علی امیدی، عضو هیئتعلمی گروه روابط بینالملل دانشگاه اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: دموکراسی کاربردیترین و ممکنترین مدل اداره جامعه است و سویهها، مدلها و گرایشهای مختلف دارد و مهمترین دستاورد تمدنی بشر برای اداره جامعه محسوب میشود، اگرچه آفتی به نام پوپولیسم دارد، ولی در عین حال دارای مکانیسم خوداصلاحی است و رسانههای آزاد رکن چهارم آن محسوب میشوند. رسانههای آزاد اظهارات یک فرد پوپولیست را راستیآزمایی میکنند و علاوه بر این، در این نوع نظام سیاسی، تفکیک قوا حاکم است و قوای مقننه، مجریه و قضائیه مستقل هستند، مثلا اعضای دیوان عالی آمریکا جمهوریخواهاند، ولی به اظهارات ترامپ وقعی ننهادند.
وی افزود: اگر بگوییم نظام دموکراتیک خوب نیست، پس چه نظامی خوب است؟ در مقابل دموکراسی، دیکتاتوری قرار دارد، آیا دیکتاتوری و اقتدارگرایی خوب است؟ در نهایت میتوان گفت لیبرال دموکراسی و سرمایهداری افسارگسیخته که فاصله میان طبقات اجتماعی را افزایش میدهد، خوب نیست، ولی اینکه بگوییم دموکراسی خوب نیست، این مضحک است و جهان چنین چیزی را نمیپسندد. هر ادعایی باید استدلال قوی و پشتوانه تاریخی داشته باشد. تمام عقلای اندیشه سیاسی، دموکراسی را ممکنترین و بهترین مدل نظام سیاسی میدانند و از هر مدل دیگری نام ببریم، به هر حال مشکلات شدیدی دارد.
عضو هیئتعلمی گروه روابط بینالملل دانشگاه اصفهان تصریح کرد: با این تحلیل که معتقد است ترامپ هواداران خود را برای حمله به کنگره تحریک کرد تا به مقامات جدید آمریکا نشان دهد که پیگیری پروندههای قضایی وی برای آنها هزینه دربر دارد، مخالفم. به لحاظ تاریخی، نهادهای دموکراتیک در آمریکا وجود دارد، چون آمریکا از سال 1779 استقلال پیدا کرد و قانون اساسی و نظام جمهوری در این کشور شکل گرفت و اگرچه در قرن نوزدهم دچار جنگ داخلی شد، ولی پایهها و نهادهای دموکراسی در آمریکا همچنان برقرار است. توئیتر، اکانت ترامپ را حذف کرد و این قدرتمند بودن جامعه مدنی و حکومت قانون در آمریکا را نشان میدهد و در هفته آینده نیز قرار است کنگره آمریکا روند استیضاح ترامپ در مجلس نمایندگان را دوباره به جریان بیندازد و حتی ممکن است حیات سیاسی ترامپ به پایان برسد.
امیدی اضافه کرد: درست است که ترامپ دز بخشی از جامعه آمریکا هوادار دارد، ولی با توجه به مواردی که گفته شد، وی نمیتواند قاعده بازی در میدان سیاسی آمریکا را تغییر دهد. پیشبینی من این است که به احتمال زیاد، ترامپ با چالشهای حقوقی شدیدی مواجه شود و اولین آنها، پرونده استیضاح وی خواهد بود. چالش دیگر، زیر سؤال بردن درستی نظام انتخاباتی آمریکا و نرمافزار دومینیکن بدون داشتن شواهد حقوقی محکم است و طرفداران این نوع نظام، ترامپ، وکلا و تیم وی را به چالش حقوقی میکشند، به طوری که اولین شکایت علیه وکیل ترامپ مطرح و خسارت سنگینی طلب شده است. فرار مالیاتی ترامپ نیز چالش دیگری است که میتوان به آن اشاره کرد و بعید میدانم که وی از این پرونده جان سالم به در ببرد. به هر حال، در کشورهای سرمایهداری غربی، فرار مالیاتی جرم بزرگی محسوب میشود. در واقع دموکراتها و مخالفان ترامپ این چالشهای حقوقی را پیگیری خواهند کرد و به احتمال زیاد سعی میکنند به حیات سیاسی ترامپ پایان دهند.
وی تأکید کرد: فرایند استیضاح ترامپ اتفاق میافتد، ولی بعید است خیلی نتیجهبخش باشد، چون به دوسوم آرا نیاز دارد و بعید است که جمهوریخواهان در فرایند استیضاح با دموکراتها همکاری کنند. اگرچه مجلس سنا در اختیار دموکراتها قرار دارد، ولی استیضاح باید دوسوم آرای کنگره آمریکا را به دست آورد و بعید است که موفقیتآمیز باشد، هر چند همه شبکههای اجتماعی اکانت ترامپ را قطع کردهاند و خودش جامعه را به شورش تشویق و با شورشیان همراهی و همدلی کرده است.
