به گزارش ایکنا؛ همایش «بررسی و نقد آثار مرحوم فیرحی» امروز شنبه 29 آذرماه، با حضور جمعی از صاحبنظران و شاگردان این استاد فقید دانشگاه تهران، به صورت آنلاین از سوی سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین محمود شفیعی، عضو هیئتعلمی دانشگاه مفید، در این نشست اظهار کرد: بنده عنوان بحثم را «استاد فیرحی بزرگ؛ مرد سیاسی کنشگر» گذاشتهام. اگر بخواهم در مورد فضایل بسیار زیاد ایشان در این جلسه صحبت کنم، قطعاً امکانپذیر نیست، چراکه رودهای خروشان فراوانی در اندیشه ایشان سرازیر بود، لذا عمق اندیشه این استاد را نمیتوان در این فرصت بیان کرد، اما بنده درباره اینکه وی یک اندیشمند عادی نبود که صرفاً دانش سیاسی را به خوبی یاد گرفته و در این زمینه تحقیق و پژوهش میکند، صحبت نمیکنم، چراکه معتقدم وی یک اندیشمند سیاسی کنشگر بود و بنده سعی میکنم او را از این منظر معرفی کنم.
وی ادامه داد: اندیشمند سیاسی کنشگر، همانند هر اندیشمند دیگری سعی میکند در تحولات جامعه و تغییرات اجتماعی مؤثر واقع شود و بتواند تأثیرگذار باشد، اما تأثیرگذاری یک اندیشمند، نه از طریق ابزارهای فیزیکی، بلکه از طریق اندیشه است که فیرحی از این قبیل افراد است. وی به عنوان یک اندیشمند کنشگر، تلاش میکرد به یک بحران و مسئله اساسی و آسیب و بیماری که وی آن را در جامعه ایران تشخیص داده بود، پاسخ مناسبی را ارائه دهند.
شفیعی بیان کرد: وی موضوع اقتدارگرایی مزمن در تاریخ و جوامع اسلامی و البته تاریخ ایران را بسیار مورد بررسی قرار میداد و اقتدارگرایی را به عنوان معضلی تلقی میکرد که مناسبات اقتدارگرایانه را بازتولید کرده و گرایش درونی مسلمانان نیز به سمت اقتدارگرایی سوق پیدا کرده بود، لذا وی معتقد بود این موضوع در تاریخ و جامعه ایران لانه کرده است، بنابراین مهمترین موضوعی که دکتر فیرحی برای جامعه و تاریخ ایران تشخیص داد، مسئله اقتدارگرایی بود و کتاب بسیار مهم و ارزشمند «قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام» را در همین راستا نگاشتند.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید تأکید کرد: سؤال این است که اگر وی چنین دردی را تشخیص داده بود، عوامل چنین دردی را چگونه تشخیص داده و پاسخ آن را چه میدانست. وی معتقد بود این اقتداگرایی ربطی به نصوص دینی نداشته، بلکه به دانشهای اقتدارگرایانه اسلامی ربط دارد که البته جزء ذاتیات این دانشها هم نبود، بلکه به یقینیات جوامع قدیم مربوط بود و صرفاً به جهان اسلام اختصاص نداشت، بلکه چنین ذهنیتی بر شرق و غرب عالم تسلط داشته است.
حجتالاسلام شفیعی تأکید کرد: مرحوم فیرحی معتقد است فلسفه یونان و الهیات قرون وسطی، اقتدارگرایی را ترویج میکرد، بنابراین گذشته بشر اساساً اقتدارگرایانه بوده است، اما مسئله مهم این است که اگر دانشها مهمترین ابزار برای تداوم اقتدارگرایی هستند، چگونه بر این اقتدارگرایی همهجانبه و فراگیر غلبه کنیم؟ اینجا بود که ایشان بر اندیشههای سیاسی دموکراتیک برای جایگزینی اقتدارگرایی تأکید داشتند.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید ادامه داد: وی معتقد بود مهمترین دانشی که در جهان اسلام میتوان دموکراسی را از آن استخراج کرد، دانش فقه است، لذا باید به فقه برگردیم، چراکه ارزشهای اسلامی و دانشهای اسلامی مهمترین امکانات تاریخی ما هستند و نمیتوانیم مشکلات کنونی جامعه را بدون بازگشت به تاریخ، پاسخ مناسب دهیم. اگر بنا باشد دموکراسی را در این جامعه تحقق ببخشیم، باید براساس اقتضائات این زیستجهان و ظرفیتها و محدودیتهایی که یک جامعه مذهبی پیش پای اندیشمند قرار میدهد، نسخه بپیچد.
