باشد از این میانه یکی کارگر شود
کد خبر: 3900847
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۸
برای امروز، برای فردا / 29

باشد از این میانه یکی کارگر شود

ایستگاه آخر این ماه پرخیر و برکت نزدیک شده‌ایم و اینها آخرین تیرهای ترکش ماست که به هدفِ اجابت روانه می‌کنیم؛ باشد تا از این میانه یکی کارگر شود.

باشد از این میانه که یکی کارگر شود

در دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان آمده است: 

بِسمِ ‌ِاللّهِ الرَّحمنِ الرِّحیم

اَللَّهُمَّ غَشِّنِی فِيهِ بِالرَّحْمَه
خدايا! در اين ماه مرا با رحمتت بپوشان
وَ ارْزُقْنِی فِيهِ التَّوْفِيقَ وَ الْعِصْمَه
و توفيق و خودنگهدارى نصيبم كن
وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَيَاهِبِ التُّهَمَه
و از تیرگی‌های اوهام و تردید دلم را پاك گردان
يَا رَحِيماً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِين
اى مهربان به بندگان با ايمان

غش: پوشاندن. غش در معامله، یعنی پوشاندن عیب جنس.
توفیق: موافق گردانیدن؛ مددکردن. در اصطلاح، همراهی خداوند در کار خیر را گویند.
عصمت: اصل عصمت را ریسمان معنی کرده‌اند که سپس توسعه معنایی پیدا کرده و به هر وسیله‌ای که باعث حفظ چیزی شود، عاصم گفته‌اند.
تُهمَة: تردیدها و اوهام باطل
غیاهب: جمعِ غَیهَب؛ تاریکی؛ اسب بسیار سیاه؛ شب بسیار تاریک؛ مرد نادان و پلید و ناتوان.

در این بیست و نهمین روز، از خداوند می‌خواهیم تا با مهربانی‌اش سراپای وجود ما را در بربگیرد و عیب‌هایمان را بپوشاند و از مائده توفیق و عصمت، روزی‌مان کند. او را که بر «بندگانِ دل در گرو او نهاده‌اش» مهربان است، می‌خوانیم تا قلبمان را از سیاهی‌های تردید و اوهامِ باطل، پاک و تطهیر نماید.

ایستگاه آخر این ماه پرخیر و برکت نزدیک شده‌ایم و اینها آخرین تیرهای ترکش ماست که به هدفِ اجابت روانه می‌کنیم؛ باشد تا از این میانه یکی کارگر شود! ...

هر چه کرده‌ایم و هر چه شده است، همین است که اکنون کرده‌ایم. همینیم که اکنون شده‌ایم. هنوز هم عیب‌هایمان را می‌توانیم ببینیم که هستند و وجود دارند. هرچند شیاطین دست‌هایشان بسته بود، اما در وقت بازشدن آن دست‌ها، همین عیب‌های باقیمانده می‌توانند ما را هدف و بازیچه آنان کنند. وقتی‌که این ضعف‌ها آشکار باشند و بتوانند دیده شوند، شیاطین و فرصت‌طلبان بازیگر را به طمع خواهند انداخت تا عمرمان را مرتع خویش سازند و هر سبزه‌ای و گلی و درختچه‌ای را که با هزار زحمت کاشته‌ایم و آب داده‌ایم و ...، زیر پا لگدکوب و نشخوار کنند.

پس، از خدا می‌خواهیم حال که تا همین حد بیشتر نتوانسته‌ایم در این باغ بکاریم و رشد دهیم، عیب‌ها و نقص‌ها و کاستی‌هایمان را با مهربانی و رحمت خود بپوشاند و از گزند آن سارقان راهزن مصون بدارد و از او طلب توفیق می‌کنیم تا شرایط را موافق مصلحت‌مان نماید و اسباب و مقدمات لازمی را که از قدرت ما خارج و در دست اوست، در اختیارمان قرار دهد و راه را بر ما آسان کند که در این ماه، ما را موانعی است از جنس تردید (توبه/44 و 45) [1]، و سنگ دلی (یونس/88) [2] و تنگی صدر و کم‌حوصلگی (انعام/125) [3] و کفر و چشم‌پوشی از حق (مائده/41 و توبه/45) [4].
و بر این توفیق، آثاری است چون دوری از شیطان و توبه و بازگشت به‌سوی خدا و زدودن گناهان و راه‌یابی به‌سوی بهشت و توکل و شرح صدر و مغفرت و هدایت خاص و ...

درخواست عصمت، تیر بعدی ترکش است که در چله این کمان قرار می‌دهیم؛ عصمتی که چون ریسمانی به آن بیاویزیم و از ته چاه دنیا و خویش به در آییم؛ ریسمانی که ما را حفظ کند؛ ریسمانی که سر دیگرش در دست اوست!

عصمت دارای دو مؤلفه است؛ آگاهی و آزادی (علم و تقوا). هر چه بیشتر از این دو بهره داشته باشیم، بیشتر در امانیم و محفوظ. علمِ به منافع و مضار، خودنگهداری و آزادیِ از شهوات و تمنیات و جبرهایی که دست‌وپاها و چشم‌ها را می‌بندند، ما را عصمت می‌بخشند و به هر میزان که از این دو سرچشمه، بیشتر بهره برده باشیم، معصوم‌تریم و از گزند آن سارقان و راهزنان، محفوظ‌تر. و در آخر، باز نگاهی به قلب خود می‌اندازیم و آن را سیاه و تاریک می‌یابیم!

این چرخش نگاه‌های ما از بیرون به داخل و از داخل به بیرون، از خدا به خویش و به گناهان و به همرهان و ...، نشانه و علامت انسانِ ناآرامی است که قدر این ماه را و اندازه خود را و مسیر طولانی پیشاروی را و زمان اندک در دسترس را و ... را می‌داند و می‌خواهد در این فرصت کوتاه رمضان، همه عرصه‌ها را سرکشی کرده و سامان دهد. این است که پاک‌شدن قلب را از سیاهی‌های ظلمانی اوهام و تردیدها طلب می‌کند. قلب‌هایی که بدون آن توفیق‌ها و در غیاب آن حفاظ‌ها، بدون دروازه و دروازه‌بان رها شده‌اند و همه چیز و همه کس، در هر وقت و هر طور و از هر جا و با هر نام و در هر شکل و ...، توانسته وارد آن شود و در آن خیمه و خرگاهی! بر پا کند.

قلب‌هایی که چون شبی تار، سیاه و ظلمانی شده و چنان اسبی سیاه و سرکش و پلید شده است و سواران نادان و ناتوان خود را به تاخت در دشت اوهامِ بی‌انتها، سرگردان به‌پیش می‌راند!
جز او که نسبت به بندگان مؤمنش مهربان است، چه کسی می‌تواند ما را از جلوه‌ها و بازی‌ها و حرف‌ها و اغواها و چشمان دشمنان راهزنمان (دنیا، نفس، خلق و شیطان) بپوشاند؟

جز او چه کسی می‎تواند آن توفیق‌ها و عصمت‌ها را روزی‌مان کند؟ و این قلب‌هایمان را از آن پلیدی‌ها و سیاهی‌ها پاک کند؟
مهربانی او هدفِ همه این تیرهایِ آخرِ از چله‎ رها شده است ...

[1] إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ (توبه/45)
[2] رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ (یونس/88)
[3] وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا (انعام/125)
[4] يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ ... (مائده/41)

✍️ نوشته‌ی زنده‌یاد داریوش (مصطفی) اسماعیلی

انتهای پیام
captcha