این استاد دانشگاه اصفهان به انتخاب ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا در چهار سال پیش اشاره و اظهار کرد: این انتخاب در اقتضائات سیاسی و اقتصادی داخلی آمریکا ریشه داشت. به دنبال فرایند جهانی شدن و حذف تعرفههای واردات، شکلگیری سازمان تجارت جهانی و حذف موانع تجاری، آمریکا در برابر کشورهایی مثل چین، کره جنوبی، تایوان و سایر کشورهای شرق آسیا متضرر شد. از طرف دیگر، با شکلگیری نفتا یا قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی، بسیاری از سرمایهگذاران آمریکایی در مکزیک که دارای نیروی کار ارزان بود، سرمایهگذاری کردند. در نتیجه، آمریکا با معضل اقتصادی مواجه شد و در بیش از ده سال اخیر، موازنه تجاری این کشور با چین همواره منفی بوده و صادرات چین به آمریکا در مقایسه با واردات از این کشور دو برابر بوده است. این عوامل باعث شد تا یکی از معضلات داخلی آمریکا، مشکلات مربوط به اقتصاد و اشتغال باشد. بنابراین مردم به دنبال فردی بودند که وعده بهبود اقتصادی و جلوگیری از سوءاستفاده کشورهایی مثل چین، ژاپن، کره جنوبی، مکزیک و هند از اقتصاد آمریکا را بدهد.
وی افزود: از منظر سیاست داخلی باید گفت که مهاجران، رنگینپوستان و سیاهپوستان در آمریکا در حال قدرتمند شدن هستند و عدهای در داخل این کشور، قدرتمند شدن این گروه را به ضرر خود میدانند. از این نظر، ترامپ فردی نژادپرست بود. در بعد بینالمللی، ترامپ اعلام کرده بود که جلوی سوءاستفاده اروپا، ژاپن، کره جنوبی و ... از نقش آمریکا در ایجاد امنیت بینالمللی را میگیرد و این کشورها باید هزینه این کار را پرداخت کنند. از طرف دیگر، شعار اصلی ترامپ این بود که عظمت آمریکا را دوباره برمیگرداند و یکی از کشورهایی که عظمت آمریکا را به چالش میکشد، چین است. در نتیجه، سیاست ماجراجویانه و خطرناکی در مقابل چین در پیش گرفت. این اقتضائات باعث شد که بخشی از جامعه آمریکا به خصوص ایالتهای مرکزی و جنوبی به ترامپ رأی دهند.
امیدی یکی از دلایل اصلی شکست ترامپ در انتخابات اخیر را پاندمی کرونا خواند و ادامه داد: اگر اوضاع عادی بود، با توجه به تلاش ترامپ در افزایش رشد اقتصادی و اشتغال و کاهش بیکاری، به احتمال زیاد رأی میآورد، ولی کارنامهاش در پاندمی کرونا منفی و وجههاش مخدوش شد و در نتیجه، رأی نیاورد. بعد از انتخابات نیز بر طبل تقلب و فساد کوبید و اعلام کرد که نرمافزار دومینیکن فقط به نفع دموکراتها رأی میشمارد. بنابراین کسانی که خواستار ادامه حضور ترامپ در قدرت بودند، حرف وی را باور و تلاش کردند جلوی به قدرت رسیدن بایدن را بگیرند. عدهای نیز از پیروزی بایدن سرخورده شدند و خشم خود را با حمله به ساختمان کنگره ابراز کردند.
وی اضافه کرد: روزی که این افراد به کنگره آمریکا حملهور شدند، ترامپ مشوق آنها بود و میگفت با شما به سمت کنگره میآیم و در همان حین که آنها وارد کنگره شده و شروع به حمله و تخریب کردند، ترامپ همراه با مشاوران خود از طریق یک مانیتور بزرگ در کاخ سفید این صحنهها را تماشا میکرد و هیچ اقدامی انجام نمیداد، چون به هر حال موافق این وضعیت بود. در واقع ترامپ شخصیتی است که بیشتر گرایش فاشیستی دارد و به دنبال تغییر وضع موجود بود و میتوان گفت حدود چهل درصد جمعیت آمریکا نیز به دنبال تغییر وضع موجود هستند و بازگشت دموکراتها به قدرت را اعاده وضع سابق قلمداد میکنند.
انتهای پیام