وی افزود: مرحوم فیرحی باور داشت که فقه توانایی دارد که با بازسازی خود، یک نظام دموکراتیک را برای ما تئوریزه کند و مهمترین نیازی که جامعه امروز ایران دارد را با تکیه بر همین دانش پاسخ دهد. معتقدم ایشان در سه ناحیه دستگاه فقهی موفق به نوآوری شده بود؛ وقتی او در درون دانش فقه، یک دستگاه در نظر میگرفت، در ورودی، بدنه و خروجی آن تحولاتی را به وجود آورد. تحول در ورودی این بود که تلاش کرد نشان دهند در بخش ورودی فقط نصوص دینی را نداریم که وارد این دانش میشود، بلکه باید پرسشهای تاریخی را نیز در نظر گرفت.
شفیعی گفت: تغییر دومی که ایشان به وجود آورد، این بود که تلاش کرد نشان دهد در بدنه دستگاه اجتهاد کارآمد، علاوه بر تکیه بر متون دینی باید به صورت زمینهگرایانه به متون بنگرد و حیطهگرایی در حوزه سیاست را مبنای اجتهاد اسلامی و فقهی قرار دهد. در این زمینه هم اقدامات بزرگی انجام دادند، اما مهمترین تحول به لحاظ خروجی این بود که بر اساس انتظاراتی که در جامعه وجود دارد، باید کاری کنیم که فقه صرفاً به مسائل تکلیفی نپردازد، بلکه به مسائل حقوقی و اجتماعی نیز توجه کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید تأکید کرد: نکته دیگر این است که استاد معتقد بود باید فقه به مرحله دیگری پیوند بخورد و زمینه برگشت ما به قراردادها، قانون و نهادهای مدنی فراهم کند که بعد از دانش، وظیفه آنهاست که جامعه را به سمت دموکراسی پیش ببرند و نظریات دموکراتیک نیز قوانین دموکراتیک را در درون نهادهای قانونی پشتیبانی کنند.
شاگرد مرحوم فیرحی در پایان سخنان خود گفت: لازم است تأکید کنم که مجموعه علم و دانش ایشان، با حلم، حکمت و اخلاق و هم فضایل انسانی جمع شده بود و انشاءالله راه ایشان ادامه داشته باشد.
در ادامه این نشست، حبیب عشایری، پژوهشگر مهمان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و از شاگردان مرحوم فیرحی به ایران سخنرانی پرداخت و گفت: درباره اهمیت فعالیتهای دکتر فیرحی باید گفت در این زمینه میتوان به چند دلالت مهم در جهان اسلام اشاره کرد که یکی از سخنان محمد عبدوه است که میگوید باید در حوزه اندیشه اسلام در زمینه معرفتشناختی و هستیشناختی به طبقهبندی بپردازیم. از سوی دیگر، هنوز بین رویکرد سنتی و نوگرای اجتهاد در جهان اسلام درگیری وجود دارد که باید برای آن چارهاندیشی کرد. همچنین در حوزه اندیشه سیاسی، ساحتهای مختلفی وجود دارد که ایشان به این مقولهها اهمیت بسیاری میداد. از سوی دیگر، یکی از تلاشهای مرحوم دکتر فیرحی این بوده که فعالیتهای حزبی صحیح را ترویج کند، چراکه معتقد بود اگر در این زمینه غفلتی رخ دهد، ممکن است منجر به تالیهای فاسد بسیاری شود.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم به چند متغیر که برآیند دستاورد ایشان اشاره کنم، یکی از مهمترین موارد، پیوند فقه و متغیرهای دولت مدرن بوده است. اصلیترین بحث وی این بوده که باید از منظر بازخوانی منابع سنتی خودمان به این موضوع بپردازیم. دکتر فیرحی اعتقاد عمیقی داشت که باید تلاش بایستهای انجام دهد که دستگاه فقه را به عنوان یک ساختار نظاممند معرفی کند که تضادی هم با مدرنیته نداشته باشد.
