به گزارش ایکنا؛ جلسه متنخوانی کتاب «التعلیقات» اثر ابنسینا با حضور نصرالله حکمت، 12 مهرماه، به صورت مجازی برگزار شد. حکمت در این جلسه اظهار کرد: در جلسات قبل، فقره 45 را خواندیم و توضیح دادیم. این فقرهای که خواندیم بسیار وسیع است، گرچه در ظاهر کوتاه است، ولی بحثهای جدی و مبنایی درباره انسان و قوای انسان در آن مطرح شده است. یکی از مطالبی که امروز متداول است این است که فلاسفه ما به مباحث اخلاقی کمتر پرداختند، اما یکی از مواردی که ابنسینا طرح بحث کرده، اینجاست که گرچه کوتاه است، ولی کلیدهای گشایندهای را در اختیار ما گذاشته است و ما آن را خواندیم و توضیح دادیم ولی حق مطلب همچنان ادا نشده است و جا دارد درباره آن بیاندیشیم.
وی افزود: فقره بعدی هم با همین بحث مرتبط است. بعد شیخ در دو سه فقره وارد مباحثی میشود که ظاهرا چندان ارتباطی با این موضوع ندارد و بعد دوباره وارد بحث انسان میشود. این چند فقره که ابن سینا درباره قوای انسان بحث کرده است بسیار تعیینکننده و مهم است. عنوان فقره بعدی این است: «فی ان النفس مادامت ممنوه بالبدن لایمکنها تحقق الاشیا و لاتحقق ذاتها غایه التحقق». کلمه «ممنوه بکذا» به معنی مبتلا شدن و نحوی از مصیبزدگی و گرفتاری است. جایی که کسی به چیزی گرفتار شد و دچار یک مصیبت بزرگ شود میگویند «ممنوه بکذا». کلمه «تحقق» که ما آن را در فارسی نیز به کار میبریم در زبان ما به معنای وجود خارجی شی است، ولی اینجا ابن سینا به حقیقت شی هم کار دارد. وقتی میگوید نفس انسان مادام که مبتلای به بدن است به تحقق اشیا راه ندارد؛ یعنی نمیتواند آن را دریابد. همچنین نمیتواند به حقیقت ذات خودش دست پیدا کند.
مدرس دانشگاه در ادامه اظهار کرد: نفس انسان مال این عالم مادی نیست و از جای دیگری آمده است؛ یعنی از روح و نفحه الهی است. این نفس به اینجا آمده است و گرفتار شده است. البته فلاسفه ما این گرفتاری را به معنای منفی به کار نمیبرند به معنای مثبت به کار میبرند. این نفس وارد بدن ما شده است. همه ما در زمان حیاتمان خواستها و نیازهای این بدن را داریم و با ماست. سرّ اینکه این نفس فرود آمده و در اندرون ما قرار گرفته چیست؟ این نفس باید میآمده و این دوره را طی میکرده. این سفر یک سفر شگفتانگیز است. باید این نفس فرود میآمده و به این جدایی و فراق مبتلا میشده و در درون بدن قرار میگرفته.
وی تصریح کرد: اینجا جایی است که نفس انسان تجارب سازنده و ویرانگر را پشت سر میگذارد. یک سیر و سفر شگفتانگیز و مملو از فراز و فرود. این چیزی است که همه ما تجربه کردیم. این سیر و این زیستی که انسان درون بدن دارد هم میتواند مایه صعود و عروج انسان بشود و هم میتواند اسباب سقوط انسان و تنزل انسان به پستی و دنائت باشد. این فاصلهای که انسان میتواند از «احسن تقویم» تا «اسفل سافلین» داشته باشد به راستی هیچ موجود دیگری ندارد. فقط انسان این وضعیت سیال و شناور را دارد که از بالاترین درجه به پایینترین درجه جانوری و حتی کمتر از آن سقوط کند. بنابراین ابن سینا اصلا نگاه منفی به بدن ندارند.
وی در ادامه یادآور شد: اینجا عرصه رشد و کمال انسان است. آنجایی که بدنی در کار نیست فرشتگان هستند. شما ببینید ارتباط فرشته و انسان در قرآن و متون روایی چگونه است. مقام فرشته را ببینید، مقام انسان را ببینید. کار انسان به جایی میرسد که جبرئیل در شب معراج میگوید اگر یک بند انگشت نزدیکتر شوم آتش میگیریم و میسوزم، ولی پیامبر(ص) نزد خدا رفت و وقتی بازگشت فرمود «یطعمنی ربی و یسقینی» خدای من برای من سفرهای از طعام گسترد. معلوم است این خوراک و نوشیدنی از جنس نور و حقایق عالم است.
وی در ادامه گفت: پس نفس انسان گرفتار و مصیبتزده است. البته ابنسینا اصلاً نمیگوید حیات بدنی بد است. اینهمه جانوران در حیات بدنی زیست میکنند. حالا نفس انسان چون از عالم دیگر است، از جنس دیگر است، از سنخ دیگر است وقتی اینجا قرار میگیرد اینجا وضعیت مصیبتزدگی و گرفتاری پیدا میکند.
انتهای پیام