امروز، یکم اردیبهشتماه سالروز بزرگداشت مُشرفالدین مصلحبن عبدالله، ملقب به سعدی شیرازی است. با اینکه به لحاظ تاریخی، بین امروزِ ما و زمانه سعدی، هفتصد سال فاصله دارد، ولی شعر و اندیشه این شاعر شهیر که در قالب نظم و نثر و به زیبایی، فصاحت و بلاغت هرچه تمام، در بوستان، گلستان و در غزلیات، ملمّعات، قصاید و ... او متجلی شده، همچنان برای زمانه امروز ما تازگی و شباهت دارد و میتواند قابل تأمل و اثرگذار باشد، چرا که سعدی ترجمان اخلاق و هویت اجتماعی ایرانیان است. شهرت و دامنه نفوذ شعر و اندیشه سعدی به سبب جذابیتهای زبانی و محتوای انسانمدارانه، اخلاقمدارانه و عاشقانهای که دارد، جهانشمول است.
سعدی با اینکه شخصیتی چند بُعدی و متنوع دارد، ولی شخصیت غالب خود را در گلستان و بوستان در قامت یک معلم اخلاق و مصلح اجتماعی نمایان کرده است؛ آن هم معلم و مصلحی که روح لطیف عاشقانه در اندیشه و منش او موج میزند. فارغ از مصلحتسنجیها و تناقضاتی که در شعر سعدی وجود دارد، که البته این ویژگی ملهم و متأثر از فضای تاریخی زمانه اوست، موضوع و هسته مرکزی اندیشه سعدی، انسان بماهو انسان است. سعدی نگاه قشریگرایانه و ظاهربینانه به انسان و جامعه ندارد، بلکه براساس نگاه همهجانبهنگر و واقعبینانه که چنین ویژگی، از خصوصیات بارز او نیز بهشمار میرود، انسان را در چارچوب نژاد، مذهب و عقاید محدود و دستهبندی نمیکند، او انسان را «بنیآدمی» میداند که دارای شرافت و کرامت ذاتی و گوهر وجودی است. سعدی، نه تنها به طبیعت و جهان هستی، بلکه به انسان نیز نگاه زیباشناسانه دارد و با چنین نگاهی، به دنبال ترسیم و تبیین زیستی اخلاقی و معنوی توام با عشق برای انسان در ساحت زندگی اجتماعی است.
سعدی در جایگاه یک عارف و عالم دینی، سعادت دنیوی انسان را لازمه سعادت اخروی، و از سوی دیگر، لازمه تربیت، اصلاح و تعالی جامعه را، اصلاح و تربیت انسان میداند، به همین دلیل، زبان به اندرز و نصیحت انسانها میگشاید، البته نصایحی که به قول خود شاعر، طربانگیز و طیبآمیز است. سعدی اخلاق، عرفان و عشق را فارغ از ابعاد انتزاعی، نظری و پیچیده آنها، در قالب عملی و نگاه انسانی و زمینی ـ آن هم با زبانی ساده و سهل ممتنع ـ برای مخاطب خود تبیین میکند. نظام اخلاق عملی سعدی، روزنهای برای حضور اخلاقمدارانه انسان در ساحت دنیا، زندگی و تعاملات اجتماعی است. سعدی برخلاف مولانا که انسان را به عالم بالا و کسب تجربههای معنوی دعوت میکند، به زندگی اخلاقمدارانه زمینی و اجتماعی توام با معنویت رهنمون میسازد، و نوعی عرفان عملی که با روح زندگی اجتماعی انسان تفاهم دارد، ترسیم میکند و همانند خیام، دَم را غنیمت میشمارد، ولی در عین حال از آخرت نیز غافل نیست. سعدی در پرتو همین نگاه زمینی و انسانی، آموزگار و ستایشگر عشق زمینی و جسمانی است که از منظر او، چنین عشقی میتواند در نهایت به عشق الهی ارتقا پیدا کند.
سعدی برخلاف دیگر شاعران بزرگ ایران زمین از جمله فردوسی، مولانا، خیام و حافظ که عمدتا در شهر محل سکونت خود عزلتنشین و به نوعی در انزوا به سر میبردند؛ شاعری اجتماعی، اهل معاشرت، اهل سیر و سفر و به نوعی دنیا دیده و دنیا زیسته بود، او بیش از سی سال، در اقصی نقاط مختلف جهان سفر کرد، و از پرتو همین سفرها، با فرهنگ و جوامع مختلف آشنا شد و تجربههای ارزندهای کسب کرد. سعدی در مقام یک جامعهشناس و مصلح اجتماعی، تلاش میکند تا این تجربهها را در قالب زبانی ساده و جذاب، در اختیار مخاطبان خود قرار دهد، چرا که انتقال تجربه و کسب تجربه را لازمه زندگی اجتماعی میداند. سعدی خود را الگویی برای زیست انسان در روزگار پرتلاطم میداند و میخواهد انسان را از طریق آگاهی، اخلاق، مصلحتسنجی و عشقورزی، بهگونهای تربیت کند که در برابر ناملایمات و سختیهای روزگار، به انفعال و رخوَت کشیده نشود، بلکه زندگی پویا و انعطافپذیری را تجربه کند. شعر و اندیشه سعدی، در زمانه بحران زده امروز که اخلاق حلقه مفقوده آن است و انسان مدرن از بحران اخلاق و معنویت رنج میبرد، کاربرد هویتبخشی و درسآموزی دارد و تمسک به آن میتواند پاسخگوی نیاز امروز انسان باشد؛ چنان که خود سعدی نیز توصیه میکند: «برو خوشه چین باش سعدی صفت / که گرد آوری خرمن معرفت».
یادداشت از بهنام افشار
انتهای پیام