عشایری ادامه داد: بحثی دیگر که ایشان تأکید داشت، این بود که اگر بخواهیم درباره جنبههای اقتصادی عدالت تأکید زیادی داشته و مسائل اقتصادی بر سیاسی ارجحیت پیدا کند، منجر به رواج پوپولیسم خواهد شد و این تبعات زیادی برای کشور دارد. دکتر فیرحی معتقد بود اگر نتوانیم الگوی بدیلی را برای جایگزینی پوپولیسم پیدا کنیم، قطعاً فرد مسلمان به سمت پوچگرایی سوق پیدا میکند.
پژوهشگر مهمان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه بیان کرد: شاید مجموعه تلاشهای ایشان منجر به پاسخگویی به پرسشهایی شد که برای مدتها در جهان اسلام حل نشده بود، مثلاً آیا فقه سیاسی توان پاسخگویی به سؤالات روز را دارد؟ وی معتقد بود اگر هم این امکان نیست، باید چنین دانشی را طراحی کنیم. مرحوم فیرحی تأکید زیادی داشت که نسبتی منطقی و عالمانه بین قانون، حقوق و فقه ایجاد کند و تأکید عمیقی داشت که فقه به عنوان یک دانش شناخته شود.
عشایری گفت: وی اعتقاد دارد که باید برای موضوع نظم سلطانی که در مقطع زیادی از تاریخ ایران وجود داشته است نیز بستر و راهکار بررسی لازم شود. وی همچنین معتقد است قدرت سیاسی در اسلام مبتنی بر شریعت و قانون است و از سوی دیگر، حکومت در ایران به معنای ولایت و امانت است. لذا طرف مشورت گرفتن مردم از دغدغههای مرحوم بود. طبیعتاً لازمه اینکه بتوانیم ورود عالمانه و هوشمندانهای به حوزه حکمرانی کشور داشته باشیم، این است که پارامترهای اساسی کشور را در دو دستگاه فکری متفاوت با عنوان فقه سیاسی خُرد و فقه سیاسی کلان در نظر بگیریم و از این طریق برای متغیرهای کشور به دنبال پیدا کردن پاسخ باشیم.
شاگرد مرحوم فیرحی بیان کرد: فقدان این استاد بزرگ را ضایعهای میدانم که بر جامعه دانشگاهی و فقه سیاسی در ایران وجود دارد و امیدواریم بتوانیم با اتکا بر فضای فکری و اندیشهای خود برای فایق آمدن بر مشکلات، راههای درستی پیدا کنیم.
در ادامه، مصطفی خالقپور، شاگر دیگر دکتر فیرحی در سخنانی بیان کرد: وی اندیشه سیاسی در اسلام و ایران را تحت عنوان راه سوم و گذر از سنت به مدرنیته مطرح میکرد؛ این پروژهای تلفیقی برای پل زدن بین سنت و مدرنیته بود که به عنوان نقطه ثقل اندیشه سیاسی در ایران شناخته میشود. میخواهم در اینجا به پاشنه آشیل این پروژه فکری مرحوم دکتر فیرحی بپردازم. وی میگوید فقه یک دستگاه معرفتی است که از یک سو به امر ایمانی و از سوی دیگر به امر سیاسی ارتباط دارد. معتقدم آشتی برقرار کردن بین امر ایمانی و سیاسی، نوعی پارادوکس است که خود را در اندیشههای ایشان نشان میدهد و معتقدم این پیشفرضها محکم نیستند، لذا با یک پاشنه آشیل در این اندیشهها مواجه میشویم.
