را در مقابل خدا و خلق خدا درست انجام دهد و هم حسن فعلی داشته باشد و هم حسن فاعلی.
وی در ادامه گفت: البته انسان به هر شکلی نباید با خدا ارتباط برقرار کند؛ سبک خاصی برای این ارتباط لازم است که «حسن» داشته باشد. مثلاً برای خدا نباید کسی را شکنجه و زندان کرد. چه شکل و چه محتوای ارتباط محسن با خدا باید نوعی استحکام و دقت داشته باشد. قرآن اساس نماز را یاد خدا میداند. یعنی اگر کسی به یاد خدا بود، در حال نماز است. اگر کسی دین و ایمان درستی نداشته باشد، اما واقعاً اعتقاد داشته باشد که منشأ این عالم خیر است و قصد نزدیکی به خدا را داشته باشد، در حال نماز است.
نصراصفهانی تأکید کرد: خداوند در آیه 45 سوره عنکبوت میفرماید: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ؛ نماز از گناهان بزرگ و آنچه (در شرع و عقل) ناپسند است باز میدارد و البته در یاد خدا بودن انسان، و یادکردن خدا انسان را بزرگتر است». کسانی که نماز میخوانند، ولی مرتکب فحشا و منکر میشوند معلوم است که در اصل نماز نمیخوانند.
وی افزود: خداوند در آیه 14 سوره طه میفرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْري؛ براى آن که به یاد من باشى نماز را برپا دار». به تعبیری، نماز یاد خدا است. اگر انسان در هر کاری به یاد خدا باشد، در حال نماز است و این یاد خدا بازدارنده از فحشا و منکر است. محسن بهدنبال کار درست است و از فحشا و منکر دوری میکند؛ چرا که به یاد خدا است. خداوند به انسانها اطمینان میدهد که در همه حال شاهد و ناظر اعمال آنهاست. البته قرآن قصد تربیت انسانی را دارد که در هر شرایطی محسن باشد، چه کسی بر او نظارت کند و چه ناظری نداشته باشد.
نصراصفهانی بیان کرد: نماز، ذکر خدا است. اگر انسان چیزی را خیلی زیاد دوست داشته باشد، همیشه به یادش است. به تعبیری، یاد همان عشق است. بنابراین قصد قرآن از دستور به اقامه صلاه، یاد کردن خدا است. از ویژگیهای یک انسان متقی، محسن یا مؤمن این است که دائماً به یاد خدا باشد و این یاد آثار زیادی برای آنان بهدنبال دارد. وقتی انسان عاشق چیزی باشد، از کارهایی که معشوقش دوست ندارد دوری میکند و چه خوب است که این معشوق خداوند باشد.
عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان ادامه داد: رحمت، از خواص بسیار بارز خداوند است و انسان نیز باید رحمت زیادی نسبت به دیگران داشته باشد، پس اقامه زکات نیز دقیقاً به همین معنا است. یعنی انسان مرتبط با خدا زکات میدهد. البته باز هم زکات به کار رفته در مکه و مدینه با هم متفاوت هستند. «يُؤْتُونَ الزَّکاة» یعنی هر کاری از دستمان بر میآید برای دیگران انجام دهیم.
وی با بیان اینکه معنای عام زکات رحمت رساندن به دیگران است، تأکید کرد: مثلاً حتی لبخند زدن به دیگری هم زکات محسوب میشود. «وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ» یعنی این افراد اعتقاد دارند این رفتارها آثاری باقی در آخرت برای آنان دارد. ما غالباً آخرت را از طریق انبیا متوجه میشویم؛ چراکه کسی تا به حال از مرگ بازنگشته تا به ما خبر دهد. آخرت یک امر ایمانی است، نه یک امر علمی. اگر ما بدانیم زندگی پس از مرگ ادامه داشته و نتیجه اعمال ما خواهد بود، هیچگاه کار خلاف انجام نمیدهیم.
نصراصفهانی اضافه کرد: اگر مطمئن باشیم که کار خدا حساب و کتاب داشته و خدا حتی با پیامبرش هم شوخی ندارد، گناه نمیکنیم. شفاعت بزرگان هم بر اساس قوانین و رضایت خدا است. از طرف دیگر نباید به آخرت نگاهی مکانیکی داشته باشیم.
وی بیان کرد: افرادی تصور میکنند آخرت یک امر قراردادی مانند دادگاه است، اما ما باید آخرت را یک امر حقیقی بدانیم، نه یک امر حقوقی. امر حقیقی بر اساس قانون اتفاق میافتد. آخرت ادامه دنیا و یک حقیقت است. مرگ نیز در واقع نوعی به دنیا آمدن است. ما از مرگ میترسیم، چون فکر میکنیم مرگ یک قرارداد است و معلوم نیست در آن دنیا چه به سر ما خواهد آمد. اما خداوند فقط بر اساس قوانین عمل میکند. ما چون فکر میکنیم کار آن دنیا حقوقی است از مرگ میترسیم، اما اگر آن را حقیقی بدانیم و کارمان هم درست باشد از هیچ چیزی نمیترسیم.
انتهای پیام