به گزارش ایکنا؛ جلسه تفسیر آیتالله عباسی خراسانی با محوریت سوره بقره، 19 بهمنماه در مدرسه فیضیه حوزه علمیه قم برگزار شد. وی در این جلسه به تفسیر آیه 34 و 35 سوره «بقره» پرداخت.
خداوند متعال در این آیه میفرماید: «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِينَ وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ؛ و چون فرشتگان را فرموديم براى آدم سجده کنيد پس بجز ابليس که سر باز زد و کبر ورزيد و از کافران شد [همه] به سجده درافتادند و گفتيم اى آدم خود و همسرت در اين باغ سکونت گير[يد] و از هر کجاى آن خواهيد فراوان بخوريد و[لى] به اين درخت نزديک نشويد که از ستمکاران خواهيد بود». متن جلسه از نظر میگذرد؛
گفته شد که استثنا در آیه شریفه گرچه در ظاهر متصل است، چون به حسب ظاهر ابلیس جزء فرشتگان بود و در میان آنها بود، اما در باطن، استثنای منقطع است. فرشتهها دارای درجات مختلفی هستند. بعضی از فرشتهها در عالم تجرد تام هستند، بعضی در عالم مثال و برزخاند و برخی در عالم ماده هستند؛ زمینی و آسمانی و دریایی هستند. فرشتههایی که در عالم عقل و مثال هستند، اصلا امکان معصیت ندارند، چون آنها دارای روح مجرد هستند و عصمت دارند و راهی برای ورود ابلیس در جمع آنها نیست، ولی آن ملائکهای که مدبرات امر هستند قطعا فرشتههایی هستند که امکان معصیت در آنها راه دارد؛ حداقل امکان معصیت به لحاظ متعلقاتشان.
گفته شد که امر به سجده امر حقیقی نیست، چون امر تکوینی و حقیقی، کن فیکون است و در مقام اراده تکوینی همه موجودات، مطیع حضرت حق هستند و چه با اراده و چه بیاراده باید مطیع حضرت حق باشند. امر دو قسم است یا تکوینی است یا تشریعی است. امر تکوینی امکان مخالفت ندارد، چنانکه آیه دیگری میفرماید: «ثمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ؛ سپس آهنگ [آفرينش] آسمان كرد و آن بخارى بود پس به آن و به زمين فرمود خواه يا ناخواه بياييد آن دو گفتند فرمانپذير آمديم». وقتی امر خدا صادر بشود، مساوی با مقام ایجاد است و در مقام ایجاد هیچگونه تخلفی وجود ندارد. پس امر به سجده در اینجا امر تکوینی نیست. امر تشریعی هم نیست چون امر تشریعی فرع بر تکلیف است و تکلیفآور است و فرشتههای الهی در عالمی هستند که فوق تشریع است و اینها مکلف به تکالیف نیستند. پس این اوامر نه تشریعیه است، نه تکوینیه است، بلکه اوامر تمثیلی است.
گمان نشود امر تمثیلی یعنی امر تخیلی. خیر، امر تمثیلی ظاهرش امر است ولی در حقیقت یک ارتباط و مراوده است. این نکتهای است که باید به آن دقت داشته باشید. مثال دیگر برای امر تمثیلی این آیه است که میفرماید: «انَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا؛ ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند و[لى] انسان آن را برداشت راستى او ستمگرى نادان بود». آیه بیان میکند عرضه امانت بر انسان شد و از این بابت در این مقام برخی انسانها امتثال دارند و برخی امتثال ندارند.
سجدهای که برای انسان واقع شد، گرچه برای یک انسان مشخص و در زمان مشخص بود که همان جناب آدم اولمخلوق است، اما از آیه حصر استفاده نمیشود؛ یعنی به عبارت بهتر سجده برای شخص آدم نبود، برای شخصیت جناب آدم بود. به عبارت بهتر مسجودله، انسان کامل و آن خلیفه الهی است، هرچند غیر از آدم باشد، منتهی آدم در اینجا این عظمت را به خودش اختصاص داده است. اگر قرار باشد تفسیر این آیه را ملاحظه کنید، آیه 11 سوره اعراف را ملاحظه کنید: «وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ؛ و در حقيقت شما را خلق كرديم سپس به صورتگرى شما پرداختيم آنگاه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد پس [همه] سجده كردند جز ابليس كه از سجدهكنندگان نبود». از این آیه معلوم میشود اول خلقت است، بعد تصویر است، بعد امر به سجده است و این سجده برای شخصیت انسان است نه برای شخص انسان. پس مخاطب در آیه همه انسانها هستند، به خصوص انسان کامل. چون این انسان در مرحلهای است که میتواند از دایره تعظیم خارج شود و به جایی برسد که مثل انعام شود یا اینکه به مقامی برسد که مسجود ملائکه واقع شود.
انتهای پیام