مرحوم فیرحی میگوید وظیفه حکومت، تحقق مقاصد دین است، اما استدلالی برای آن ارائه نمیشود، چراکه حکومت میتواند وظایف دیگری داشته باشد. استدلال دیگر وی این است که زبان حکومت به زبان دین و زبان دین به زبان حکومت تبدیل میشود، اما در طول تاریخ شاهد مواردی از نقض این دیدگاه هستیم. موضوع دیگر جایگاه فقه در دستگاه معرفتی در جهان اسلام است. وی میگوید فقه احکام و قواعد عملی در زندگی فرد و جامعه را بیان میکند. معتقدم در دوران ماقبل مدرن میتوانیم بگوییم فقه جایگزین حکمت عملی است، اما سؤال این است که آیا امروزه میتوانیم چنین جایگاهی برای فقه قائل باشیم؟ مهمترین پیشفرض در پروژه فکر سیاسی وی، بحث امکان یا عدم امکان فقه سیاسی است. وی میگوید فقها به صورت تاریخی درگیر حکومت و سیاست بودهاند، اما این واقعیت پر از خطا و اشکال است و آیا به لحاظ عملی فایده دارد که چنین فقهی را در قرن بیست و یکم پیاده و تجربیات قبلی را تکرار کنیم؟
جواد هاشمی، شاگرد دیگر مرحوم فیرحی در سخنان خود اظهار کرد: به عنوان دانشجوی مرحوم فیرحی باید حق شاگردی را ادا کنم. دلیل این موضوع آن چیزی است که بنده از منش و روش فکری ایشان فهمیدم؛ چه از منظر احترامی که به اساتید خود میگذاشتند و چه حفظ احترام و منش دانشجویی خود نسبت به اساتید گذشته بود.
وی ادامه داد: یکی از اصلیترین موضوعاتی که بنده در مواجه با اندیشه دکتر فیرحی میبینم، ارتباط پروژه فکری دکتر فیرحی با پروژه بزرگتری است که جواد طباطبایی در دهههای گذشته پایهگذاری کرد. سیدجواد طباطبایی سه مبنا شامل تفکر ایران باستان، مدرنیته و سنت جامعه ایرانی دارد که با مذهب و تشیع نیز گره خورده است. معتقدم دکتر فیرحی یکی از این ابعاد اندیشه سیدجواد طباطبایی یعنی ایرانشهری را گرفت و این سؤال را مطرح کرد که رابطه مذهب و دولت در ایران به چه شکل خواهد شد.
وی افزود: معتقدم باید بعد پژوهشی دکتر فیرحی را به صورت مجزا بررسی کرد. بررسی پژوهشی آثار وی نشان میدهد که به شکل همزمان و عجیبی نسبت به حوزهای که نظریپردازی میکرد، دارای تسلط بود و نمونه آن پایاننامه خود بنده بود که برای خود من عجیب بود که ایشان علاوه بر حوزه مذهبی و فقه و حقوق، به شکل کامل بر اندیشه غربی همانند میشل فوکو تسلط داشت.
هاشمی ادامه داد: در حوزه نظریهپردازی، آنچه مرحوم فیرحی را از بخش قابل توجهی از اساتید متمایز میکند، این است که با وجود اینکه کتابهای مختلفی را نوشته و سخنرانیهای زیادی داشته است، اما هرگز قاطعیت و نگاه دُگم در زمینه نظریهپردازی از ایشان ندیدهایم. در کلاس درس از دانشجویان چپ افراطگرا تا دانشجویان مسلمان افراطی حضور داشتند که با متانت سؤالات همه آنها را پاسخ میداد.
هاشمی تصریح کرد: کتابهایی که او نوشت، بسیار تعیین کننده و باقیات صالحاتی است که از ایشان به جای مانده است و میتوانیم برای کاوشهای بعدی از آنها استفاده کنیم. وی پروژه فکری داشت و به دنبال پاسخ دادن به آن بود، اما در کنار آن، در زمینه نگارش کتابها هم دغدغههای تاریخی ایشان، تشریح فضای فکری ایران معاصر، موضوع قانون و حزب به خوبی نمایان است.
وی اظهار کرد: ایشان ابعاد مختلفی از سؤالات ذهنی خود را در این کتابها به رشته تحریر در آورد و سؤال مهم او به دوره مشروطه بر میگردد که مبنای فکری خود و سؤالاتی که مطرح میکرد را به آن مرتبط میدانست. وی معتقد بود اگر در ارتباط دین و سیاست سؤالاتی وجود دارد که نمیتوانیم به آنها پاسخ دهیم، به این علت است که از صد سال قبل نتوانستهایم به این سؤالات پاسخ دهیم و امروز وقت آن رسیده است که به سؤالات صد سال قبل جواب دهیم.
هاشمی در پایان گفت: معتقدم بهترین کار برای تحقیق و پژوهش توسط دانشجویان این است که روش مرحوم فیرحی را ادامه دهند تا انشاءالله این پروژه فکری به سرانجام برسد و امیدوارم دانشگاههای ایران از منظر علمی، قدر کارهای وی را بدانند.
انتهای پیام